«...و بدانيد كه هستي ها از نا هستي ها به وجود آمده اند...»
آيا تا به حال «ريگ ودا» را خوانده ايد. كتاب مقدس آريائيان كه برخي مورخين بر اين باورند كه همزمان يا كمي پيش از«اوستا» گردآوري شده است. تشابهات بسيار اين متن مقدس هند باستان با اوستا و وجود ايزداني چون ميترا ، اپام نپات ، اوشس ، وايو، سوم ( هوم) و حتي بررسي واژه اسورا و اهورا (كه البته ميان اين دو اختلاف فاحش و واضحي وجود دارد) مي تواند گواه اين نظريه باشد كه هر دو كتاب از يك منبع واحد سر چشمه گرفته اند.
ريگ ودا توسط ريشي ها(سرايندگان مقدس) و گويا در ادوار مختلفي به نگارش در آمده است . گاهي زمزمه سرود هاي آسماني آن به انسان آرامشي شگرف و عميق مي بخشد و آدمي را به انديشه وا مي دارد. دور از ادعا نيست كه ريگ ودا خواننده را به جهاني پاك و فارغ از جنگ و غضب و توحش آدمي سوق مي دهد و دوستي با خدايان وساكنان عرش برين را به آدمي توصيه مي كند. ودا نيز همانند اوستا پس از مهاجرت و با وجود اختلاط بيش و كم با معتقدات بومي ، ويژگي هاي خود را كاملا از دست نداد.
در «ريگ ودا» گيتي چون معمايي است كه انسان رفته رفته آنرا حل مي كند و آنگاه در جهان بي مرگ روان مي شود. چرا كه درريگ ودا زمان مي ايستد وآدمي درخودتعمق مي كند. سرودهاي ودا از نظرتفكر مذهبي چهار مرحله را پيموده اند،پرستش طبيعت،پولي تئيسم ، مونوتئيسم و بالاخره مونيسم.
اين سرودها در بسياري از موارد در ادبيات باستاني جهان كم نظير و برجسته اند و پايه گذاران اين ادبيات آريايي در مقايسه با مردم زمان خود از يك فرهنگ عالي مذهبي بر خوردار بوده اند كه در سرود هاي كهن آنان متجلي گشته است. خواندن ريگ ودا را به كساني كه از زندگي نا اميد و مايوس هستند توصيه مي كنم.
واژه « ودا » از ریشه « وید » به معنای « دانش » است ؛ اما به طور اخص به معنی : « دانش الهی » یا « علم الهی » است . شاعران ودایی ، جهان هستی را صحنه ای خوانده اند که عملیات خدایان روی آن در سه بخش : زمین و هوا ( جو یا آتمسفر ) و آسمان اجرا شده است. طاق آسمان مرزی تلقی می شود که جهان مرئی بالا را از جهان مرئی آسمان که مرکز و مکان نور و خدایان ودایی است ، جدا می سازد. در واقع آسمان و هوا و زمین ، تثلیث « ریگ ودا » راتشکیل می دهند . در ماندالای دهم ـ سرود129 خلقت چنین بیان می شود :
ـ آن هنگام نه نیستی بود ، نه هستی :
نه هوایی (جوی) بود ، و نه آسمانی که از آن برتر است.
چه پنهان بود ، در کجا ، در ظل حمایت کی ؟ آیا آب ژرف بی پایانی وجود داشت؟
آن هنگام نه مرگ بود ، ونه زندگی جاویدی ، و نه نشانه ای از شب و روز .
به نیروی ذات خود ، باد تنفس می کرد ؛جز او هیچ چیز وجود نداشت .
ـ در آغاز، تاریکی در تاریکی نهفته بود . هیچ علامت مشخصی نبود ، همه جا آب بود . آن فرد به نیروی حرارت به وجود آمد .
ـ در ابتدا خواستن در آن فرد پیدا شد : آن اولین بذر بود که فکر محصول آن است.
ـ کیست که به یقین بداند ، و کیست که آنرا در اینجا بیان کند ؟
در کجا تولد یافت ، و در کجا این آفرینش به وجود آمد؟
خدایان بعد از خلقت جهان پیدا شدند ؟
پس که می داند آفرینش از کجا سرچشمه گرفته است ؟
ـ هیچکس نمی داند که آفرینش از کجا بر خاسته است ، و آیا او آن را به وجود آورده ، یا نه؟
آنکه بر عرش اعلی ناظر بر آن است ، تنها او می داند ، و شاید او هم ، نداند.
«پدر گرایی»درتجسم آسمان در ریگ ودا به طور روشن مشخص است. «طلوع»، دخترآسمان خوانده شده و«زمین»،که روی سینه وسیع خود نباتات وگیاهان مختلف را می رویاند و می پروراند یک مادراست. آسمان و زمین بیشتر به صورت پدر و مادر جهانی جفت یکدیگرند. انسان نخستین را پسر « وی و سوت » یعنی « مانو » می گویند که اولین قربانی کننده بود . در مورد این انسان نخستین گفته می شود که اصل او آسمانی و بهشتی است . در ماندالای اول سرود164 چنین آمده است:
ـ کی فرد نخستین را هنگام تولدش دیده است ؟
ـ آن بی جسمی که اجسام را به وجود می آورد کیست ؟
ـ نفس و خون از زمین است ، ولی روح از کجاست ؟
ـ کی پیش دانایان رفته است که این را بپرسد ؟
ـ با فهم نارسا و عقل ناقص من این چیزها را می پرسم که حتی برای خدایان نیز پوشیده است
آن هفت ریسمان چیست که دانشمندان گسترده اند تا خورشید را احاطه نمایند، و همه چیز در آن قرار دارد ؟
ـ من نادان از دانشمندی که ( حقیقت را ) می داند سئوال می کنم تا دانش را به دست آورم .
از ويژگي هاي ممتاز ريگ ودا لحن زميني آن است و اين بدين معني است كه كسي از عالم ديگر آن را بر انسان وحي نكرده است و آدمي خود، مراحل توحيد را پشت سر مي گذارد . و به همين دليل است كه پس از عصر ودايي به« اوپانيشاد ها» يا «ودانتا» مي رسيم كه از ديگر متون كاملا عرفاني و جاودانه برهمايي است . در سروده هاي فوق نيز انساني سخن مي گويد و خود به آن پاسخ مي گويد. در ريگ ودا اين سئوال پي در پي پرسيده مي شود كه آياخدايان انسان راآفريدند يا انسانها بودند كه خدايان را به خلقت در آوردند؟
از موارد ديگري كه در ريگ ودا به دفعات با آن برمي خوريم معاشقه و دلدادگي انسان ها و خدايان مي باشد چرا كه ريگ ودا بزرگترين نعمت را روابط عاشقانه زن مرد مي داند و بر استحكام عشق اصرار مي ورزد كه سخن را با برخي از ماندالاهاي مرتبط با آن به پايان مي برم وكنكاش و تحقيق بيشتر در اين زمينه را به خوانندگان عزيز مي سپارم.
ماندالا 173/ در ستايش ويشود واها
1/ ماه با بال هاي زيبا در آسمان از ميان آب ها مي گذرد ؛ شما اي برف هاي داراي چرخ زرين ، مردم نمي توانند منزلگاه شما را بيابند.
2/ مردم تمني مي كنند و به يقين به آرزوي خويش مي رسند. زن ، شوهر خود را تنگ در آغوش ميگيرد ، و در آغوش يكديگر نعمت عشق را به هم مي بخشند .
اي زمين و آسمان اين پريشاني مرا بنگريد.
3/ اي خدايان ، باشد كه آن روشني هرگز از جاي خويش در آسمان فرو نيفتد . و هرگز ما از آنچه بسان سوما(شراب الهي)شيرين است ، و چشمه شادماني ماست ، محروم نشويم.
4/ قانون الهي باستان كجاست ؟ اكنون انتشار دهنده جديد آن كيست ؟
اي زمين و آسمان پريشاني مرا بنگريد.
يم و يمي(نخستين زوج بشري) /ماندالاي 124/
-(يمي):آرزو دارم از دوست خويش ، دوستي مهر آميز به دست آورم. پس بگذار روح من و تو به يكديگر بپيوندد ، و چون شوهري مهربان همسر من شو.
-(يم):آيا بايد كاري كنيم كه هرگز نكرده ايم؟
-(يمي):اي يم ما را در رحم خداوند همسر يك ديگر ساخته اند.آسمان و زمين معترف است كه ما از آن اوئيم.
-(يم):چه كس اين راز را كه از آن سخن مي گويي مي داند.
-من خود را تسليم تو مي كنم ، مانند چرخ ارابه بشتاب تا به يك ديگر برسيم.
-(يم): مرا واگذار اي يمي و به ديگري دل ببند.
(يمي):در آسمان و زمين، جفت بهم مي پيوندند.عمل تو به گردن من باشد.
(يم):حظ خويش را براي ديگري آماده ساز ، من آنرا از تو نمي خواهم ، اي زيبا.
(يمي):دريغا اي يم ، تو به راستي ضعيف هستي ، ما در تو اثري از دل و روح نمي يابيم.
آيا تا به حال «ريگ ودا» را خوانده ايد. كتاب مقدس آريائيان كه برخي مورخين بر اين باورند كه همزمان يا كمي پيش از«اوستا» گردآوري شده است. تشابهات بسيار اين متن مقدس هند باستان با اوستا و وجود ايزداني چون ميترا ، اپام نپات ، اوشس ، وايو، سوم ( هوم) و حتي بررسي واژه اسورا و اهورا (كه البته ميان اين دو اختلاف فاحش و واضحي وجود دارد) مي تواند گواه اين نظريه باشد كه هر دو كتاب از يك منبع واحد سر چشمه گرفته اند.
ريگ ودا توسط ريشي ها(سرايندگان مقدس) و گويا در ادوار مختلفي به نگارش در آمده است . گاهي زمزمه سرود هاي آسماني آن به انسان آرامشي شگرف و عميق مي بخشد و آدمي را به انديشه وا مي دارد. دور از ادعا نيست كه ريگ ودا خواننده را به جهاني پاك و فارغ از جنگ و غضب و توحش آدمي سوق مي دهد و دوستي با خدايان وساكنان عرش برين را به آدمي توصيه مي كند. ودا نيز همانند اوستا پس از مهاجرت و با وجود اختلاط بيش و كم با معتقدات بومي ، ويژگي هاي خود را كاملا از دست نداد.
در «ريگ ودا» گيتي چون معمايي است كه انسان رفته رفته آنرا حل مي كند و آنگاه در جهان بي مرگ روان مي شود. چرا كه درريگ ودا زمان مي ايستد وآدمي درخودتعمق مي كند. سرودهاي ودا از نظرتفكر مذهبي چهار مرحله را پيموده اند،پرستش طبيعت،پولي تئيسم ، مونوتئيسم و بالاخره مونيسم.
اين سرودها در بسياري از موارد در ادبيات باستاني جهان كم نظير و برجسته اند و پايه گذاران اين ادبيات آريايي در مقايسه با مردم زمان خود از يك فرهنگ عالي مذهبي بر خوردار بوده اند كه در سرود هاي كهن آنان متجلي گشته است. خواندن ريگ ودا را به كساني كه از زندگي نا اميد و مايوس هستند توصيه مي كنم.
واژه « ودا » از ریشه « وید » به معنای « دانش » است ؛ اما به طور اخص به معنی : « دانش الهی » یا « علم الهی » است . شاعران ودایی ، جهان هستی را صحنه ای خوانده اند که عملیات خدایان روی آن در سه بخش : زمین و هوا ( جو یا آتمسفر ) و آسمان اجرا شده است. طاق آسمان مرزی تلقی می شود که جهان مرئی بالا را از جهان مرئی آسمان که مرکز و مکان نور و خدایان ودایی است ، جدا می سازد. در واقع آسمان و هوا و زمین ، تثلیث « ریگ ودا » راتشکیل می دهند . در ماندالای دهم ـ سرود129 خلقت چنین بیان می شود :
ـ آن هنگام نه نیستی بود ، نه هستی :
نه هوایی (جوی) بود ، و نه آسمانی که از آن برتر است.
چه پنهان بود ، در کجا ، در ظل حمایت کی ؟ آیا آب ژرف بی پایانی وجود داشت؟
آن هنگام نه مرگ بود ، ونه زندگی جاویدی ، و نه نشانه ای از شب و روز .
به نیروی ذات خود ، باد تنفس می کرد ؛جز او هیچ چیز وجود نداشت .
ـ در آغاز، تاریکی در تاریکی نهفته بود . هیچ علامت مشخصی نبود ، همه جا آب بود . آن فرد به نیروی حرارت به وجود آمد .
ـ در ابتدا خواستن در آن فرد پیدا شد : آن اولین بذر بود که فکر محصول آن است.
ـ کیست که به یقین بداند ، و کیست که آنرا در اینجا بیان کند ؟
در کجا تولد یافت ، و در کجا این آفرینش به وجود آمد؟
خدایان بعد از خلقت جهان پیدا شدند ؟
پس که می داند آفرینش از کجا سرچشمه گرفته است ؟
ـ هیچکس نمی داند که آفرینش از کجا بر خاسته است ، و آیا او آن را به وجود آورده ، یا نه؟
آنکه بر عرش اعلی ناظر بر آن است ، تنها او می داند ، و شاید او هم ، نداند.
«پدر گرایی»درتجسم آسمان در ریگ ودا به طور روشن مشخص است. «طلوع»، دخترآسمان خوانده شده و«زمین»،که روی سینه وسیع خود نباتات وگیاهان مختلف را می رویاند و می پروراند یک مادراست. آسمان و زمین بیشتر به صورت پدر و مادر جهانی جفت یکدیگرند. انسان نخستین را پسر « وی و سوت » یعنی « مانو » می گویند که اولین قربانی کننده بود . در مورد این انسان نخستین گفته می شود که اصل او آسمانی و بهشتی است . در ماندالای اول سرود164 چنین آمده است:
ـ کی فرد نخستین را هنگام تولدش دیده است ؟
ـ آن بی جسمی که اجسام را به وجود می آورد کیست ؟
ـ نفس و خون از زمین است ، ولی روح از کجاست ؟
ـ کی پیش دانایان رفته است که این را بپرسد ؟
ـ با فهم نارسا و عقل ناقص من این چیزها را می پرسم که حتی برای خدایان نیز پوشیده است
آن هفت ریسمان چیست که دانشمندان گسترده اند تا خورشید را احاطه نمایند، و همه چیز در آن قرار دارد ؟
ـ من نادان از دانشمندی که ( حقیقت را ) می داند سئوال می کنم تا دانش را به دست آورم .
از ويژگي هاي ممتاز ريگ ودا لحن زميني آن است و اين بدين معني است كه كسي از عالم ديگر آن را بر انسان وحي نكرده است و آدمي خود، مراحل توحيد را پشت سر مي گذارد . و به همين دليل است كه پس از عصر ودايي به« اوپانيشاد ها» يا «ودانتا» مي رسيم كه از ديگر متون كاملا عرفاني و جاودانه برهمايي است . در سروده هاي فوق نيز انساني سخن مي گويد و خود به آن پاسخ مي گويد. در ريگ ودا اين سئوال پي در پي پرسيده مي شود كه آياخدايان انسان راآفريدند يا انسانها بودند كه خدايان را به خلقت در آوردند؟
از موارد ديگري كه در ريگ ودا به دفعات با آن برمي خوريم معاشقه و دلدادگي انسان ها و خدايان مي باشد چرا كه ريگ ودا بزرگترين نعمت را روابط عاشقانه زن مرد مي داند و بر استحكام عشق اصرار مي ورزد كه سخن را با برخي از ماندالاهاي مرتبط با آن به پايان مي برم وكنكاش و تحقيق بيشتر در اين زمينه را به خوانندگان عزيز مي سپارم.
ماندالا 173/ در ستايش ويشود واها
1/ ماه با بال هاي زيبا در آسمان از ميان آب ها مي گذرد ؛ شما اي برف هاي داراي چرخ زرين ، مردم نمي توانند منزلگاه شما را بيابند.
2/ مردم تمني مي كنند و به يقين به آرزوي خويش مي رسند. زن ، شوهر خود را تنگ در آغوش ميگيرد ، و در آغوش يكديگر نعمت عشق را به هم مي بخشند .
اي زمين و آسمان اين پريشاني مرا بنگريد.
3/ اي خدايان ، باشد كه آن روشني هرگز از جاي خويش در آسمان فرو نيفتد . و هرگز ما از آنچه بسان سوما(شراب الهي)شيرين است ، و چشمه شادماني ماست ، محروم نشويم.
4/ قانون الهي باستان كجاست ؟ اكنون انتشار دهنده جديد آن كيست ؟
اي زمين و آسمان پريشاني مرا بنگريد.
يم و يمي(نخستين زوج بشري) /ماندالاي 124/
-(يمي):آرزو دارم از دوست خويش ، دوستي مهر آميز به دست آورم. پس بگذار روح من و تو به يكديگر بپيوندد ، و چون شوهري مهربان همسر من شو.
-(يم):آيا بايد كاري كنيم كه هرگز نكرده ايم؟
-(يمي):اي يم ما را در رحم خداوند همسر يك ديگر ساخته اند.آسمان و زمين معترف است كه ما از آن اوئيم.
-(يم):چه كس اين راز را كه از آن سخن مي گويي مي داند.
-من خود را تسليم تو مي كنم ، مانند چرخ ارابه بشتاب تا به يك ديگر برسيم.
-(يم): مرا واگذار اي يمي و به ديگري دل ببند.
(يمي):در آسمان و زمين، جفت بهم مي پيوندند.عمل تو به گردن من باشد.
(يم):حظ خويش را براي ديگري آماده ساز ، من آنرا از تو نمي خواهم ، اي زيبا.
(يمي):دريغا اي يم ، تو به راستي ضعيف هستي ، ما در تو اثري از دل و روح نمي يابيم.