در افسانهها، اسطورهها و ادبيات عرفاني جهان از وجود پرندهاي اسرارآميز به نام ققنوس خبر داده شده است كه سرنوشت شگفتانگيزي دارد. اين پرنده در انتهاي عمر، خودش را به آتش كشيده و ميسوزاند اما دقيقاً در واپسين لحظه و از درون آخرين شعلههاي آتش به ناگهان ققنوس ديگري متولد ميشود. حكايت عجيبي است اما از آن عجيبتر اينكه ممكن است كل جهان هم دقيقاً چنين حكايتي داشته باشد.
اين ايده شگفتانگيز براي نخستينبار همين چند سال پيش توسط فيزيكداني به نام آبهاي آشتكار (1) و همكارانش مطرح شد. اين فيزيكدانها براساس شبيهسازيهاي رايانهاي در چارچوب مدل "كيهانشناسي كوانتومي حلقوي" (2) به اين نتيجه رسيدند كه ممكن است جهان ما همانند يك ققنوس عظيم كيهاني از دل آخرين شعلههاي يك جهان ديگر سر بر آورده باشد، جهاني كه به واسطه گرانش خود تا مرز فروپاشي و نابودي كامل پيش رفته بود اما در واپسين لحظه به ناگهان جهان ما از درون آن متولد شد.
براساس اين مدل جهان ما نيز در پايان عمر خود و به واسطه گرانش ماده-انرژي موجود در خود شروع به انقباض و فروپاشي كرده و اين فروپاشي تا مرز رسيدن به يك نقطه "تكينگي" (3) و نهايتاً محو شدن كامل جهان پيش خواهد رفت اما اين انقباض كيهاني در آخرين لحظه به ناگهان معكوس شده و با يك جهش كيهاني، جهاني ديگر از دل جهان ما متولد شده و شروع به انبساط خواهد كرد.
اگر اين مدل درست باشد در اين صورت بجاي آنكه بگوييم جهان در حدود 14 ميليارد سال پيش در مِهبانگ (بيگ بنگ) به وجود آمده است بايد گفت كه جهان درواقع ازلي و ابدي بوده اما در اين بين متناوباً چرخههاي ققنوس وار تولد و نابودي كيهاني را پشت سر گذاشته است.
اما چرا انقباض هر جهان پيشين در واپسين لحظه به ناگهان متوقف و معكوس شده و به تولد جهان جديدي منجر شده است؟ در پاسخ بايد گفت زيرا با انقباض و فروپاشي هر جهان، حجم جهان مزبور، كوچكتر و كوچكتر و چگالي ماده موجود در آن بيشتر و بيشتر شده تا نهايتاً اين چگالي به حد چگالي پلانك يعني در حدود 10 به توان 96 كيلوگرم بر متر مكعب (يعني يك ميليون ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد ميليارد كيلوگرم بر متر مكعب) رسيده است. اين چگالي خارقالعاده معادل است با چگالي حاصل از متمركز كردن جرم يك تريليون خورشيد در حجمي به ابعاد يك پروتون!
اما بر اساس نظريه گرانش كوانتومي حلقوي، چگالي پلانك حداكثر چگالي قابل حصول در كيهان است چراكه با رسيدن به آستانه چگالي پلانك، نيروي دافعه فوقالعاده شديدي در تار و پود فضا-زمان شكل ميگيرد. علت ايجاد اين دافعه خارقالعاده آن است كه با رسيدن به اين حد چگالي، ديگر امكان فشرده شدن بيش از پيش كوانتومهاي فضا-زمان وجود نخواهد داشت. در نتيجه با رسيدن به آستانه چگالي پلانك، فضا-زمان كه اكنون تا حد نهايت خود فشرده شده است، نيروي دافعه واكنشي فوقالعاده قدرتمندي را از خود بروز ميدهد كه بر نيروي گرانش موجود غلبه كرده و موجب جهش ناگهاني و تولد يك جهان جديد خواهد شد. اين جهان تازه متولد شده، به واسطه جهش بزرگي كه در لحظه تولد خود پشت سر گذاشته است همچنان به انبساط خود ادامه خواهد داد تا نهايتاً اين جهان جديد نيز به نوبه خود و پس از ميلياردها سال به واسطه گرانش ماده-انرژي موجود در آن، از انبساط كيهاني خود بازايستاده و شروع به انقباض و فروپاشي خواهد كرد و بدين ترتيب چرخه كيهاني بيپايان تولد و مرگ ققنوسوار جهان همچنان تا ابد ادامه خواهد يافت.
آري، به راستي شگفتانگيز است چراكه ممكن است افسانه ققنوس همانا حكايت اسرارآميز جهان ما باشد.
پی نوشت:
1- Abhay Ashtekar
2- Loop Quantum Cosmology
3- Singularity
منبع:
Did our cosmos exist before the big bang
New Scientist, 13 December 2008
http://www.newscientist.com/article/mg20026861.500-did-our-cosmos-exist-before-the-big-bang.html