کافه تلخ

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

سکه وجودی



لطف الهي بكند كار خويش مژده رحمت برساند سروش۱

بدينگونه هر انساني كه بخواهد از رحمت عام الهي مي تواند بهره مند گردد اين رحمت باراني است كه بر سر همه مي بارد و خورشيدي است كه بر همه مي تابد.
بيا كه دوش به مستي سروش عالم غيب نويد داد كه عام است فيض رحمت او۲
اما اگر انسان در اين بارش شكوفا نمي شود علت آنست كه يا خود را در معرض اين رحمت قرار نداده و يا در غفلت است .
پرتو خورشيد عشق بر همه افتد وليك سنگ به يك نوع نيست تا همه گوهرشود۳

موج رحمانيت الهي راه گشاي موثري براي هدايت است زيرا وسيله ي ارزشمندي براي آشنايي و اثبات وجود صاحب آن يعني خداوند است فرد هوشمند با برخورد به نشانه هاي آن در حقيقت به نشانه هاي هدايت برخورد كرده است . فراموش نكنيم كه عيسي مسيح (ع) گمراهان بدنام را در الويت برخورداري از رحمانيت الهي قرار مي داد و اطراف او باج گيرها. بدكاره ها و بدنام ها.
اجتماع كرده و در كنار او راه هدايت را يافته بودند.اين تحولات به واسطه قرار گرفتن در حلقه عام رحمانيت الهي توسط عيسي مسيح (ع) بود كه مانند پولس شكنجه گر تبديل به پولس رسول گشت ۵.
در واقع در معرض رحمانيت عام قرار گرفتن يعني برقراري امكان آشنايي عملي و آشتي با خدا.
مطلب ديگر اين كه تشنه به آب نياز دارد نه سيراب

آب رحمت بر آن زمين بارد كه در آن خاك تشنگان دارد۴
سكه وجودي :
وجود هر چيزي را درعالم هستي مادي را مانند سكه اي در نظر مي گيريم كه دو رو دارد واقعيت وجودي و حقيقت وجودي .

واقعيت وجودي:
به ما نشان مي دهد كه چيزي كه وجود دارد واقع شده . اتفاق افتاده و حادث شده كه اين بخش قابل مشاهده اندازه گيري قابل ثبت و يا تاثير گذاردر محيط اطراف خود است . مثلا وجود يك تكه سنگ واقعيت دارد حادث شده و به وجود آمده چه بدانيم به چه نحوي بوجود آمده و چه ندانيم وبعضي چيزها هم كه نمي بينيم و حسي روي آن نداريم مثل اشعه مادون قرمز واقعيت دارد قابل لمس و ديدن نيست اما قادر هستيم آن را با تجهيزاتي اندازه گيري و مورد بهره برداري علمي قرار دهيم .

حقيقت وجودي :
موضوعاتي را در رابطه با واقعيت وجودي مورد بحث قرار مي دهد.
۱- علت وجودي و نحوه وقوع: مثل اينكه علت بوجود آمئن سنگ چيست ؟ چرا جهان هستي پيدايش يافته ؟ و چه عواملي سبب پيدايش جهان شده ؟
۲- طرح وجودي و مسايل پشت پرده واقعيت وجودي : هر واقعيتي به دنبال طرح و نقشه اي بايد اتفاق افتاده باشد و با مسايل پشت پرده هر واقعيتي مي توان با طرح و نقشه ي وجودي آن واقعيت برخورد كرد و آنرا مورد مطالعه قرار داد مثلا انسان چرا و به چه منظوري بوجود آمده و يا فلسفه خلقت جهان هستي چيست ؟
۳- كيفيت وجودي هر پديده : چگونگي و كيفيت وجودي يك واقعيت را نسبت به يك مبنايي زير ذره بين قرار داده وآنرا بررسي مي كند. اينكه آيا حقيقتا چيزي وجود خارجي دارد؟
يا اينكه مجازي است ؟
مثل تصويريك شي در آئينه آن تصوير واقعيت وجودي دارد و در آئينه واقع شده ولي حقيقت وجودي ندارد زبرا نسبت به خود شي مجازي است . پس چيزهايي مي توانند در عالم هستي واقعيت داشته باشند و واقع شده باشند اما نسبت به خود آن چيز از حقيقت وجودي برخوردار نباشند.
و برعكس بعضي چيزها از نظر ما واقعيت نداشته باشند ولي حقيقت وجودي داشته باشند. مثل اشعه مادون قرمزكه باچشم ما ديده نمي شود وبراي ما واقعيت ندارد.ولي چون با ابزارهايي قابل تشخيص است نسبت به چشم ما داراي حقيقت وجودي است.
ويا هاله هاي پيرامون انسان كه باچشم معمولي ديده نمي شوند واز نظر انسان واقعيت نداشته وسالها تصور مي شده است كه اين صحبتها خرافه اي بيش نيستند ولي با عكس برداري كرليان
۶ قابل مشاهده شدند. پس با وجودي كه قابل رويت نيستند ولي حقيقت وجودي دارند. لذا حقيقت وجودي چگونگي و كيفيت وجودي هر پديده و هر موضوعي را مورد بررسي قرار مي دهد.
حال جهت شناخت شبكه شعور كيهاني لازم است واقعيت و حقيقت وجودي جهان هستي مادي را مورد بررسي دقيق تري قرار دهيم . كه به دنبال اين بحث موضوع جهان مجازي را مطرح مي كنيم .

برداشت : از كتاب انسان از منظري ديگر

******************

۱- حافظ ۲- حافظ ۳- سعدي
۴ - اوحدي مراغه اي
۵ - در حلقه قرار گرفتن فقط يك نظر است دوستان نمونه آنرا در حلقه رحمانيت قرارگرفتن حر توسط امام حسين (ع) درواقعه كربلا كه فقط حر خواست وقدم اول را كه اشتياق است با استفاده از اختيار انساني برداشت .
درعرفان كمال نظر بازي وتغيير شعوردر كسري از ثانيه اتفاق مي افتد.

۶- سايت كرلين واينهم عكسي از هاله هاي انسان ويا دوستان مي توانند براي اطلاعات بيشتر با جستجو كردن واژه Kirlian photography اطلاعات بيشتري كسب كنند. تاكنون تا جايي كه من اطلاع دارم عكس برداري از هاله ها تا ۷۵ متر اطراف بدن انسان عكس برداري شده وبرخي دانشمندان معتقدند اين كشيدگي تا خارج از كره زمين ادامه دارد . البته اين نكته را يادآور شوم بحث هوشمندي و عرفان حلقه فراتر از روشهاي شناخته شده است.
وفرادرماني در اين عرفان نمونه اي كوچك و راهي است عملي براي دريافت و درك جريان هوشمندي در بدن وتوجه به جريان يافتن آن به مانند نيرويي وارد بدن و از آن خارج مي شود و در ابتدا فرادرمانگران زير نظر استاد و پس از آن خود از طريق اتصال كه بعدا مفصلا به آن خواهيم پرداخت وارد بدن شده آنرا تحقيق و تجربه مي كنند وپس از آشنايي و تفسير نوع جريان و علاماتي كه در بدن مي گيرند عمل درمان را آگاه مي شود و روند آنرا فقط مشاهده مي كند و نقش ديگري به جز اتصال اوليه ندارد.
و هوشمندي كه يكي از موهبتهاي بزرگ خداوند است ( يا من اسمه دوا و ذكره شفا ) براي رهروان اين طريق كه تا فردي آنرا تجربه نكند باورآن سخت مي نمايد كه بسياري از پزشكان كشور عزيزمان ضمن تحقيق بعنوان طب ويا درمان مكمل در كنار روشهاي معمول و تخصص خود از آن بهره هاي خارق العاده اي مي برند كه گزارش پزشكي آنها شگفت آور است و اين عرفان كاملا ايراني اسلامي بوده وعرفاي ايراني اين شيوه ها را مي شناخته اند و از آن بهره ها برده اند اما متاسفانه به دست فراموشي سپرده شده ( فيض روح القدس ارباز مدد فرمايد/ ديگران هم بكنند آنچه مسيحا مي كرد. حافظ ) ولي هركدام از روشهاي متداول درماني فقط از يك منظر توصيه براي درمان دارند واز توانايي هاي ديگر انسان غافل مانده اند .
مثلا هاله درماني از يك منظربه بيماري نگاه مي كند كه اگر هاله هاي انسان بهم بريزد بيماري رخ داده و روشهايي براي اصلاح آن دارد .
چا كرا درماني از منظر ديگر و هوميو پاتي و طب سوزني و انرژي درماني وريكي و.... هر كدام از يك منظر به بيماري توجه وكرده و آن را بررسي مي كنند. در عرفان حلقه با توجه ونگرش كامل به همه اين روشها معتقد است كه تقريبا مجموع توانايي همه اين روشها شايد كمتراز۱۰ درصد توانايي انسان است .
وفقط اين روشها به درمان انسان رسيده اند آنهم از يك منظر اما عرفان حلقه همانگونه كه در پست قبلي به عرض رسيد به تمام توانايي انسان توجه داشته و آنرا مورد بررسي قرار مي دهد و راهي است براي رسيدن به دانش كمال كه پس از مرگ تمام علوم و دانش ما كه شناخت دنياي ماده است به كار و زندگي ما پس از مرگ نمي آيد چون در ادامه زندگي مان در لا زماني و لا مكاني هستيم و فقط در اين دنياست كه شناخت ما محدود به مكان و زمان است و تمام قوانين حاكم بر جهان ماده براي شناخت اين دنياست پس از مرگ تنها دانشي كه مي تواند انسان را در زندگي هاي مختلف و يوم هاي مختلف يوم الحسره يوم القيامه يوم المجادله و.... كه هركدام منزل هاي ديگر انسان است براي رسيدن و مراجعت خود .
اگر انسان در طول زندگي خود در دنيا به دانش كمال نرسيده باشد . حتي اگرهمه عبادات و بندگي خود را فقط كمي ادا كرده باشد و به كيفيت و بينش و درك آن نرسيده باشد. جز خسران حسرت چيزي عايدش نخواهد شد.

به اميد آنكه بفهميم از كجا آمده ايم و آمدنمان بهر چه بوده و به كجا مي رويم آخر ؟ كه در اليه راجعون دستمان خالي نباشد.

جوشقاني