اوشس خدا بانوي سپيده دم مشهور ترين ايزد بانوو الهام بخش زيبا ترين سرودهاي ودايي است. در اين سرودها اوشس يا اوشا در جامه اي سرخ فام با حاشيه زرين و چون عروسي با وقار يا زني زيبا است كه هر بامداد به هنگام بدرود با شوهر خويش زيبايي او فزوني مي گيرد.طبق روايت ريگ ودا اوشا يا اوشس ازلي و پيوسته جوان ، نَفَس بخش همه باشنده گان ، بيدار كننده خفتگان از خواب مرگ آسا ، بر انگيزاننده پرندگان در آشيان ها و مردان در خانه ها و روان سازنده آنان به كار موظف روزانه است.او پديد آورنده ثروت و بركت بخش زمين است.
اوشس دختر دياووس(خداي آسمان) ، خواهر اگني(خداي آتش) و چون او در آسمان ، ابر ها و زمين داراي تولد سه گانه و پيوند دهنده آسمان و زمين است.همچنين او خواهر اديتاها يا همسر سوريا(خداي خورشيد) مي دانند و گردونه او رخشان و حمل كننده گان آن هفت ماده گاو سرخ فاواند. او با آنكه خود جوان و زيبا و دلرباست نمادي از گذر عمر انسان ها است.
سپيده دم دختر آسمان بر خاسته است ؛ او مي آيد ،
و جلال خويش را با روشنايي نمايان مي سازد ؛
راه ها را روشن مي كند تا من از آنها بگذرم.
او عروس «سوريه» خداي خورشيد و بخشنده رزق و روزي است .
اودر ارابه همه سو روان خويش ، پيش مي آيد ،
با راست كرداران راست ، با بزرگان بزرگ ، و با معبودان معبود است .
او غم ها را بر طرف مي كند .
اي اوشس ،
اي صاحب دانايي ،
ستايشم را بپذير ، اي بانو ، اي الهه باستاني و جوان، اي مملو از دانش و خرد ،
اي صبح،
در ارابه نوراني خويش كه آواي دلنواز بيدار كننده اي دارد ، درخشان شو ،
درخشان شو .
چه شود اسب هاي زرين فام ، تو را به اينجا آورد ؟؟
صبح مي آيد ،
آن بانو و خاتون خانه ها .آن مبارك شگفت آور ،
زيبايي جلالش را آشكار مي كند.
گويا سرود هاي من آن مقدس رادر آسمان ها بيدار ساخته اند ، و به اين جهان روانه ساختند .
اي اوشس ؛
براي من شادي ساز ، زندگي را بيدار ساز ، و همه مرغان را به پرواز در آور .
اي بانوي صبح ؛
پس از ديدن تو مرغاني كه به پرواز در آمده اند ، ديگر آرامش ندارند.
اي اوشس ،
اي آنكه درهاي دو لنگه آسمان را باز مي كني ...
آنگاه با جامه هايي از نور هويدا شو ...
اي مغرور از شكل بي عيب خود ...
اي اوشس ؛
بر خيز و بگذار تا
بد خواهان تو در خواب خود خفته بمانند ...
اي اوشس ؛
به من كه ترا پرستش مي كنم ، بتاب.
بر من كه عمرم در گذر است .
آري ، بر من مرگ پذير آزرده كه در خانه خود تنها مانده ام