کافه تلخ

۱۳۸۶ مهر ۲۷, جمعه

آیین مزدک - نور و تاریکی

آیین زرتشت بوندوس و مزدک بر بنیاد دو اصل کهن و گویای آن بود که برخلاف نظر مانی کارکرد تاریکی همان کارکرد نور(روشنایی) متکی بر اراده و رفتارش کورکورانه و تصادفی است و بدین سان ترکیب روشنایی و تاریکی که از دید مانی برآیند جهان مادی است
از دید مزدک کارکردی کور داردو بدین سان در این آیین نور بر تاریکی برتری دارد و سرانجام یزدان بر اهریمن پیروز خواهد شد اما این پیروزی کامل نیست، که جهان مادی که از ترکیب نور و ظلمت پدید آمده و بر جای می ماند و غایت تطور جهان جدایی ذرات نور از تاریکی است و هم در این نکته است که آیین مانی و مزدک مشترک هستند.

به سخنی دیگر در باور مزدک بر اثر برخورد این دو اصل با یکدیگر مدبر الخیر و مدبر الشر پدید آمدند و هدا بر کرسی عرش در جهان برین نشسته است همانگونه که شاه در زمین ما.

مزدک در برخی از باورها دنباله رو مانی است اما با توجه به اندیشه های مزدک در می یابیم که مزدک به اندیشه های هندی رویکرد داشته و جهان شناسی آن بر پایه اصول آیین زردشتی است.

مانی جهان آرمانی خود را با ساختن جهان نور بروی جهان تاریکی خواستار است و مزدک می خواهد این جهان را بهتر و قابل تحملتر کند و جویای کاستن رنج انسان ها است.از این دید رنجها که پرودگان تاریکی اند از چگونگی زندگی آدمیان بر میخیزند و می توان انها را از میان برداشت.

آثار مزدکیان را پس از ساسانیان ، عباسیان از بین بردند و بقایای آیین وی در دوران اسلامی در "خرمدینان"(2) پدیدار شد و نام خرمدینان از آنجاست که به روایتی پس از مزدک زن او به نام "خرمه" به تبلیغ آیین همسرش پرداخت. گماشتگان اهریمن برخلاف آیین مانی در دیدگاه مزدکی جلوه مادی می یابند و اینان همان موبدان و رزمندگانی هستند که

به بهره کشی از مردم میپردازند و دیوانی هستند که به پیروی از "تاریا" یا فرمانروای تاریکی ،جهان را پر از بیداد کرده اند ،این باور ممکن است علل سیاسی داشته باشد و از نارضایتی مردم از ستم موبدان و روحانیان زرتشتی نشات گرفته باشد.
مزدک به تاثر از اندیشه های هندی به تناسخ و چرخه زایش اعتقاد داشت و بر این اندیشه بود که روان پس از مرگ بدن دیگر بر میگزیند و انسان بسته به نیک بودن و یا بد بودن خود در این جهان پاداش می یابد و پس از مرگ از جهانی دیگر خبری نیست و بدین سان به جای آسمان نگری ، مزدک ، به زمین نگری می پردازد.

سپید جامگان المقنع(3) از پیروان مزدک بودند.خرم دینان پیرو مزدک بر این باور بودند که « سرایی جز این جهان در کار نیست و رستاخیز راستین همانا برون شدن روان از تن و درآمدن آن به تن دیگر است، که اگر نکوکار باشد به تنی نیک و اگر بدکار باشد به تنی بد در خواهد آمد.»

جهان شناسی مزدک از جهان شناسی مانی روشن تر است : مزدک بر این باور بود که آمیزش تاریکی و روشنایی از روی اراده بلکه تصادف است ، چرا که هیچیک از تلاشهای اهریمن بخردانه نیست اما کوشش فرمانروای روشنایی خود آزادانه و آگاهانه است که این باور ریشه در اوستای زرتشتیان دارد.مزدک خود را پالاینده آیین زرتشت می نامد.در اندیشه مزدک دو خدای روشنایی یعنی "خور" یا "شید" و "تار" وجود دارد اما برخی شمار این خدایان را به چهار افزایش داده اند :یاد یا حافظه، دریافت یا فهم ، بازشناسی یا تمیز و شادی یا ابتهاج ، چهار آفریننده و باشندگان می باشند و هر موجودی از آمیزش این چهار نیرو به وجود می آید.
شید(4) یا خور در جهان جان ها یا آسمان اول فرمانروایی می کند و شش وزیر به نام های سالار،پیشکار،باروان،کاردان

،دستور و کودک(به گفته شهرستانی در ملل و نحل هفت وزیر) او را در کارهایش یاری می رسانند.در نگرش مزدک اگر انسان بتواند دارنده ان دوازده جان باشد(دهندهف ستاننده، برنده، خورنده،دونده،خیزنده،کشنده،زننده،کننده،آینده،شونده و پاینده)در درون خود به برابری که همان کمال است دست می یابد.
در نگر مزدک انچه آدمی را به سوی دوازده دشمن کمال انسانی می کشاند زن و خواسته و این سخن مزدک متاثر از دیدگاه بودا استکه خواستگاه رنج را آرزو می داند و مانی به پیروی از این توهم زن را با مرد یکسان نمیدانست.

شهرستانی می گوید
مزدک سه ضد را در پیدایی جهان موثر می دانست و این سه عنصر عبارت بودند از : آتش ، آب ، خاک و از این دید از آمیزش سه عنصر متضاد است که دو ایزد نیکی و بدی هستی یافته و خدای بزرگ هیچ یک از این دو نیست، در جهان برین بر کرسی نشسته و همانند شهریاریکه در زمین بر تختی می نشیند جهان را اداره می کند ، شهرستانی از چهار نیرو سخن می گوید که در جهان برین همانند موبدان موبد، هیربدان هیربد، سپهبد و رامشگر در دربار ساسانیان فرمانبردار خدایند .
این چهار نیرو به یاری هفت وزیر در دایره ای از دوازده جهان یا نیروی معنوی جهان را می گردانند و زمانی که آن چهار و هفت و دوازده در یک تن گرد شوند آن باشنده مینوی می شود .
خدای بزرگ به نیروی کلام کار جهان را سامان می دهد و آنان که این کلامها را دریابند راز بزرگ یا سر اکبر بر آنان گشوده می شود و آنکه در نیابد در جهل فرو می ماند.

در نوشته های مورخان نوشتاری درباره خلق جهان مینو و ماده بنا به باور داشتعای نزدکی نمی بینیم و از آن آ"اهی نداریم. همچنین درباره پایان جهان و وظایف مدبران خیر و شر چیزی را دسترس نداریم و مانی تنهابه طور مقطعی بر پیروزی نیکی بر بدی به ما می گوید و شاید نا آگاهی ما از فقدان منابع و از بین رفتن نسکهای آیین مزدکی باشد.

در میان مزدکیان و پیروان و دنباله گیران دوران اسلامی ایشان ، نوعی نجات نهایی مطرح بوده است و در طی این مرحله ارواح از راه ستارگان ، ماه و خورشید به نجات نهایی دست می یافتند که کمی مشابه باورهای صائبیان است.بر اساس باور های مزدکی اگر فرد کار نیک کند به بشهت میرود و اگر بد کند به اسارت روح در این جهان مادی ادامه خواهد داد که این باور و اعتقاد رنگ و بوی تناسخ بودایی را در خود دارد.

از نظرگاهی دیگر در مورد باورهای مزدکی ، وجود خداوندی که در امور جهان دخیل نیست و دور از رویداد های جهان هستی قرار دارد مارا با دیدگاهی گنوسی آشنا می گرداند.همچنین تقدس کلام، حرف و عدد راز آلود بودن معنای آنها بنی(پایه) گنوسی دارد.
اما در زمینه اجتماعی مزدکیان بر آن بودند که خداوند ارزاق را چنان بر زمین آفرید که همه بتوانند آنرا به تساوی میان خود بخش کنند و هیچکس بیش از سهم خود نبرد.
ولی در درازای روزها، ستم فرد بر فرد ، سبب دگرگونی اوضاع و پدید آمدن مسکین و غنی شد، این عدم برابری باید از میان برخیزد و کوشش در این راه خود پرهیز و تقوی است.

اشتراک زنان و زمین و...

از نقدهایی که بر آیین مزدک روا میداند اشتراک و تقسیم زنان در میان مردان است ، وجود این باور در میان ایرانیان قدمتی بس طولانی دارد حتی ضحاک متهم است که طرفدار تقسیم زن و مال بوده است.

شعار تقسیم اراضی و مالکیت عمومی بر آنها حتی در میان رودان باستان در عصر تمدن سومر دیده می شود. به هر روی شعار تقسیم زمی و برابری مال ، متعلق به جوامع اشتراکی روستاییانی بوده است که در ایران تا عصر مغول نیز دوام آورد، و احتمالا آنان خواهان عمومیت بخشیدن به این شکل از جوامع محدود روستایی بوده اند.

اما در مورد اشتراک زنان استاد مهرداد بهار بیان میدارند:

« مسئله زنان به نحوی که مطرح می دارند ، جای سوال است. آیا واقعا منظور تقسیم زنان حرمسرای اشرافی است؟ در این صورت چیزی بیش از هزاران زن را نمی شد در میان میلیونها مرد تقسیم نمود.این پیشنهاد منطقی به نظر نمی رسد.
اما ما به وجود آیین های سالانه و ابتدایی عیاشی های دینی – مذهبی در جوامع روستایی و نیمه روستایی ایرانی و دوام آن تا به عصر امروز آگاهیم، که در طی آن قانون و قرار اجتماعی و خانوادگی برای مدتی محدود از میان بر می خاست و روابط آزاد جنسی گونانگون در یک روستا یا منطقه ای از شهر پدید می آمد »

در میان خرمدینان نیز بنا به گفته هایی چنین روابطی وجود داشته است. عده ای آنرا انکار میکنند و آنرا تهمت دشمنان می دانند، در حالی که اجرای آیین عیاشی دینی – مذهبی در محدوده زمانی ویژه ، مغایر با ازدواج و عصمت خانواده در خارج از آن محدوده زمانی نیست.