زیگورات چغازنبیل؛ تبلور
معماری مقدس
بناهای مقدس بر مبنای فلسفهای که از اعتقاد آدمیان بر میخیزد، ساخته میشوند. زیگورات چغازنبیل از همین دست بناهای مقدس است که عناصر تفکر آمیخته با تقدس در آن دیده میشوند.
زیگورات چغازنبیل بنایی است چند طبقه و به صورت مربع که طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیعتر است. اطراف این بنای مربع شکل، حصارهای دایرهای وجود دارند که تداعی کننده ترکیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند.
از این لحاظ زیگورات چغازنبیل شبیه به خانه کعبه است. خانه کعبه بنایی سیاه و مربع (مکعب) شکل است که مسلمانان با لباس سفید احرام به دور آن دایره وار میچرخند.
بنای زیگوراتها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای “ماندالا” شکل که همگی از بناهای مقدس به شمار میروند، از یک فلسفه همانند پیروی میکنند. در همه این بناها، ساختمانهایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش میروند که به نوعی تداعی گر کوه هستند. و همه آنها فضای مقدسی هستند که تصور میشده در مرکز عالم قرار گرفتهاند.
برای اینکه تقدس بنای زیگورات چغازنبیل را آشکار سازیم، ابتدا میبایستی با تفکری که آن را به وجود آورده آشنا شویم. برای این منظور به ترتیب عناوینی همچون، تقدس کوه، بناهای کوه مانند، مکان مقدس، معماری به عنوان هنری مقدس، عناصر موجود در معماری مقدس و تفکر بنیادی ساخت زیگوراتها را مورد بررسی قرار میدهیم تا به نتیجه مطلوب دست یابیم.
تقدس کوه: ارزشهای رمزی و نمادین کوه که هر یک به گونهای تقدس آن را بیان میکنند، بسیارند. در تفکر بشری که در دوران باستان زندگی میکند، کوه در مرکز عالم واقع است و نقش قلهی بهشت را میپذیرد. از لحاظ نمادگرایی، کوه مرتفعترین نقطه زمین و نقطه تلاقی آسمان و زمین است.
کوه به عنوان نمادی محوری و مرکزی، به معنی گذر از یک مرحله به مرحله دیگر و مکان همنشینی با ایزدان مطرح میشود. همینطور به معنای حفاظتگاه و منزل ایزدان نیز هست.
کوه برای آدمی مفهوم “بلندی” دارد. به زعم میرچا الیاده ، بلندی مقولهای است که فینفسه دسترسی بدان وجود ندارد و متعلق به قوا و موجودات برتر از انسان است. تا جایی که بلندی معابد از همین مفهوم نقش میپذیرند. در واقع میتوان اذعان کرد آنکس که با آداب و تشریفاتی خاص از پلههای معبدی بالا میرود، دیگر یک انسان معمولی نیست. عروج به کوهها و فضاهای مرتفع، انسان (زنده و مرده) را از زمین دور کرده و به آسمان نزدیک میکند و در واقع او را متعالیتر میکند.
یکی از موضوعاتی که بر روی سفالینههای باقی مانده از دوران باستان نقاشی شده، مربوط به شکلهایی است که کوه را تداعی میکنند. بنابراین کوه از دیرباز یک اندیشه مهم در تفکر بشر قلمداد میشده است.
زیارت کوه مقدس، نماد آرزو، دوری از هوسهای دنیوی، دستیابی به قلمروهای عالی و صعود از منطقهای جزئی و محدود به منطقهای کلی و نامحدود است.
کوه یک معبد طبیعی و شاید اولین معبد انسان باشد. بعدها هم معابد بر بالای کوهها یا شبیه به کوهها ساخته شدند.
کوه همواره به عنوان مکانی برای عزلت نشینی و انجام کارهای روحی مطرح بوده است.
در اسطورههای تائویی، کوه نشانه جزایر خوشبختی، جایگاه جاودانها یا تپههای طول عمر، یعنی محلی که قارچ مقدس در آنجا میروید، قلمداد میشود.
کوههای اساطیری و مقدس: کوهها در ادیان و باورهای گوناگون نقش مهمی داشتهاند: پیامبر اسلام در بالای کوه حرا و در غار حرا جبرائیل را دید و پبام الهی را شنید. موسی ده فرمان خداوند را در کوه سینا دریافت کرد. اهورامزدا در بالای کوه با زرتشت گفتگو کرد. زئوس خدای خدایان یونانی و فرمانروای آسمانها بر فراز کوه از مادر زاده شد. کشتی نوح بر فراز کوه آرارات جای گرفت.
به طوری که معلوم است در اساطیر یونانی کوه جایگاه کشف و شهود بوده است. در اساطیر یونان کوه در خلقت بشر موثر بوده، بدین گونه که “پرومتئوس” بنا بر دستور زئوس در محلی موسوم به “پانوپئوس” واقع در چند کیلومتری شمال شرقی کوه دلفی (زیارتگاه آپولون) از خاک رس گل آدم را سرشت و آن را شکل داد و زئوس بدان حیات بخشید. در یونان بلندترین کوه، المپ (olympus) واقع در میان مقدونیه و تسالی بود. زیارتگاه زئوس، خدای خدایان در این کوه بود و اجتماع خدایان نیز در المپ صورت میگرفت.
کوه “اوشیدرنه” در کنار دریاچه کیانسه جایگاه وحی اهورامزدا به زرتشت است. بر حسب معتقدات ایرانیان، کوه مقدس البرز در میانه زمین واقع و به آسمان پیوسته است. از دوران ساسانی کوه سبلان محل الهام غیبی زردشت تلقی شد. تخت سلیمان در ایران جایگاه حضرت سلیمان شمرده میشد. بیستون تغییر شکل داده شدهی “بغستان”، به معنای جایگاه خدایان است. “تانگری داغ” در شهرستان کلاله استان گلستان، به معنی “کوه خدا”ست.
بر حسب معتقدات هندوان، کوهستان meru در مرکز جهان قد بر افراشته است و بر فرازش ستاره قطبی میدرخشد.
“فوجییاما” مقدسترین کوه ژاپن به شمار میرفت. اقوام آزتک برای خدایان خود بر بالای کوه قربانی میدادند. در سریلانکا, کوه آدم جایگاه فرود حضرت آدم از بهشت است.
بنا به اعتقادات اسلامی، در “مجمع التواریخ و القصص” و ماخذهای دیگر آمده است که سنگهای خانه کعبه را فرشتگان از پنج کوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آوردهاند. از آن پنج کوه نام طور سینا، طور زیتا (زیتون)، کوه جودی و کوه حرا مشخصا ذکر شده است. این کوهها از آن جهت مقدس شمرده شدهاند که نظر کرده خداوند بودند و پای پیغمبران به آنها رسیده بود: موسی و طور سینا، نوح و کوه جودی، عیسی و کوه زیتا، محمد و کوه حرا.
در مکتب یهودیان، کوه سینا جایگاه وحی بود و کوه جودی همان است که طبق روایات، کشتی حضرت نوح بعد از پایان بارندگی بر روی آن قرار گرفت و زندگی جدید جانوران از آنجا آغاز شد.
برای مسیحیان، جلجتا در مرکز عالم قرار داشت و در عین حال، قله کوه کیهانی و جایگاه آفرینش آدم و مدفن وی بود.
همچنین انسانها برای نامیدن برخی کوهها از واژههای مقدس استفاده کردهاند. در هیمالایا چند کوه مشهور دارای نامهای مقدس هستند. معنای “آناپورنا” نخستین۸۰۰۰ متری صعود شده توسط انسان، “الههی پربرکت” است. “گوساینتان” سیزدهمین ۸۰۰۰متری، به معنای “خانهیمقدس است”. پرفرازترین کوه جهان، “شومولونگما” (اورست) یعنی “الههی مادر برفها”.
در قارهی آسیا و در نزدیکی اولانباتور، پایتخت مغولستان کوهی وجود دارد که مغولها آن را “بوگدوال” نام گذاردهاند: به معنای “کوه خدا”.
بناهای کوه مانند: معماری بناهای کوه مانند، از این اعتقاد ناشی میشده است که آدمیان قله کوه را نزدیکترین مکان به آسمان میدانستهاند و سعی میکردهاند که مسکنهای خود را بر بلندترین نقطه کوه کیهانی بسازند، تا رسیدن به آسمان شدنی باشد.
در واقع زیگوراتها، اهرام، مقابر و بناهای برجی شکل، گنبدها و معابد چندین طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادی از کوه و آسمان بودند. این موضوع در سرزمینهایی که به طور طبیعی فاقد کوه بودند بیشتر مشهود است، همانند: بینالنهرین، مصرسفلی، جنگلهای مکزیک و پرو.
به طور مثال سومریان و بابلیان چون کوه مهمی نداشتند، زیگوراتها و عبادتگاههای خود را کوهآسا میساختند و با این کار وجود کوه را تداعی میکردند. اصولا واژه سومری زیگورات به معنای کوه است.
این شیوه معماری مذهبی نه تنها در آسیای غربی، که در جوامع اینکا در آمریکای مرکزی و جنوبی و در سایر نقاط دنیا هم رواج اشت.
مکان مقدس: امر قدسی به صورتهای مختلفی نزد انسانها متجلی میشود که مکان مقدس گونهای از آن است. “میرچا الیاده” معتقد است که برای یک انسان سنتگرا، مکان همگن نیست و ویژگی مکانها با یکدیگر متفاوتند. در واقع مکانها به دو صورت مقدس و نامقدس وجود دارند.
مکانهای مقدس محل ارتباط با خدایان به شمار میآیند و همانند دری به جهانی دیگرند تا خدایان بتوانند از آنجا به زمین نزول کنند یا انسانها بتوانند به طور نمادین به بالا صعود کنند. رفتن به بالا برای ارتباط با جهان خدایان در اکثر معابد دنیا به چشم میخورد و یکی از کیفیتهایی که به یک مکان تقدس میبخشد، همین گشوده سازی به عالم بالاست.
معماری مقدس: معماری به عنوان یک هنر جایگاه ویژهای در فرهنگها و تمدنهای گوناگون داشته است و از آنجا که اصولا هنری است که از زمین شروع میشود و به سوی آسمان میرود، فینفسه مقدس است.
معابد به هر صورتی که ساخته شوند و با هر فلسفهای که بنا شوند، اعم از مسجد و کلیسا و کنیسه و چهارتاقی و پاگودا و استوپا و اهرام، عناصر مشترکی را در خود دارند. برای مثال، از مربع به دایره رسیدن و وجود عدد چهار در معماری از این عناصر مشترک به شمار میروند.
مربع و دایره: پیوستگی میان دایره و مربع، همواره نمایانگر آسمان و زمین و پیوستگی آن دو است. اگر دایره نماد آسمان است، مربع نماد زمین است و اگر دایره نماد زمان باشد، مربع نماد مکان است. در معماری ایرانی (اسلامی) مربع به دایره (گنبد) تبدیل میشود و این یعنی اینکه از شکلی که ابتدا و انتها و آغاز و پایان دارد به شکلی که نه ابتدا و نه انتها و نه آغاز و نه پایان دارد میرسیم. مربع سازی دایره و دایره سازی مربع به معنی استحاله شکل کرهای آسمانها به شکل مستطیلی(مربعی) زمین است و بالعکس.
در میان نمادهای هندی، مربع صورت مثالی و الگوی نظم در عالم، معیار تناسب و سنجش کامل انسان است.
بنیان پرستشگاه و هر مکان مقدسی مربع شکل است. مربع در پایه معبد بودایی، مظهر طرح زمین است.
یک مثل کنفوسیوسی به این گونه بیان میشود : “عمل کردن در مربع یعنی آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند” که این مثل به نوبه خود همان شعار طلایی و مشترک در ادیان بزرگ است.
قابل ذکر است که بنای زیگورات چغازنبیل، مربعی شکل است که حصارهای دایرهای به دور آن دیده میشوند.
عدد چهار به عنوان عددی مقدس در معماری: چهار نشاندهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و… است.
چهار در عهد قدیم، عددی نمادین است. مثل چهار رودخانه بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره. از دورترین اعصار، حتی اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از ۴ برای نشان دادن آنچه مستحکم، ملموس و محسوس است، استفاده میشد.
جالب است که لفظ خدا در بسیاری از زبانها و فرهنگها چهار حرف دارد. یهوه (YHVH عبری)، الله (Alah عربی)، deus لاتینی و پرتغالی، devo(به زبان گلها)، deva (به زبان ودایی)، Dewa اندونزیایی، Kami ژاپنی، Dios اسپانیایی و Dieu فرانسوی.
چهار به گونهای، رقمی الاهی است. در بسیاری از موارد هاله دور سر حضرت عیسی، چهار پرتو دارد یا به چهار قسمت شده است.
مولفان کتاب تورات، چهار پیامبر بزرگ هستند که عبارتند از: اشعیا، ارمیا، حزقیال و دانیال.
اشاره به عدد چهار در تتراگراماتون Tetragrammaton یا چهار حرف نام مقدس حائز اهمیت است. YHVH نامی است که به خدا داده شده است. نام آدم ADAM نیز نماینده عدد چهار است. آدم طبق نوشتههای یونانی تلویحا اشاره به چهار جهت اصلی (Mesembria, Arkto , Dusis, Anutole) دارد که او را نماینده دنیای مادی میخواند.
در فرهنگ اسلامی از قول ابویعقوب داریم:” چهار یکی از کاملترین ارقام است. چهار تعداد حروف الله است.” بسمالله الرحمن الرحیم، چهار کلام دارد.
چهار نمادی است از دنیای مستقر و سازمان یافته که حرکت در آن، از نقطهای ساکن آغاز میگردد و با رفتن به چهار سوی اصلی، صلیب یا مربع را میسازد.
در هند، چهار عدد مقدس “ودا”هاست که به چهار بخش سرودها، طلسمات، آئینها و نظریات تقسیم شده است. در نپال مردم به چهار کتاب مقدس ایمان دارند. عدد چهار و مقام و اهمیت دینی و کیهانی آن بیش از همه در امریکای شمالی مشهود است.
در کتاب مقدس، به ویژه در مکاشفات، عدد چهار، نشانه تمامیت است.
در فرهنگ سرخپوستی، عدد چهار، چهار جهت اصلی و چهار باد را نشان میدهد و همچنین به صورت صلیب و صلیب شکسته نشان داده میشود و اعمال تشریفاتی و آیینها چهار مرتبه تکرار میشوند.
در مسیحیت، چهار عدد جسم و سه عدد جان است. در مصر باستان، چهار عدد مقدس زمان است و سقف آسمان را چهار ستون نگاه میدارد و چهار پسر هوروس از چهار جهت اصلی نگهداری میکنند.
جالب است که با توجه به بسیاری از پدیدههای زبان شناختی و فرهنگی دیگر معلوم میشود که عدد چهار واقعاً نشان دهنده مرحله جدیدی در درک اعداد است. ما به آسانی میتوانیم یک، دو، سه یا چهار شیء را تشخیص بدهیم بدون آنکه نیازی به شمردن آنها باشد، ولی اگر تعداد بیش از چهار تا باشد باید آنها را بشمریم تا بگوئیم که چند تا هستند.
یونگ، روانشناس معروف سوئیسی در تحلیل خود از انواع و اشکال مختلف روان، در واقع آن را بر نظریهی چهار کاربرد اصلی آگاهی مبتنی میداند؛ اندیشه، احساس، الهام و شعور. به طور کلی، نظام کلی تفکر یونگی اهمیتی اساسی به عدد چهار میدهد.
وجود عدد چهار در معماری مذهبی بسیار مشاهده میشود. طرحهایی که از بهشت کشیده شده، مربع (مستطیل) شکل و دارای چهار درب هستند. مساجد ایرانی ـ اسلامی گاهی اوقات چهار ایوانی (در چهار ضلع) هستند. “استوپا” به معنای تپه، معماری مربوط به بوداییهاست که دارای چهار درب بزرگ در برابر چهار جهت اصلی است. زیگورات معبد چغازنبیل هم دارای چهار درب ورودی است.
زیگورات: تشبیه معابد به کوههای کیهانی در فرهنگ بابلیان جایگاه خاصی دارد و این ویژگی را در قالب فرم زیگوراتهای آنان میتوان دید که صعود از آن را رسیدن به قلهی عالم میدانستند.
کلمه زیگورات یا زیقورات از فعل آکدی “زقارو” (Zegharoo) به معنای بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زیگورات بنایی چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پایینی کوچکتر است، بنابراین نمای هر طرف آن به شکل یک پلکان است. این زیگوراتها محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بودهاند.
زیگورات چغازنبیل: اکنون با توضیحاتی که داده شد و مطالبی که در زیر ارائه میشود، متوجه خواهیم شد که معماری و بنای زیگورات چغازنبیل بر اساس تفکری مقدس شکل گرفته است.
حکومت ایلامیان به صورت فدرال بوده و هر یک از ایالتهای آن خدایی را پرستش میکردهاند. دوراونتاش شهری بود که در آن برای تمام خدایان مورد پرستش ایالتهای مختلف کشور ایلام معبدی ساخته شد. از اینرو میتوان دوراونتاش را شهر گفتگوی ادیان نامید. مهمترین معبد شهر باستانی دوراونتاش، زیگوراتی است که در مرکز شهر قرار دارد. این زیگورات وقف خدایان “اینشوشیناک” و “ناپیراشا” (گال) شده است. ربالنوع “ناپیراشا” مقامی همچون “شاه بزرگترین خدایان” یا “حامی بزرگ” داشته. اینشوشیناک نیز که خدای شوش بوده عمیقترین نفوذ را بر ایلامیان داشته است.
“گیرشمن” بر اساس تجربیات خود و شواهد موجود معتقد بود که این زیگورات در زمان آبادانی پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود ۵۲ متر بوده که فقط ۵/۲ طبقه از آن با ارتفاع ۲۳ تا ۲۴ متر پابرجاست.
برخلاف زیگوراتهای بینالنهرین که هر طبقه را روی طبقه قبلی میساختند در این زیگورات ساخت هر طبقه از سطح زمین آغاز شده است. طبقه اول این زیگورات مربعی شکل و طول هر ضلع آن برابر با ۲/۱۰۲ متر یعنی تقریباً برابر طول یک زمین فوتبال است. جهات گوشههای زیگورات منطبق با چهار جهت اصلی یعنی شمال، جنوب، شرق و غرب است.
معبد اعلی که در بالاترین طبقه زیگورات یعنی طبقه پنجم بوده اکنون از بین رفته است. اما به نظر میرسد مجسمه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک در این معبد نگهداری میشده. در هنگام خاکبرداری از زیگورات ۷۰ آجر نبشته دار پیدا شد که بر روی آنها به زبان ایلامی و اکدی مطالبی نوشته شده بوده که نشان میدهد این معبد جایگاه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک بوده است. قالب آجرهای این معبد که هنگام کاووشهای باستان شناسی یافت شده بزرگتر از آجرهای زیگورات است و دیوارهای آن با آجرهای لعابدار آبی و سبز با پرتوهایی نقرهای و طلایی درخشان منقوش به دایرهها و لوزیهای به هم پیوسته یا خط نوشتهدار، تزیین شده بود.
در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات پلکانی وجود دارد و هر یک از آنها با دروازهای مسدود میشده است. این پلهها راه صعود به طبقات بالاتر بودهاند. گفته میشود فقط روحانی بزرگ حق صعود به معبد اعلی را داشته است.
یکی از راههای محاسبه تعداد طبقات زیگورات در نظر گرفتن شیب همین پلهها است. بدین معنی که اگر پلهها با همین شیب به سمت بالا ادامه پیدا کنند در طبقه پنجم به نزدیکی مرکز زیگورات، یا ورودی معبد اعلی میرسد. پلهها آجری هستند و برای جلوگیری از فرسایش روان آب طبقات بالا، روی برخی پلهها را سنگچین کرده بودند که بخشی از آنها هنوز پابرجاست.
در بدنه زیگورات چغازنبیل، پس از هر ده ردیف آجر ساده یک ردیف آجر نبشتهدار به کار برده شده است. تا سال ۱۹۶۵ در شهر دورانتاش ۵۲۷۵ آجر نبشته و خشت نبشته به زبانهای ایلامی و آکدی کشف شده است. ۶۵۹ عدد از این آجرها بر بدنه زیگورات باقی ماندهاند. این نوشتهها از وجود ادبیاتی بسیار قوی در ۳۲۵۰ سال پیش در سرزمین ایلام حکایت میکند.
متن برخی از آجرنبشتهها که به تقدس مکان اشاره دارد به این قرار است: “من اونتاش ناپیراشا پسر هوبانومنا شاه آنزان و شوش به خدای ناهونته نماز گزاردم. او این خواهش را مستجاب کرد و آنچه را که من خواسته بودم انجام داد. این معبد را با اتاقهای آجری ساختم. مجسمه طلایی ناهوته را قلمزنی کردم، آن را در مکان مقدس قرار دادم. باشد که اعمال و کارهای من مورد قبول خدای ناهوته رب مکان مقدس قرار گیرد. در طول سالها و روزها یک حکومت طولانی به دست آوردم که با سلامتی من همراه بود.”
زیگورات چغازنبیل درون حصارهای دایرهای شکل قرار گرفته است. حصار، دیوار و حلقه سنگچین که مکانهای مقدس را در بر میگیرند، جزو کهنترین ساختارهای معماری حرمها به مشار میروند.
اکنون متوجه میشویم که زیگورات چغازنبیل بنایی مقدس است که به شکل کوه ساخته شده و در آن خدایان پرستش میشدند و تمام عناصر مکان و معماری مقدس در آن عیان است.
منابع:
* مقاله “عدد، نماد، استوره”، آرش نورآقایی
* مقاله “فر و کوه”، آرش نورآقایی
* فصلنامه کوه، شماره ۳۷، سال ۱۰، کوههای مقدس، مرتضی دزفولی
* شهر سه هزار ساله دورانتاش (چغازنبیل)/ محمدحسن خواجه عبداللهی، قم: هدهد، ۱۳۸۳
* رساله در تاریخ ادیان، میرچاالیاده، ترجمه:جلال ستاری، تهران، سروش(انتشارات صدا و سیما)،۱۳۷۶
* کالبد خدایان: مروری بر چگونگی تجسم امر قدسی در معماری تمدنها و فرهنگهای گوناگون، پژمان شقاقی، تهران، قصیده سرا،۱۳۸۴
* فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، مترجم: رقیه بهزادی، تهران، فرهنگ معاصر،۱۳۸۰
* فرهنگ مصور نمادهای سنتی، جی.سی.کوپر، ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران، فرشاد، ۱۳۷۹
* فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، آلن گربران، ترجمه و تحقیق سودابه فضایلی، تهران، انتشارات جیحون،
معماری مقدس
بناهای مقدس بر مبنای فلسفهای که از اعتقاد آدمیان بر میخیزد، ساخته میشوند. زیگورات چغازنبیل از همین دست بناهای مقدس است که عناصر تفکر آمیخته با تقدس در آن دیده میشوند.
زیگورات چغازنبیل بنایی است چند طبقه و به صورت مربع که طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیعتر است. اطراف این بنای مربع شکل، حصارهای دایرهای وجود دارند که تداعی کننده ترکیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند.
از این لحاظ زیگورات چغازنبیل شبیه به خانه کعبه است. خانه کعبه بنایی سیاه و مربع (مکعب) شکل است که مسلمانان با لباس سفید احرام به دور آن دایره وار میچرخند.
بنای زیگوراتها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای “ماندالا” شکل که همگی از بناهای مقدس به شمار میروند، از یک فلسفه همانند پیروی میکنند. در همه این بناها، ساختمانهایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش میروند که به نوعی تداعی گر کوه هستند. و همه آنها فضای مقدسی هستند که تصور میشده در مرکز عالم قرار گرفتهاند.
برای اینکه تقدس بنای زیگورات چغازنبیل را آشکار سازیم، ابتدا میبایستی با تفکری که آن را به وجود آورده آشنا شویم. برای این منظور به ترتیب عناوینی همچون، تقدس کوه، بناهای کوه مانند، مکان مقدس، معماری به عنوان هنری مقدس، عناصر موجود در معماری مقدس و تفکر بنیادی ساخت زیگوراتها را مورد بررسی قرار میدهیم تا به نتیجه مطلوب دست یابیم.
تقدس کوه: ارزشهای رمزی و نمادین کوه که هر یک به گونهای تقدس آن را بیان میکنند، بسیارند. در تفکر بشری که در دوران باستان زندگی میکند، کوه در مرکز عالم واقع است و نقش قلهی بهشت را میپذیرد. از لحاظ نمادگرایی، کوه مرتفعترین نقطه زمین و نقطه تلاقی آسمان و زمین است.
کوه به عنوان نمادی محوری و مرکزی، به معنی گذر از یک مرحله به مرحله دیگر و مکان همنشینی با ایزدان مطرح میشود. همینطور به معنای حفاظتگاه و منزل ایزدان نیز هست.
کوه برای آدمی مفهوم “بلندی” دارد. به زعم میرچا الیاده ، بلندی مقولهای است که فینفسه دسترسی بدان وجود ندارد و متعلق به قوا و موجودات برتر از انسان است. تا جایی که بلندی معابد از همین مفهوم نقش میپذیرند. در واقع میتوان اذعان کرد آنکس که با آداب و تشریفاتی خاص از پلههای معبدی بالا میرود، دیگر یک انسان معمولی نیست. عروج به کوهها و فضاهای مرتفع، انسان (زنده و مرده) را از زمین دور کرده و به آسمان نزدیک میکند و در واقع او را متعالیتر میکند.
یکی از موضوعاتی که بر روی سفالینههای باقی مانده از دوران باستان نقاشی شده، مربوط به شکلهایی است که کوه را تداعی میکنند. بنابراین کوه از دیرباز یک اندیشه مهم در تفکر بشر قلمداد میشده است.
زیارت کوه مقدس، نماد آرزو، دوری از هوسهای دنیوی، دستیابی به قلمروهای عالی و صعود از منطقهای جزئی و محدود به منطقهای کلی و نامحدود است.
کوه یک معبد طبیعی و شاید اولین معبد انسان باشد. بعدها هم معابد بر بالای کوهها یا شبیه به کوهها ساخته شدند.
کوه همواره به عنوان مکانی برای عزلت نشینی و انجام کارهای روحی مطرح بوده است.
در اسطورههای تائویی، کوه نشانه جزایر خوشبختی، جایگاه جاودانها یا تپههای طول عمر، یعنی محلی که قارچ مقدس در آنجا میروید، قلمداد میشود.
کوههای اساطیری و مقدس: کوهها در ادیان و باورهای گوناگون نقش مهمی داشتهاند: پیامبر اسلام در بالای کوه حرا و در غار حرا جبرائیل را دید و پبام الهی را شنید. موسی ده فرمان خداوند را در کوه سینا دریافت کرد. اهورامزدا در بالای کوه با زرتشت گفتگو کرد. زئوس خدای خدایان یونانی و فرمانروای آسمانها بر فراز کوه از مادر زاده شد. کشتی نوح بر فراز کوه آرارات جای گرفت.
به طوری که معلوم است در اساطیر یونانی کوه جایگاه کشف و شهود بوده است. در اساطیر یونان کوه در خلقت بشر موثر بوده، بدین گونه که “پرومتئوس” بنا بر دستور زئوس در محلی موسوم به “پانوپئوس” واقع در چند کیلومتری شمال شرقی کوه دلفی (زیارتگاه آپولون) از خاک رس گل آدم را سرشت و آن را شکل داد و زئوس بدان حیات بخشید. در یونان بلندترین کوه، المپ (olympus) واقع در میان مقدونیه و تسالی بود. زیارتگاه زئوس، خدای خدایان در این کوه بود و اجتماع خدایان نیز در المپ صورت میگرفت.
کوه “اوشیدرنه” در کنار دریاچه کیانسه جایگاه وحی اهورامزدا به زرتشت است. بر حسب معتقدات ایرانیان، کوه مقدس البرز در میانه زمین واقع و به آسمان پیوسته است. از دوران ساسانی کوه سبلان محل الهام غیبی زردشت تلقی شد. تخت سلیمان در ایران جایگاه حضرت سلیمان شمرده میشد. بیستون تغییر شکل داده شدهی “بغستان”، به معنای جایگاه خدایان است. “تانگری داغ” در شهرستان کلاله استان گلستان، به معنی “کوه خدا”ست.
بر حسب معتقدات هندوان، کوهستان meru در مرکز جهان قد بر افراشته است و بر فرازش ستاره قطبی میدرخشد.
“فوجییاما” مقدسترین کوه ژاپن به شمار میرفت. اقوام آزتک برای خدایان خود بر بالای کوه قربانی میدادند. در سریلانکا, کوه آدم جایگاه فرود حضرت آدم از بهشت است.
بنا به اعتقادات اسلامی، در “مجمع التواریخ و القصص” و ماخذهای دیگر آمده است که سنگهای خانه کعبه را فرشتگان از پنج کوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آوردهاند. از آن پنج کوه نام طور سینا، طور زیتا (زیتون)، کوه جودی و کوه حرا مشخصا ذکر شده است. این کوهها از آن جهت مقدس شمرده شدهاند که نظر کرده خداوند بودند و پای پیغمبران به آنها رسیده بود: موسی و طور سینا، نوح و کوه جودی، عیسی و کوه زیتا، محمد و کوه حرا.
در مکتب یهودیان، کوه سینا جایگاه وحی بود و کوه جودی همان است که طبق روایات، کشتی حضرت نوح بعد از پایان بارندگی بر روی آن قرار گرفت و زندگی جدید جانوران از آنجا آغاز شد.
برای مسیحیان، جلجتا در مرکز عالم قرار داشت و در عین حال، قله کوه کیهانی و جایگاه آفرینش آدم و مدفن وی بود.
همچنین انسانها برای نامیدن برخی کوهها از واژههای مقدس استفاده کردهاند. در هیمالایا چند کوه مشهور دارای نامهای مقدس هستند. معنای “آناپورنا” نخستین۸۰۰۰ متری صعود شده توسط انسان، “الههی پربرکت” است. “گوساینتان” سیزدهمین ۸۰۰۰متری، به معنای “خانهیمقدس است”. پرفرازترین کوه جهان، “شومولونگما” (اورست) یعنی “الههی مادر برفها”.
در قارهی آسیا و در نزدیکی اولانباتور، پایتخت مغولستان کوهی وجود دارد که مغولها آن را “بوگدوال” نام گذاردهاند: به معنای “کوه خدا”.
بناهای کوه مانند: معماری بناهای کوه مانند، از این اعتقاد ناشی میشده است که آدمیان قله کوه را نزدیکترین مکان به آسمان میدانستهاند و سعی میکردهاند که مسکنهای خود را بر بلندترین نقطه کوه کیهانی بسازند، تا رسیدن به آسمان شدنی باشد.
در واقع زیگوراتها، اهرام، مقابر و بناهای برجی شکل، گنبدها و معابد چندین طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادی از کوه و آسمان بودند. این موضوع در سرزمینهایی که به طور طبیعی فاقد کوه بودند بیشتر مشهود است، همانند: بینالنهرین، مصرسفلی، جنگلهای مکزیک و پرو.
به طور مثال سومریان و بابلیان چون کوه مهمی نداشتند، زیگوراتها و عبادتگاههای خود را کوهآسا میساختند و با این کار وجود کوه را تداعی میکردند. اصولا واژه سومری زیگورات به معنای کوه است.
این شیوه معماری مذهبی نه تنها در آسیای غربی، که در جوامع اینکا در آمریکای مرکزی و جنوبی و در سایر نقاط دنیا هم رواج اشت.
مکان مقدس: امر قدسی به صورتهای مختلفی نزد انسانها متجلی میشود که مکان مقدس گونهای از آن است. “میرچا الیاده” معتقد است که برای یک انسان سنتگرا، مکان همگن نیست و ویژگی مکانها با یکدیگر متفاوتند. در واقع مکانها به دو صورت مقدس و نامقدس وجود دارند.
مکانهای مقدس محل ارتباط با خدایان به شمار میآیند و همانند دری به جهانی دیگرند تا خدایان بتوانند از آنجا به زمین نزول کنند یا انسانها بتوانند به طور نمادین به بالا صعود کنند. رفتن به بالا برای ارتباط با جهان خدایان در اکثر معابد دنیا به چشم میخورد و یکی از کیفیتهایی که به یک مکان تقدس میبخشد، همین گشوده سازی به عالم بالاست.
معماری مقدس: معماری به عنوان یک هنر جایگاه ویژهای در فرهنگها و تمدنهای گوناگون داشته است و از آنجا که اصولا هنری است که از زمین شروع میشود و به سوی آسمان میرود، فینفسه مقدس است.
معابد به هر صورتی که ساخته شوند و با هر فلسفهای که بنا شوند، اعم از مسجد و کلیسا و کنیسه و چهارتاقی و پاگودا و استوپا و اهرام، عناصر مشترکی را در خود دارند. برای مثال، از مربع به دایره رسیدن و وجود عدد چهار در معماری از این عناصر مشترک به شمار میروند.
مربع و دایره: پیوستگی میان دایره و مربع، همواره نمایانگر آسمان و زمین و پیوستگی آن دو است. اگر دایره نماد آسمان است، مربع نماد زمین است و اگر دایره نماد زمان باشد، مربع نماد مکان است. در معماری ایرانی (اسلامی) مربع به دایره (گنبد) تبدیل میشود و این یعنی اینکه از شکلی که ابتدا و انتها و آغاز و پایان دارد به شکلی که نه ابتدا و نه انتها و نه آغاز و نه پایان دارد میرسیم. مربع سازی دایره و دایره سازی مربع به معنی استحاله شکل کرهای آسمانها به شکل مستطیلی(مربعی) زمین است و بالعکس.
در میان نمادهای هندی، مربع صورت مثالی و الگوی نظم در عالم، معیار تناسب و سنجش کامل انسان است.
بنیان پرستشگاه و هر مکان مقدسی مربع شکل است. مربع در پایه معبد بودایی، مظهر طرح زمین است.
یک مثل کنفوسیوسی به این گونه بیان میشود : “عمل کردن در مربع یعنی آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند” که این مثل به نوبه خود همان شعار طلایی و مشترک در ادیان بزرگ است.
قابل ذکر است که بنای زیگورات چغازنبیل، مربعی شکل است که حصارهای دایرهای به دور آن دیده میشوند.
عدد چهار به عنوان عددی مقدس در معماری: چهار نشاندهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و… است.
چهار در عهد قدیم، عددی نمادین است. مثل چهار رودخانه بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره. از دورترین اعصار، حتی اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از ۴ برای نشان دادن آنچه مستحکم، ملموس و محسوس است، استفاده میشد.
جالب است که لفظ خدا در بسیاری از زبانها و فرهنگها چهار حرف دارد. یهوه (YHVH عبری)، الله (Alah عربی)، deus لاتینی و پرتغالی، devo(به زبان گلها)، deva (به زبان ودایی)، Dewa اندونزیایی، Kami ژاپنی، Dios اسپانیایی و Dieu فرانسوی.
چهار به گونهای، رقمی الاهی است. در بسیاری از موارد هاله دور سر حضرت عیسی، چهار پرتو دارد یا به چهار قسمت شده است.
مولفان کتاب تورات، چهار پیامبر بزرگ هستند که عبارتند از: اشعیا، ارمیا، حزقیال و دانیال.
اشاره به عدد چهار در تتراگراماتون Tetragrammaton یا چهار حرف نام مقدس حائز اهمیت است. YHVH نامی است که به خدا داده شده است. نام آدم ADAM نیز نماینده عدد چهار است. آدم طبق نوشتههای یونانی تلویحا اشاره به چهار جهت اصلی (Mesembria, Arkto , Dusis, Anutole) دارد که او را نماینده دنیای مادی میخواند.
در فرهنگ اسلامی از قول ابویعقوب داریم:” چهار یکی از کاملترین ارقام است. چهار تعداد حروف الله است.” بسمالله الرحمن الرحیم، چهار کلام دارد.
چهار نمادی است از دنیای مستقر و سازمان یافته که حرکت در آن، از نقطهای ساکن آغاز میگردد و با رفتن به چهار سوی اصلی، صلیب یا مربع را میسازد.
در هند، چهار عدد مقدس “ودا”هاست که به چهار بخش سرودها، طلسمات، آئینها و نظریات تقسیم شده است. در نپال مردم به چهار کتاب مقدس ایمان دارند. عدد چهار و مقام و اهمیت دینی و کیهانی آن بیش از همه در امریکای شمالی مشهود است.
در کتاب مقدس، به ویژه در مکاشفات، عدد چهار، نشانه تمامیت است.
در فرهنگ سرخپوستی، عدد چهار، چهار جهت اصلی و چهار باد را نشان میدهد و همچنین به صورت صلیب و صلیب شکسته نشان داده میشود و اعمال تشریفاتی و آیینها چهار مرتبه تکرار میشوند.
در مسیحیت، چهار عدد جسم و سه عدد جان است. در مصر باستان، چهار عدد مقدس زمان است و سقف آسمان را چهار ستون نگاه میدارد و چهار پسر هوروس از چهار جهت اصلی نگهداری میکنند.
جالب است که با توجه به بسیاری از پدیدههای زبان شناختی و فرهنگی دیگر معلوم میشود که عدد چهار واقعاً نشان دهنده مرحله جدیدی در درک اعداد است. ما به آسانی میتوانیم یک، دو، سه یا چهار شیء را تشخیص بدهیم بدون آنکه نیازی به شمردن آنها باشد، ولی اگر تعداد بیش از چهار تا باشد باید آنها را بشمریم تا بگوئیم که چند تا هستند.
یونگ، روانشناس معروف سوئیسی در تحلیل خود از انواع و اشکال مختلف روان، در واقع آن را بر نظریهی چهار کاربرد اصلی آگاهی مبتنی میداند؛ اندیشه، احساس، الهام و شعور. به طور کلی، نظام کلی تفکر یونگی اهمیتی اساسی به عدد چهار میدهد.
وجود عدد چهار در معماری مذهبی بسیار مشاهده میشود. طرحهایی که از بهشت کشیده شده، مربع (مستطیل) شکل و دارای چهار درب هستند. مساجد ایرانی ـ اسلامی گاهی اوقات چهار ایوانی (در چهار ضلع) هستند. “استوپا” به معنای تپه، معماری مربوط به بوداییهاست که دارای چهار درب بزرگ در برابر چهار جهت اصلی است. زیگورات معبد چغازنبیل هم دارای چهار درب ورودی است.
زیگورات: تشبیه معابد به کوههای کیهانی در فرهنگ بابلیان جایگاه خاصی دارد و این ویژگی را در قالب فرم زیگوراتهای آنان میتوان دید که صعود از آن را رسیدن به قلهی عالم میدانستند.
کلمه زیگورات یا زیقورات از فعل آکدی “زقارو” (Zegharoo) به معنای بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زیگورات بنایی چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پایینی کوچکتر است، بنابراین نمای هر طرف آن به شکل یک پلکان است. این زیگوراتها محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بودهاند.
زیگورات چغازنبیل: اکنون با توضیحاتی که داده شد و مطالبی که در زیر ارائه میشود، متوجه خواهیم شد که معماری و بنای زیگورات چغازنبیل بر اساس تفکری مقدس شکل گرفته است.
حکومت ایلامیان به صورت فدرال بوده و هر یک از ایالتهای آن خدایی را پرستش میکردهاند. دوراونتاش شهری بود که در آن برای تمام خدایان مورد پرستش ایالتهای مختلف کشور ایلام معبدی ساخته شد. از اینرو میتوان دوراونتاش را شهر گفتگوی ادیان نامید. مهمترین معبد شهر باستانی دوراونتاش، زیگوراتی است که در مرکز شهر قرار دارد. این زیگورات وقف خدایان “اینشوشیناک” و “ناپیراشا” (گال) شده است. ربالنوع “ناپیراشا” مقامی همچون “شاه بزرگترین خدایان” یا “حامی بزرگ” داشته. اینشوشیناک نیز که خدای شوش بوده عمیقترین نفوذ را بر ایلامیان داشته است.
“گیرشمن” بر اساس تجربیات خود و شواهد موجود معتقد بود که این زیگورات در زمان آبادانی پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود ۵۲ متر بوده که فقط ۵/۲ طبقه از آن با ارتفاع ۲۳ تا ۲۴ متر پابرجاست.
برخلاف زیگوراتهای بینالنهرین که هر طبقه را روی طبقه قبلی میساختند در این زیگورات ساخت هر طبقه از سطح زمین آغاز شده است. طبقه اول این زیگورات مربعی شکل و طول هر ضلع آن برابر با ۲/۱۰۲ متر یعنی تقریباً برابر طول یک زمین فوتبال است. جهات گوشههای زیگورات منطبق با چهار جهت اصلی یعنی شمال، جنوب، شرق و غرب است.
معبد اعلی که در بالاترین طبقه زیگورات یعنی طبقه پنجم بوده اکنون از بین رفته است. اما به نظر میرسد مجسمه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک در این معبد نگهداری میشده. در هنگام خاکبرداری از زیگورات ۷۰ آجر نبشته دار پیدا شد که بر روی آنها به زبان ایلامی و اکدی مطالبی نوشته شده بوده که نشان میدهد این معبد جایگاه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک بوده است. قالب آجرهای این معبد که هنگام کاووشهای باستان شناسی یافت شده بزرگتر از آجرهای زیگورات است و دیوارهای آن با آجرهای لعابدار آبی و سبز با پرتوهایی نقرهای و طلایی درخشان منقوش به دایرهها و لوزیهای به هم پیوسته یا خط نوشتهدار، تزیین شده بود.
در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات پلکانی وجود دارد و هر یک از آنها با دروازهای مسدود میشده است. این پلهها راه صعود به طبقات بالاتر بودهاند. گفته میشود فقط روحانی بزرگ حق صعود به معبد اعلی را داشته است.
یکی از راههای محاسبه تعداد طبقات زیگورات در نظر گرفتن شیب همین پلهها است. بدین معنی که اگر پلهها با همین شیب به سمت بالا ادامه پیدا کنند در طبقه پنجم به نزدیکی مرکز زیگورات، یا ورودی معبد اعلی میرسد. پلهها آجری هستند و برای جلوگیری از فرسایش روان آب طبقات بالا، روی برخی پلهها را سنگچین کرده بودند که بخشی از آنها هنوز پابرجاست.
در بدنه زیگورات چغازنبیل، پس از هر ده ردیف آجر ساده یک ردیف آجر نبشتهدار به کار برده شده است. تا سال ۱۹۶۵ در شهر دورانتاش ۵۲۷۵ آجر نبشته و خشت نبشته به زبانهای ایلامی و آکدی کشف شده است. ۶۵۹ عدد از این آجرها بر بدنه زیگورات باقی ماندهاند. این نوشتهها از وجود ادبیاتی بسیار قوی در ۳۲۵۰ سال پیش در سرزمین ایلام حکایت میکند.
متن برخی از آجرنبشتهها که به تقدس مکان اشاره دارد به این قرار است: “من اونتاش ناپیراشا پسر هوبانومنا شاه آنزان و شوش به خدای ناهونته نماز گزاردم. او این خواهش را مستجاب کرد و آنچه را که من خواسته بودم انجام داد. این معبد را با اتاقهای آجری ساختم. مجسمه طلایی ناهوته را قلمزنی کردم، آن را در مکان مقدس قرار دادم. باشد که اعمال و کارهای من مورد قبول خدای ناهوته رب مکان مقدس قرار گیرد. در طول سالها و روزها یک حکومت طولانی به دست آوردم که با سلامتی من همراه بود.”
زیگورات چغازنبیل درون حصارهای دایرهای شکل قرار گرفته است. حصار، دیوار و حلقه سنگچین که مکانهای مقدس را در بر میگیرند، جزو کهنترین ساختارهای معماری حرمها به مشار میروند.
اکنون متوجه میشویم که زیگورات چغازنبیل بنایی مقدس است که به شکل کوه ساخته شده و در آن خدایان پرستش میشدند و تمام عناصر مکان و معماری مقدس در آن عیان است.
منابع:
* مقاله “عدد، نماد، استوره”، آرش نورآقایی
* مقاله “فر و کوه”، آرش نورآقایی
* فصلنامه کوه، شماره ۳۷، سال ۱۰، کوههای مقدس، مرتضی دزفولی
* شهر سه هزار ساله دورانتاش (چغازنبیل)/ محمدحسن خواجه عبداللهی، قم: هدهد، ۱۳۸۳
* رساله در تاریخ ادیان، میرچاالیاده، ترجمه:جلال ستاری، تهران، سروش(انتشارات صدا و سیما)،۱۳۷۶
* کالبد خدایان: مروری بر چگونگی تجسم امر قدسی در معماری تمدنها و فرهنگهای گوناگون، پژمان شقاقی، تهران، قصیده سرا،۱۳۸۴
* فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، جیمز هال، مترجم: رقیه بهزادی، تهران، فرهنگ معاصر،۱۳۸۰
* فرهنگ مصور نمادهای سنتی، جی.سی.کوپر، ترجمه ملیحه کرباسیان، تهران، فرشاد، ۱۳۷۹
* فرهنگ نمادها، ژان شوالیه، آلن گربران، ترجمه و تحقیق سودابه فضایلی، تهران، انتشارات جیحون،