کافه تلخ

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

موجودات غير ارگانيك





آن طور كه كاستاندا گزارش ميدهد ساحران تولتك از چند هزار سال پيش گونه خاصي از موجودات ساكن هستي را كشف كردند كه سازواره نداشتند اما زنده بودند . 
تفاوت آنچه كه آنها مي‌دانستند با عقايد مشابه كه تقريبا در همه فرهنگ‌ها وجود دارد و به حضور نوعي موجود ناديدني دلالت دارد در آن است كه آنها با استفاده از توانائي‌هائي خود بعنوان ساحر گونه هاي مختلف اين نوع آگاهي را كه جسميت ندارد اما زندگي دارد كشف و طبقه بندي كرده اند .


در كتابهاي كاستاندا از انواع مختلف آنها بخصوص گونه هائي كه همچون جانداران ارگانيك ، بومي كره زمين هستند و مانند آنها به سه دسته اصلي تقسيم مي شوند كه در واقع بديل دسته هاي اصلي جانداران ارگانيك يعني جانوران حشرات و گياهان است صحبت شده .


آلي بودن به آنان امكان داده است كه بدون محدوديت هاي ناشي از سازواره در اقصي نقاط هستي امكان جابجائي داشته باشند . ويژگي اين موجودات درخشندگي مات و كدر آگاهي آنها توصيف شده است.


چيزي بر عكس درخشندگي موجودات ارگانيك و بخصوص انسان كه در فرهنگ اين ساحران به موجودات فروزان معروفند .
مزيت آنها امكان زندگي بينهايت طولاني تر در مقابل زندگي كوتاه سازواره دارها عنوان شده است .
كليدي ترين نكته توصيف ساحران از روابط بين اين دو گونه به علاقه فراوان آنان به آنچه كه ندارند يعني درخشندگي بي نظير موجودات ارگانيك و بخصوص انسان كه بر مبناي اين توصيف روكشي از آگاهي دسترس پذير و بي محافظ دارد استوار است .
تولتك‌ها اين دسترس پذير و بي محافظ بودن آگاهي درخشان انساني را با اهميت ترين موضوع در زندگي همه ما و همزمان آزموني براي به آزمايش گذاشتن توانائي در ادامه سفر آگاهي ميدانند .


سفري كه اعتقاد دارند توسط يك عامل خارجي مدتهاي طولاني‌ست كه قطع شده است .

زندگی و آگاهی تنها ویژگی بدن آدمی نیست- بلکه منحصرا کار انرژی است.

ساحران دیده اند که دو نوع موجود با شعور آلی و غیر آلی (ارگانیک وغیر ارگانیک) در زمین وجود دارد. در مقام مقایسه یکی با دیگری " دیده اند" که هر دو توده های فروزانی هستند که میلیون‌ها تار انرژی کیهان از هرگوشه ی تصور پذیر یا تصور ناپذیر آنها عبور می کند.

شکل و درجه درخشش آنها متفاوت از یکدیگر است. موجودات غیر آلی- دراز و شمع گونه ولی مات اند. درحالی‌که موجودات آلی- مدور و بسیار درخشان‌ترند. یکی دیگر از تفاوت‌های شایان ذکر این است که ساحران " دیده اند " که زندگی و آگاهی موجودات آلی کوتاه است- زیرا آنها باید شتاب کنند. 
در حالیکه زندگی موجودات غیر آلی بی نهایت طولانی تر و آگاهی آنها نیز بی نهایت آرامتر و ژرفتر است. ساحران در کارکردن متقابل با آنها هیچ مشکلی ندیده اند. موجودات غیر آلی دارای جزء قاطع و مصممی برای عمل متقابل یعنی آگاهی اند.

سوال- آیا آنها واقعا وجود دارند؟ همانطور که ما وجود داریم؟

البته که وجود دارند. ساحران موجودات بسیار باهوشی هستند و به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی انحرافات ذهن آنها را به بازی نمی گیرد و ساحران آن انحرافات را واقعی به حساب نمی آورند.

سوال- چرا می گویی آنها زنده اند؟

برای ساحران- زنده بودن یعنی داشتن آگاهی.
یعنی داشتن پیوندگاه وتابش اطراف آن.  این حالت به ساحران نشان می دهد که موجودی که در برابر خوددارند- چه آلی و چه غیر آلی - کاملا قادر به مشاهده و درک است. ساحران-دریافت و مشاهده و درک را شرط لازم زنده بودن می دانند.

سوال- پس موجودات غیر آلی نیز باید بمی‌رند؟

طبیعتا. آنها آگاهی خود را از دست می دهند- همان‌طور که ما از دست می دهیم. جز اینکه طول آگاهی آنها بیش از حد است.

سوال- موجودات غیر آلی بر ساحران ظاهر می شوند؟

توضیح درباره امور و نحوه عمل‌کرد آنها- بسیار مشکل است. این موجوداترا ساحران می فریبند یا بهتر بگویم مجبور می‌کنند که با آنها کار کنند.

مشکل با موجودات غیر آلی این است که آگاهی آنها در مقایسه با آگاهی ما بسیار کند است. سال‌ها وقت لازم است تا توجه موجودات غیر آلی به ساحر جلب شود.

سوال- چگونه ساحران از طریق رویا دیدن- آنها را مجبور به این کار (توجه) می کنند؟

رویا دیدن- یعنی نگاه داشتن و حفظ جایی که پیوندگاه در رویا به آنجارفته است. این عمل- بار انرژی مشخصی پدید می آورد که دقت آنها را جلب میکند.

( در این هنگام کارلوس از خوان دوم گذر کرده بود و مدتی بود کهتکانهایی را در درون خود احساس می کرد که تصور می کرد از سوء هاضمه اش میباشد. دون خوان در این باره به او گفت که چون او پا به عرصه رویا بینان گذارده و از خوان دوم گذر کرده است- به خطر ناکترین قسمت معرفت ساحران رسیده است. 
جایی که ممکن است فکر کند به آخر خط رسیده و کارش تمام است واز ترس دیوانه شود. او به کارلوس گفت که آن تکانها- انرژی است که موجوداتغیر آلی بریش می فرستند.)

مانع بسیار دشوار میان و موجودات غیر آلی- انرژی ای است که با سرعت متفاوتی حرکت می کند.

سوال- از چه طریقی آنها خود را به ساحران می شناسانند؟

گاهی در دنیای روزمره- درست مقابل ما جسمیت می یابند.(آنهابرونفکنانی عالی هستند و می توانند به هر شکلی در دنیای روزمره برون فکندهشوند). هر چند بیشتر اوقات حضور نا مرئی آنها همانند تکانی جسمی- لرزشی ازنوعی که از مغز استخوان می آید - احساس می شود.

چون در آغاز رویا دیدن‌مان هیچ گونه شناختی از آنان نداریم- ممکن است ما را غرق در ترسی کنند که حدی نداشته باشد. این خطری واقعی برای ماست. ازطریق این ترس می‌توانند ما را در زندگی روزمره دنبال کنند که نتیجه اش برای ما مصیبت بار است.

سوال- به چه طریقی؟

ترس می تواند به راحتی بر زندگی ما سایه فکنده و حکم‌فرما شود. ما نباید اجازه چنین کاری را بدهیم. موجودات غیر آلی گاهی خطرناکتر ازطاعونند. به راحتی می توانند ما را از فرط ترس دیوانه کنند.

سوال- ساحران با آنها چه می کنند؟

با آنها تماس می گیرند. آنها را به متفق تبدیل می کنند. از این تماس و هم نشینی- دوستی خارق العاده ای می سازند. من آن ساحران را متهوران بزرگمی نامم.  جایی که مشاهده و درک بالاترین نقش خود را ایفا می کند.

سوال- چرا ارتباط با آنها لازم است؟

موجودات غیر آلی با آگاهی خود- کششی وحشتناک بر رویا بینان اعمال می‌کنند و به راحتی می توانند آنها را به دنیاهای باور نکردنی ببرند. متفقین ساحران قدیم- حرکت دادن پیوندگاه را به خارج از مرزهای شکل تخم مرغی- به‌جهان غیر بشری آموختند.

 


روایاتی دیگر






موجودات غير ارگانيك

موجودات غير ارگانيك كه از جمله ما آنها را جن ، همزاد و.... مي ناميم اينها موجوداتي هستند كه در اين دنيا زندگي ميكنند مثل همانطوري كه ما زندگي ميكنيم اما با شكلي ديگر و نمي توان وجود انها را منكر شد مثل اينكه يك همزادي بگويد انساني در اين دنيا وجود ندارد .

بسيار علاقه مند به ارتباط با انسانها هستند به اين علت كه ما در ذات خود با آنها متفاوت هستيم ما انسانها چيزي داريم كه آنها ندارند و همينطور آنها امكاناتي دارند كه ما نداريم اما چيزي كه ما داريم ارزش بيشتري در كائنات دارد و آنها به اين دليل خود را نزديك ميكنند .

در شرايط مختلف قابل رويت هستند كه بستگي به حالات طرف دارد اگر قبل اينكه چشم سوم يا چشم ديدن شما باز گردد انها را بشكلي مختلف بسته به درون خود خواهيد ديد كه البته درانجا هم از چشم سوم نگاه ميكنيد اما كامل نه ! اگر براي ارتباط با شما بيايند بيشتر سعي ميكنند بشكل يكي از آشنايان شما ظاهر شوند كه شما ارتباط عاطفي با آن شخص داريد البته ممكن است تجربه شخصي ديگر متفاوت باشد . نكته قابل توج اين است كه همانقدر كه حسن دارد ضرر هم دارد پس داشتن يا نداشتنش فرقي نمي كند .

از محاسنش ميتوان كمك در رويا ديدن ، خبر از اتفاقات آينده ، همراهي با شما ، و تكميل كردن كالبد اختري نام برد و مضراتش ميتواند به شما در مسائل مادي كمك كند . ميتواند ظرف يك شب همه چيز را در زندگي شما بهم بريزد .

يكي از عات هايي كه درگذشته ها از جاهاي تاريك مثل زيرزمين ها و .... مي‌ترسيدند و جن و... مي‌ديدند كه بيشتر در شب اتفاق مي‌افتاد كه علت اصلي آن اين است كه در اثر ترس پيوندگاه انسان جابجا مي‌شود و مي‌تواند اگر نيروي ترس زياد باشد كارهايي كند ماورا طبيعه اما بر اثر يك ترس از محيطي تاريك پيودنگاه به جايي ميرود كه اين موجودات قابل رويت مي‌شوند و چون آن‌ها از انرژي كه دراثر ترسيدن رويت مي‌شود لذت مي‌برند پس ما چيز هاي عجيب و غريب و به شكل وحشتناك‌ترين چيزهايي كه در خيال‌مان مي آيد آن‌ها را مي بينيم و انها فقط تصوير درون ما را نشان مي‌دهند و جالب اين است كه اگر در شرايط ديگري به آن مكان برويم اصلا اين شكل‌ها را نمي بينيم . و در صورت اينكه چشم سوم باز نشده باشد بصورت سنگيني بر فرق سر يا سوزش ناف و... آنرا احساس مي‌كنيم .

در مورد بختك كه ميگويند موجودي است كه بروي انسان مي افتد كه يك داستان از روي ناآگاهي است . بختك در اصل يك جدايي مابين كالبد جسم و كالبد اختري است كه جسم و كالبد از هم جدا شده اند اما آگاهي مابين جسم و كالبد مانده و دراين حالت بر اساس عادت انسان ميخواهد بر اثر حركت عضلات دست يا پا را تكان دهد و هيج جيز تكان نمي خورد .علت اين است كه آگاهي در حالت كالبد اختري است و شما با قصد به عملي مي‌توانيد كاري انجام دهيد و آنجا همه چي فقط با نيروي قصد به حركت مي آيد