کافه تلخ

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعه

لباس های عشایری استان فارس (ایل قشقایی) + صنایع دستی


فارس


موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان فارس
img/daneshnameh_up/f/f5/Fars.jpg

استان فارس یکی از استانهای جنوبی کشور میباشد. این استان از شمال به استان اصفهان, از شرق به استانهای یزد , از جنوب به استان هرمزگان و از غرب به استانهای کهگیلویه و بوشهر محدود می شود. وسعت استان فارس حدود 133 هزار کیلومتر مربع است و تقریبا” 8/1 درصد مساحت کشور را تشکیل می دهد.
مرکز این استان شهر شیراز است.
آب و هوای فارس در شمال سردسیر, در نواحی مرکزی زمستانها معتدل و بارانی و تابستانهای گرم و خشک, و در جنوب و جنوب شرقی زمستانها معتدل و بارانی و تابستانها بسیار گرم میباشد. زبان اکثریت مردم فارسی است اما عشایر ترک زبان (ایل قشقایی) به ترکی و عشایر عرب زبان (ایل عرب) به عربی صحبت میکنند .
یکی از مناطق مهم عشایری ایران , استان فارس می باشد و بزرکترین ایل ایران (ایل قشقایی) با شش طایفه در فارس به کوچ روی ادامه می دهند. علاوه بر ایل قشقایی ایل خمسه و ایل محسنی و همچنین طوایف کوچکتری به زندگی عشایری خود در فارس ادامه می دهند .
براساس آخرین تقسیمات کشوری استان فارس به 16 شهرستان 48 شهر 60 بخش و 185 دهستان تقسیم شده است منطقه فارس یکی از قدیمیترین مراکز تمدن ایران است . فارس در کتیبه های هخامنشی به صورت پارسه و در نوشته های یونانی پرمیس آمده و معرب آن فارس است.












دختر های عشایر از نظر زیبایی و زرنگی مشهورند



صنایع دستی

هم اکنون تولید انواعی از صنایع دستی در مناطق عشایری و روستایی و نیز در شهرهای استان فارس رواج دارد. بیشترین تعداد صنعتگران دستی در گروه بافته های داری – قالی, گلیم و گبه – قرار دارد. پس از آن باید از خاتم – خاتم سازی و خاتم کاری – یاد کرد. پس از آن معرق چوب, منبت کاری چوب, ریزه کاری, نقاشی روی چوب سفال و سرامیک سازی, کاشی معرق کاشی هفت رنگ و نقاشی روی سفال. از رشته های رایج در استان فارس طراحی و نگارگری (نگارگری، گل و مرغ سازی، تذهیب و تشعیر) است.



رنگرزی گیاهی و استفاده از مواد ملونه طبیعی در رنگرزی خامه و ابریشم نیز کاری پررونق در استان فارس است. در زمینه فلز کاری و هنرهای مرتبط با فلز نیز استان فارس از سابقه طولانی برخوردار و آثار نقره کاری و قلمزنی روی نقره آن شاخص است. سایر رشته های صنایع دستی رایج در این استان عبارتند از: دوخت لباسهای محلی عروسک سازی، در پیکر تراشی، نمدمالی، سراجی، رودوزی های سنتی، بافتنی ها، نقشه کشی فرش، گچ بری، سنگتراشی، ساخت گلهای مصنوعی، آینه کاری، چاقو سازی وساخت زیورآلات .



گلیم:

در استان فارس بخش عمده ای از تولید گلیم توسط زنان و دختران عشایر ساکن و کوچ رو قشقایی انجام می شود. برای بافت گلیم معمولاً از نقشه استفاده نمی کنند. نقشه ها ذهنی هستند و معمولاً از طرح هایی استفاده می شود که از نسل های گذشته به حال انتقال یافته و تغییرات جزیی در همان چهارچوب آداب و رسوم موجود در منطقه است. البته در سالهای اخیر با راه یافتن گلیم بافی به مناطق شهری و روستایی استفاده از نقشه تا حدودی درگلیم بافی رایج شده است.

برای رنگرزی نخ های پشمی مورد مصرف در پود گلیم از رنگهای گیاهی یا رنگهای شیمیایی استفاده می شود. مهمترین مراکز تولید گلیم در استان فارس منطقه فیروزآباد، ممسنی و داراب است. گلیم های قشقایی نه تنها در ایران که در سطح جهان نیر به واسطه اصالت نقش ها و رنگ های زیبا و کیفیت ممتاز بافت مشهور و مورد تقاضا است.

قالی:

هنر و صنعت بافندگی فارس در وهله نخست, هنری عشایری و در وهله دوم هنری روستایی است که وابستگی به عشایر دارد. عشایر فارس بویژه قشقائیها و ایل خمسه بیش از دیگر عشایر به این هنر اشتغال دارند و روستائیان که در مسیر این ایل ها زندگی می کنند نیز به کار تولید قالی و سایر دستبافت ها مبادرت می کنند. فرش بافان این استان معمولاً دست بافت های خود را نه به عنوان یک کالای تجارتی بلکه برای خود تولید می کنند و چون دنباله رو نوسانات بازار فرش نیستند, طرح های آنها دارای رنگ آمیزی و طراوت خاصی است. البته در سالهای اخیر بافندگان عشایری به بافتن فرش برای فروش و به سلیقه مصرف کنندگان روی آورده اند. لیکن غالباً همان ذهنی بافی و رنگهای مرسوم پیشینیان خود را ادامه می دهند.

این «هنر- صنعت» به طور عمده به دست زنان انجام می شود. به طور کلی تولید دستبافته ها از مرحله ابتدایی تا آخرین مرحله به دست زنان صورت می گیرد. دار قالی ایل قشقایی مانند سایر عشایر افقی است و بافنده برای بافتن بر روی زمین می نشیند. بیشتر دارهای روستایی نیز افقی و گاه عمودی است. علت استفاده عشایر از دار افقی به این دلیل است که با زندگی کوچ نشینی آنها هماهنگی داشته و حمل آن بر پشت چارپایان به سهولت انجام می گیرد.

اکثر قالیچه های ایلات خمسه کار تیره عرب و باصری است. قالیچه های این دو تیره دارای طرح های متنوع و فارسی باف است و سراسر از پشم تهیه می شود. روستائیان فارس نیز هر سال تعداد زیادی قالیچه می بافند. این روستائیان که پیشینه ایلی و چوپانی دارند همانند عشایر از دارهای افقی استفاده می کنند ولی قالیچه های آنها از نظر جنس, مرغوبیت قالیچه های ایلات را ندارد.



فرش های قشقایی معمولاً به طریق «ذهنی بافی» بافته می شود. این نقشه های ذهنی نوعی بازآفرینی سنتی است که از نسل های پیشین به امروزیان رسیده است. بافندگان ایلی همان نقوش را تکرار می کنند بدون آنکه از نقشه استفاده کنند. از این رو معمولاً هیچ دو فرشی کاملاً و عیناً شبیه یکدیگر نیست. بافندگان تازه کار از سرمشق هایی کمک می گیرند که «حور» نامیده می شود. بافندگان قشقایی این سرمشق ها را که یک یک نقشمایه ها و نگاره های اصلی بر آن بافته شده است. «دستور» می گویند. رنگ قالی های قشقایی کاملاً به سلیقه و خواست بافنده ارتباط دارد.

قالی های فارس اکثراً نرم و تا اندازه ای ظریف و نازک هستند و وجه تمایز آنها با سایر فرش ها نیز همین صفات است. گره در قالی های فارس هم به صورت متقارن (ترکی) و هم به صورت نامتقارن (فارسی) استفاده می شود. بافت قالی در اکثر مناطق عشایری و روستایی استان فارس رواج دارد و افزون بر مناطقی که ایل قشقایی در آن اسکان دارند. قالی بافی در دیگر شهرها و روستاهای استان منجمله در آباده و شیراز و فسا نیز مرسوم و متداول است.

گبه:

گبه نوعی قالی گره بافته است با پرزهایی بلند که حداقل یک سانتی متر و پودهای متعدد (بین 3 تا 8 پود در هر ردیف) و معمولاً درشت بافت است. این بافته معمولاً در ایلات و عشایر جنبه خودمصرفی دارد. در گبه های قشقایی برخلاف گبه های سایر نواحی ایران که خودرنگ است،بافنده از رنگ ها و نقش های متفاوتی استفاده می کند. البته گبه هایی با نقش ساده با زمینه ای یکرنگ یا رنگهای محدود نیز بافته می شود. از نقش های مورد علاقه لبه بافان ایل قشقایی نقش شیر است که علاوه بر اهمیت باستانی این نقش مظهر جوانمردی است و بی ارتباط با وجود شیر در منطقه کامفیروز و دشت ارژن فارس نیست. نقش های لچک ترنج, ستاره, نقش خشتی, نقش حیوانات مختلف و ... نیز در گبه بافی کاربرد دارد. گبه های قشقایی تمام پشم هستند و تار آنها نیز پشمی است. اندازه گبه متفاوت است. معمولاً اندازه 100×200 یا 200×115 سانتی متر متداول تر است.

كوچ بهاره عشاير قشقايي فارس از قشلاق به ييلاق

جاجیم:

از بافته های عشایر قشقایی جاجیم است که برای پوشاندن رختخواب و اثاثیه درون چادر استفاده می شود از این رو به آن «پوشن» نیز می گویند. جاجیم های کوچک به عنوان روانداز نیز کاربرد دارد. جاجیم به رنگهای مختلف بافته می شود و رنگ های روشن در بافت آن بیشتر به کارمی رود. معمولاً تار و پود آن هم رنگ است. نقوش جاجیم که برای تزیین آن به کار می رود عبارتند از:

نقش شطرنجی، نقش آینه کگل، نقش کنگره، نقش موازی، نقش حوض، نقش مدخل، نقش لوزی
و... .


جاجیم گل برجسته(گلیم گل برجسته):

گلیم گل برجسته یا گلیم سوزنی از بافته های خاص منطقه فارس و ایل قشقایی بویژه طایفه کشکولی است. این بافته شباهت به گلیم دارد با این تفاوت که قسمت هایی از آن به صورت پود پیچی بافته می شود و به شکل برجسته در روی کار نمایان است.

جاجیم های گل برجسته معمولاً زمینه ای روشن دارند و نقوش آنها دارای رنگهای متنوع و ترکیبی از نقوش گلیم و قالی است. بافت آن از تار و پود پشمی یکرنگ است. ابعادش معمولاً همان ابعاد گلیم و ابزار کار و حتی نحوه چله کشی این بافته دقیقاً همانند گلیم است.



رنگرزی سنتی:

در شیراز و برخی دیگر از شهرهای استان فارس، کارگاههای متعدد رنگرزی با مواد ملونه طبیعی (گیاهی) وجود دارد که در این کارگاهها با بهره گیری از مواد رنگزایی همچون نیل، اسپرک، خوشک، روناس و ... و استفاده از دندانه هایی نظیر زاج سفید، زاج سیاه و زاج سبز، اقدام به رنگرزی خامه و ابریشم می کنند.

رنگهای طبیعی به واسطه دوام زیاد، متناسب بودن با مواد اولیه مورد استفاده در بافت زیراندازها و حالت زیبا، مخملی و دل نوازی که به بافته ها می بخشد درمقایسه با رنگهای شیمیایی (حتی رنگهای کاملاً ثابت شیمیایی) از رجحان و برتری برخوردار است.

رند:

رند, نوعی گلیم بسیار ریزبافت و ظریف منطقه فارس است که به آن سوزنی هم می گویند. این بافته فرش مانند از کارهای زیبای عشایر قشقایی است. شیوه بافت آن مانند ورنی و شیرکی پیچ به طریق پودپیچی است.

این بافته که مانند سایر بافته های ایلی بر روی دار افقی بافته می شود جنبه خودمصرفی دارد و به علت وقت گیر بودن در مناطق قشلاقی ایل بافته می شود. در این نوع بافته به علت پودپیچی به دور تارها و استفاده از پود نازک و قطع نکردن پودهای اضافی, بافته ای که به دست می آید یک رو بوده و درشت کارکه می توان پودهای اضافی را دید. رنگ این نوع بافته معمولاً تیره و روشن و نقوش آن همان نقوشی است که در قالی و گلیم به کار می رود..

خوابگاه (مفرش):

عشایر قشقایی از مفرش برای جای دادن رختخواب و البسه استفاده می کنند. این محصول به شکل مکعب مستطیل بوده و اندازه آن تقریباً 80×80×50 سانتیمتر است که به وسیله بندهای چرمی و قلاب های نر و ماده بسته می شود. در دو طرف مفرش دو دستگیره چرمی دارد. مفرش از وسایل اصلی هر سیاه چادر و هر خانواده ایلی است.

تار مفرش از نخ و پود آن پشمی است و رنگ های به کار رفته در آن بیشتر قرمز, سرمه ای و آبی است. نقش های مفرش محدود است و این به علت شیوه بافت آن است, در حقیقت رنگ به وجود آورنده نقش در مفرش است و نوع بافت در همه نقوش یکسان است.

خاتم سازی:

نام شیراز با خاتم توام بوده و نام خاتم, شیراز را به ذهن و خاطر می آورد. چرا که از دوره صفویه به این سو, شهر شیراز به عنوان خواستگاه هنر خاتم سازی, مهمترین مرکز خاتم سازی ایران بوده و هست و شاخص ترین خاتم سازان شیرازی چون صنیع خاتم, گلریز خاتمی, حکیم الهی و ... همواره سهم شایسته ای هم در تولید و عرضه آثار ممتاز خاتم و هم در تربیت نیروی انسانی و خاتم سازان جدید داشته اند. خاتم شیراز به واسطه کیفیت مناسب و طرحهای اصیل و مواد اولیه مرغوب, از جایگاه مناسبی در خاتم سازی ایران برخوردار است.

منبت کاری:

در استان فارس و بویژه در شهر آباده, منبت کاری شهرتی دیرینه دارد و در این شهر زیباترین آثار منبت چوب به صورت جعبه ها, صفحات شطرنج, مبلمان, میز و ... عرضه می شود. ضمن آنکه منبت کاری در شهر شیراز هم از رونق خوبی برخوردار است.

ساخت و قلمزنی نقره:

شهر شیراز به واسطه آثار تهیه شده از نقره و نیز قلمزنی های شاخص انجام شده بر روی نقره که با طرح های زیبایی از تخت جمشید مشخص می شود و به صورت گیره های استکان و لیوان, سینی و ظروف دیگر عرضه شده است. از قدیم الایام دارای شهرت و اعتبار بوده است و در حال حاضر این «هنر- صنعت» اگر چه همچون گذشته های نه چندان دور رونق ندارد اما همچنان به حیات خود ادامه می دهد و آثار تولیدی از کیفیت مطلوبی برخوردار است.

سایر صنایع دستی

در استان فارس, گیوه بافی و گیوه دوزی, نمدمالی و کلاه مالی, رودوزی های سنتی, سفال و سرامیک و کاشی و برخی دیگر از انوع صنایع دستی همچون آئینه کاری, گل سازی, ساخت زیورآلات و ... نیز مرسوم و متداول است.



ميراث‌ايران- وحيد ملك:
هر شيئي كه باستان‌شناسان از دل خاك‌هاي اين سرزمين بيرون كشيده‌اند، علاوه بر كاربردشان در زندگي روزمره مردم آن زمان،‌ پر از ريزه‌كاري و هنرنمايي است.

ايرانيان قديم از تزئين كوچك‌ترين ابزار و اثاث زندگي به آساني نمي‌گذشتند و براي زيبايي‌اش سنگ تمام مي‌گذاشتند. امروز عشاير شايد تنها حاميان هنر كاربردي ايرانيان باشند.
آن‌ها با كمترين امكانات و در دل طبيعت، با الهام و استفاده از قابليت‌هاي آن، بافته‌هاي متنوعي خلق كرده‌اند كه از طرفي نيازهاي روزمره‌شان را برطرف مي‌كند و از طرف ديگر هر كدام آثار منحصر به فرد هنري‌اند؛ آثاري كه مشهورترين موزه‌هاي دنيا از آن‌ها نگهداري مي‌كنند و با قيمت‌هاي نجومي بين موزه‌ها جابه‌جا مي‌شوند.
بافته‌هاي عشاير را عمدتا زنانشان مي‌بافند
به دليل اين‌كه عشاير دائما در حال كوچ‌كردن و ييلاق و قشلاق هستند، بافته‌ها طوري طراحي و ساخته مي‌شوند كه به راحتي با اسب و شتر قابل حمل باشند.

خودكفايي عشاير، خودش را در بافته‌هاي آن‌ها هم نشان مي‌دهد. پشم بافته‌ها از گوسفندان و دام‌هاي ديگر و رنگ‌هاي آن‌ها هم از گياهان خودرو يا ساير منابع گياهي تهيه مي‌شود.
دارهاي قالي عشايري به جاي‌ اين كه عمودي باشد، افقي است تا راحت بتوان آن را حمل كرد. ممكن است بخشي از كار در ييلاق انجام شود و بخش ديگر، پس از حمل دار نيمه‌كاره، در قشلاق كامل شود.
جل، پلاس، خوره، مال‌بند، خوابگاه يا مفرش، خورجين و نمكدان از نمونه‌هاي بافته‌هاي عشايري‌اند.
بدون اسب و شتر، كار عشاير لنگ است و بخشي از بافته‌هاي عشاير به اين حيوانات ربط پيدا مي‌كند.


هنگام كوچ انگار يك خانه كامل با همه وسايلش سوار اين حيوانات حركت مي‌كند. تصويري كه مي‌بينيد، يك سينه‌بند اسب است. يك نوار سوزني پرمنگوله كه براي تزئين اسب‌ها بافته شده. اين سينه‌بند، كار عشاير قشقايي است


بافت بي‌نظيري دارد و پيداست كه براي درست كردن آن، وقت و ذوق زيادي صرف شده. عشاير براي نگهداري مقداري نمك از اين بافته استفاده مي‌كنند. مقايسه اين نمكدان عشايري با جانمكي‌هاي شهري، تفاوت‌هاي دو فرهنگ را نشان مي‌دهد. اين كار متعلق به عشاير بختياري است


جل همان روانداز اسب است كه عموما در مراسم خاص روي اسب مي‌انداخته‌اند. به‌خصوص در مراسم عروسي براي بردن عروس، آن را روي اسب جل مي‌انداخته‌اند. معمولا اسم جل را كنار پلاس شنيده‌ايم. پلاس هم يك بافته سوزن‌دوزي است كه در خراسان متداول بوده و براي خودش يك نمونه منحصر به‌فرد از بافته‌اي عشايري است
اين هم يك بافتة ديگر كه كار عشاير بختياري است و مانند سينه‌بند اسب، جزو وسايل تزئيني چهارپايان در كوچ عشايري است. جزءبه‌جزء تزئينات عشايري، كاروان كوچ را تبديل به يك موزه هنري سيار مي‌كند
تنوع فراواني از انواع خورجين‌ها در سراسر ايران به چشم مي‌خورد. اين هم يك خورجين بختياري است. در قسمت‌هايي فرشبافي شده و بقيه قسمت‌هايش هم سوزن‌كاري است. ظرافت بافت و بخش‌هاي تزئيني نشان مي‌دهد كه اين خورجين بي‌بي‌ بافت است.
بي‌بي بافت اثر هنري مادربزرگي است كه با سال‌ها مهارت و تجربه براي نوه سوگلي‌اش اثري منحصر به فرد را خلق مي‌كند
خوابگاه يا مفرش. در اصل يك نوع چمدان عشايري است كه براي حمل وسايل خواب و يا ساير وسايل خانه از آن استفاده مي‌شود. خوابگاه را با مالبند بر روي اسب و شتر مي‌بندند.
در مناطق فارس و بختياري، با بند و شيرازه چرمي به هم متصل مي‌شود و در آذربايجان با شيرازه پشم آن را به هم متصل مي‌كنند. تصوير پاييني هم نمونه‌اي از خوابگاه قبل از شيرازه شدن را نشان مي‌دهد
اين بند رنگارنگ و خوش‌بافت، يك مالبند يا شتربند است. از اين بافته سوزني قشقايي براي بستن بار استفاده مي‌شده. اين مالبند كار همان طناب‌هاي پلاستيكي در زندگي شهري را مي‌كند. يك نمونه ديگر براي مقايسه بين دو نوع زندگي و فرهنگ. اين همه ذوق و وقت براي يك استفاده معمولي





ایل قشقایی از مهمترین گروههای کوچنده منطقه فارس محسوب می شوند. معمولا عشایر قشقایی، مناسبت های شادی همچون عروسی را در ییلاق و در کنار چشمه های پرآب و مراتع سرسبز با برپا کردن چادرهای متعدد در کنار هم و پوشیدن لباسهای شیک برگزار می کنند. بسیاری از سنتهای اسب سواری، تیراندازی، آوازخوانی و ... که رو به فراموشی است، در عروسی ها اجرا می شوند



برخی عادتها و آداب و رسوم:
قشقائیها مردمانی سرخوش و دلشادند. به جشن، پا کوبی و رقص بسیار علاقمندند و از اندوه و سوگواری گریزان. در تمام سال تنها در ده روز آغاز محرم سوگواری می‌کنند. در جشن‌ها و عروسیها رقص چوبی(گروهی) زنان و مردان قشقائی بسیار زیبا و جالب است. در این جشن‌ها زنان و مردان هر یک دو دستمال در دست می گیرند و پیرامون یک دایره بزرگ می ایستند و با آهنگ کرنا و دهل دستمالها را تکان می دهند و با حرکات موزون پیش می روند در رقص «دَرْمَرو» یا چوب بازی نیز، مردان دوتا دو تا و به نوبت با چوبهای کوتاه و بلندی که در دست دارند به آهنگ ساز و دهل با یکدیگر می‌رقصند مبارزه می‌کنند. از این رقصها در مراسم عروسی قشقائیها به تفصیل سخن خواهیم گفت.
قشقائیها به نوشیدن چای علاقة بسیاری دارند و فرزندان خود را از کودکی به خوراکهای عمومی قشقائی است. قشقائیها به کشیدن قلیان بسیار علاقه‌مندند تنها مردان طایفه دره شوری به جای قلیان از چپق استفاده می‌کنند.
مردم ایل فرمان‌گزار و مطیع دستور خانها هستند و هیچ قانونی را بالاتر از فرمان خان خود نمی‌دانند. هر گاه یکی از خانها یا کلانترها بمیرد غوغای عجیبی در ایل و طایفة او برپا می شود. قشقائیها در مرگ عزیزان و فرزندان خود کمتر از مرگ خان یا کلانتر خود متأثر می شوند. گورستانهای قشقائی در سر راه کوچ ایل فرار گرفته تا هنگام کوچ بتوانند برای مردگان خود فاتحه ای بخوانند.
به سبب علاقه ای که به خانهای خود دارند برای آنها آرامگاههای باشکوه و استوار می سازند که سالیان دراز پابرجا می ماند و هر سال هنگام کوچ قبر آنها را زیارت می نمایند.
آرامگاه عده ای از سران ایل قشقائی بویژه خانهای طایفة کشکولی در دامنة با صفای شاهدایِ اردکان با سنگ و شیروانی به سبک مزار حافظ ساخته شده و نظر بیننده را به خود جلب می‌کند.
بیشتر قشقائیها مردمانی بلند قامت و خوش صورت و دلاورند. چهرة آنها گندم‌گون چشمانشان سیاه یا میشی و مویشان مشکی است. در میان طایفة فارسیمدان و درة شوری گروهی سفید پوست با موی زرد یا بور نیز دیده می شوند. زنان قشقائی هرگز آرایش نمی‌کنند. تنها فرق زنان با دختران «چتر زلف» زنهاست. هنگام عروسی برای آرایش عروس این چتر زلف را درست می‌کنند. مردان قشقائی همیشه صورت خود را می تراشند و به سبیل گذاشتن چندان گرایش ندارند.
تمام قشقائیها شیعة جعفری هستند و به آداب و رسوم خود علاقه‌مندند. شاید بیش از پنج درصد آنان نماز نخوانند. یا اصلاً نماز را ندانند ولی به عرف و عادات خود سخت معتقدند. زبان اصلی و مادری قشقائیها ترکی (ترکی قشقایی) است البته اکثرآ فارسی را می‌دانند.


نگاهی به طوایف ایل قشقایی:
طایفه دره شوری:
نام درشوری از نام محل ییلاقی آنها ( دره شور ) گرفته شده است اینان پس از ورود به فارس در این ناحیه سکونت کرده اند دره شور از محل ( سمیرم ) امروزه جز مراکز ییلاقی این طایفه است .
خانهای طایفه دره شوری در سالهای اخیر به زراعت و باغداری توجه زیادی کرده اند و گروههای زیادی از آنها به زندگی یکجا نشینی پرداخته اند .طایفه دره شری یکی از طوایف پر جمعیت ایل قشقایی است و مردم آن به داشتن و پرورش اسب معروفیت دارند.(14)
طایفه فارسی مدان:
طایفه فارسی مدان از قدیمیترین طوایف ایل قشقایی است که قبل از دیگر طوایف ترک زبان به فارس آمده اند و چون فارسی نمیدانستند ، واژه (فارسی مدان ) به آنها اطلاق گردیده است . طایفه فارسی مدان سابقا (در ) پادنا ییلاق و در اطراف کوه گیسگان قشلاق میکردند _ بعد اراضی سرمشهد و سپس منطقه ( دایین) به آن اضافه شد . امروزه گروههایی از طایفه فارسی مدان در حوالی اراک ( عراق ) و تهران زندگی میکنند و پاره ای از آنها هنوز به عراق معروفند . به نظر میرسد بعدها به فارس کوچیده اند . فارسی مدانها به علت قدرت مرکزی و نفوذ و اعتبار و مدیریت کلانتران خود ، با وجود رقابتها و اختلافات خویشاوندی کمتر دستخوش تجزیه و جدایی قرار گرفته اند .(15)
طایفه کشکولی بزرگ:
طایفه کشکولی در گذشته از سه تیره تشکیل میشد که به همراه سایر تیره های قشقایی ییلاق _ قشلاق میکردند . ییلاق آنها قسمتی از شمال سمیرم و ( دیز جان ) بوده است زمستان را به مناطق جنوبی فیروزآباد کوچ می کردند بعدها قشلاق آنها به ماهور میلانی تغییر کرد .
دره شوریها هم این منطقه را که دارای مراتع وسیع و چراگاههای مناسبی برای دامهاست ، قشلاق خود قرار میدهند . کمی بعد از جانب کلانتر طایفه محل ییلاقی آنها به همای جان و کمهر که از لرهای ممسنی خریداری میشود تغییر میکند(16)
طایفه کشکولی کوچک:
این طایفه قبلا تیره ای بود بنام اخپلو که بعدها تیره های دیگری از جمله تیره کرمانی به او اضافه میگردد و گسترش پیدا میکند و ابتدا بنام کشکولی کرمانی و بعد تحت عنوان کشکولی کوچک نامیده میشود .. این نامگذاری بخاطر آن است که سران طایفه های کشکولی بزرگ و کوچک و قراچه ای همه از یک خانواده بودند که تجزیه میشوند و رییس طایفه کشکولی کرمانی به هنگام آمارگیری طوایف برای اخذ مالیات نام طایفه خود را کشکولی کوچک معرفی میکند. (17)
طایفه شش بلوکی :
شش بلوکیها اغلب از تیره های بسیار قدیمی و از همان ترکان عراقی یعنی مهاجران اولیه هستند . این طایفه از پرجمعیت ترین طوایف قشقایی است که در پرورش و نگهداری دام مهارت فراوان دارند.(18)
طایفه عمله (طایفه ی جعفر بیگی ):
جز نیروی محافظ خان و عوامل اجرایی و اداری او به شمار میروند و مستقیما تحت نظر خان اداره میشود . تیره های مختلف طایفه عمله تحت سرپرستی کدخدایی است که مستقیما از خان دستور میگیرد . با وجود این پاره ای از تیره های بزرگ تحت سرپرستی کلانترها هستند که پایگاه آ نها از کلانترهای سایر تیره ها پایینتر نیست(19)
از طایفه های مختلف ایل قشقایی حدود 40درصد همچنان بطور کوچ نشینی و نیمه کوچ نشینی زندگی میکنند و بقیه اسکان یافته اند . از تعداد و ترکیب دقیق جمعیت ایل قشقایی اطلاعات مستند و دقیقی در دست نیست ، مشکلی که در برآورد جمعیت این ایل وجود دارد همان است که درباره کل جمعیت عشایری ایران وجود دارد . زیرا اغلب آمارگیریها بر اساس معیارهای متعددی صورت گرفته است و نمیتوان آن را پذیرفت و مورد مقایسه قرار داد تا نوسانات و تغییراتی که در ساخت اجتماعی ایل قسقایی پدید آمده مورد بررسی قرار داده شود .(20)
تیره ها در ایل قشقایی
همانگونه که پیشتر اوردیم هر طایفه ای دارای تعدادی تیره می باشد(21)
طایفه
تعداد تیره
دره شوری
51 تیره
فارسی مدان
25 تیره
کشکولی بزرگ
47 تیره
کشکولی کوچک
14تیره
شش بلوکی
20 تیره
عمله (جعفربیگی )
47 تیره

رقص و پوشاک زنان قشقایی