کافه تلخ

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

دنیا را چه کسی به وجود آورده است ؟





اما در سال 1929 ، ادوین هابل نشان داد که دورترین منظومه های کیهان در حال دورشدن از یکدیگر هستند. بنابراین در سال 1931 اینشتین آنچه را که بعدها با عنوان نظریه مهبانگ خوانده شد ، پذیرفت و این جمله را در مورد آن ابراز داشت :

" این نظریه زیباترین و ساده ترین نظریه ای است که در شرح چگونگی پیدایش جهان شنیده ام" . اما وی بزرگترین اشتباه طول عمر خود را مرتکب شد و همچنان برای توجیه وجود یک جهان پایدار ، به " عامل فرضی " پای بند ماند. کشف اینشتین یک معنی مهم دیگر هم دارد : نه تنها جهان شروعی دارد ، بلکه زمان ( که به نظام علت و معلول معنا می بخشد ) نیز با مه بانگ شروع شده است.خط ممتد زمان با وقوع خلقت شروع شد .
ماده ، انرژی ، زمان و فضا در یک لحظه از یک هیچ فراتر از فضا و زمان به وجود آمد.

اینشتین در کتاب خود به نام " جهان ، آنگونه که من میشناسم " درباره این هوش برتر چنین می نویسد :
" نظم قوانین طبیعی چنان هوشی را به نمایش می گذارد که در مقایسه با آن ، تمام تفکر و عملکرد نوع بشر یکسر تلاش عبث و ناچیزی بیش نیست." او در ادامه می نویسد :

" هرکسی که به طور جدی در وادی علوم فعالیت می کند ، متقاعد می شود که یک روح واحد و متمایل به قوانین هستی وجود دارد ؛ روحی بسیار فراتر از روح انسان و با چنان عظمتی که ما با توانایی ناچیز خود باید در مقابل آن زانو بزنیم."در سال 1965 دو فیزیکدان در آزمایشگاه هابل به صورت تصادفی تشعشعات حاصل از مهبانگ را کشف کردند .
در ابتدا توجه " آرنوپنزیاس" و " رابرت ویلسون " به امواج نویز مانندی که توسط حساس ترین آنتن رادیویی جهان در ان زمان ثبت می شد ، جلب شد. آنها نمی توانستند این نویز را حذف کنند . جالب این که این امواج در همه جهاتی که آنتن قرار می گرفت ، قابل دریافت بود .

آنها ابتدا گمان کردند که فضله پرندگان روی سطح بشقابی آنتن باعث این مشکل شده است ؛ زیرا آنتن به قدری حساس بود که می توانست تشعشعات گرمایی فضله پرنده را حس کند ! اما بعد از تمیز کردن سطح آنتن ، باز هم همان نویز مشاهده شد. پنزیاس و همکارش به خاطر این کشف ، جایزه نوبل را از ان خود کردند.این نویز پس از یک سال بررسی دقیق توسط اخترشناسان موید نظریه مهبانگ شد.
پنزیاس در پاسخ به ، دلیل مقاومت در برابر نظریه مهبانگ این چنین گفت : اگر شما در جهانی زندگی می کنید که ظاهرا از ازل وجود داشته است ، لزومی برای توضیح پیدایش یا به وجود آمدن آن احساس نمی کنید ؛ این طور نیست ؟به عبارتی ، وجود داشتن جهان آنقدر برای ما بدیهی و مسلم است که کسی راجع به پیدایش یا نحوه پیدایش آن نمی پرسد.این یک راه اجتناب از تشریح به وجود آمدن جهان است.
نظریه مهبانگ در حال حاضر یکی از نظریه های معتبر و خدشه ناپذیر در تمام علوم است. سرعت رشد جهان نا دارای قاعده خاص وتنظیم است ، اگر جهان ما کمی سریعتر رشد می کرد و در فضا پخش می شد ( مانند آبی که از سوراخ ریز آبپاش خارج می شود ) ، ماده به قطعات ریزی تبدیل می شد که با سرعت در فضا و در همه جهت پخش می شودذ ، آنقدر سریع که میلیون ها میلیون ذره گرد و غبار به سرعت در فضای لایتناهی پخش می شد و هرگز حتی یک ستاره هم به وجود نمی آید.. یرعکس اگر جهان کمی کندتر رشد می کرد ، ماده مانند یک قطره درشت آب از سر آبپاش خارج می شود و سپس به خاطر نیروی جاذبه مجددا به نقطه ای که از ان خارج شده بود بازمی گشت و به یک توده بی جان و بی خاصیت تبدیل خواهد شد، درست مانند قطره آبی که به راحتی از شیر آب جدا نمی شود ، و جهان تبدیل به یک سیاه چاله می شد. جالب اینجاست که حد بالا و پایین این سرعت بسیار به هم نزدیک است. به عبارتی ، دقتی فوق العاده لازم است تا پس از مه بانگ چنین جهانی حادث شود و هستی چنین مسیری را طی کند. دقتی معادل با 124 رقم اعشار داشته باشد .

فیزیکدانان این نیرو را با نام "انرژی تاریک " می شناسند. طراح کائنات ، همان عامل ناشناخته ، باید قاعدتا تریلیون ها تریلیون برابر نوع بشر، بینش ، دانش ، خلاقیت و قدرت داشته باشد .آیا فوق العاده نیست ؟! اینک کسی که به وجود خدا معتقد نیست ، باید راهی برای توجیه و توضیح این وموضوع بیابد. یکی از متداولترین این تو ضیحات این است که : " بی نهایت جهان وجود دارد . بنابراین این که در یکی از این جهان ها ، وضعیت به این گونه پیش رفته باشد ، امری اجتناب ناپذیر خواهد بود " . نظریه بی نهایت بودن جهان ها نظریه جالبی است ، اما باید کمی بیشتر در مورد آن تعمق کنیم.