خداوند به طور صریح در قرآن می فرماید که من آدم که جد نژاد بشری است را در خارج از کره زمین و در بارگاه خود و شخصا درست کردهام و از روح خود در کالبد او دمیدهام و او را در جنت جایی دادهام و برای اولین بار در تاریخ حیات به تمام ملائک در عالم دستور داده شد که بر این موجود ویژه سجده نمایند و این به خاطر عظمت این موجود در کائنات است و خداوند تمام آسمانها و زمین را به تسخیر او درآورده است
« در قرآن هرگز چنین نیامده است که او ما را خارج از زمین آفرید. بلکه او در شش دوره اراده به آفرینش زمین و سایر بخشهای این جهان انسانی اراده فرمود. مرحلهی خروج از بهشت هنگامهی حضور ذهن مکار بر روی ذهن الهی ما بود که از بهشت آسایش ما را به جهنم مداوم رهسپار ساخت . شهرزاد کاریابی »
یعنی اگر عمر نژاد بشری کفاف کند بر تمام کهکشانها و موجودات به مروری که قویتر و از نظر دانش پیشرفت کند میتواند حکومت و سروری نماید و در این جریان خلقت موجودی از نژاد جن به علت تکبر و سرپیچی از دستور خداوند تبدیل به منفور ترین موجودات عالم خلقت یعنی شیطان گردید او در بارگاه خداوند قسم یاد کرد که این تژاد بشری را به ذلت خواهم افکند و عزت و مقام او را تا سطح حیوانات پایین خواهم آورد با این مقدمه به بحث اصلی وارد می شویم
در غرب و بخصوص در اوایل قرن بیستم عده ایی از یهودیان آلمانی و روسی با بررسی الواح سومری و با الهام گرفتن از دستورات کابالا سعی در ترویج نظریه خدایی دجال در روی کره زمین داشتند از مهمترین این افراد " زکریا سجین" است که با طرح نظریه " آنوناکی سومری " و ادعای اینکه این موجودات خدامی باشند و خالق انسانها می باشند و دوباره به کره زمین بر می گردند تا بر موجودات خود حکومت کنند به طور زیرکانه و غیر مستقیم اذهان افراد را برای ظهور دجال آماده می نمایند .
مردوک در سومر باستان مترادف با شمس بابل و را در مصر و اهورامزدا در ایران باستان می باشد .
ذکریا سچین در سال 1920 متولد شده است او یکی از یهودیان روسیه می باشد که الان در اسرائیل زندگی می کند و از معروفترین کسانی است که این نظریه را توسعه داده است که فضانوردان باستانی نژاد انسان را روی کره زمین بوجود آورده اند.
ایشان با بررسی الواح بین النهرین به گفته خودش این موضوع را بدین گونه بررسی می کند :
او ادعا می کند که آنها در 450000 سال قبل در جستجوی معادن بخصوص از نوع معادن طلا روی زمین پیاده شدند و مرکز پیاده شدن آنها قاره آفریقا بوده و شروع به حفاری کرده اند . خدایان ودر راس آنها مردوک انبوهی از کارگران را از دوازده سیاره برای کار بر روی زمین به اینجا کشاندند .
بعدها کشف شد که بابلیان از نسل مردوک هستند .
سچین ادعا می کند که گزارشهای ضبط شده از دنیای باستان چنین گزارش می کنند که یک تمدن انسانی در سومر در محل بین النهرین زیر نظر خدایان وانسان پادشاهان طی تشریفاتی معرفی شده است . آنوناکی نقش سرکارگر ومدیر این پروژه را داشت و Nephilim gods نقش فرماندهان پروژه را بر عهده داشتند . آنوناکی خدمتگذار بود و کارهای پایه ای چون استخراج کانی ها و پی سازی برای ساختمانها را بر عهده داشت و Nephilim دستور العملها را تنظیم می کردند برای نحوه انجام کارها .
البته این وضع تا زمانی دوام داشت چون آنوناکی بوسیله کارگرانش شورشی را علیه سیستم طراحی شده توسط Nephilimترتیب داد . زیرا آنوناکی و Nephilim با همدیگر روی پروژه ای کار می کردند که طی آن آنها تلاش کردند تا DNA گونه Homo erectus ر ابا مال خودشان ترکیب کنند و آنها موفق شدند تا باعث ارتقاء این گونه تا سطح Homo sapiens بشوند .
در این طرح مشاجراتی رخ داد و این درست زمانی بو د که بارش رادیو اکتیو که بوسیله سلاحهای اتمی بوجود آمده بود با نیروی مخربش شهر ur را نابود کرده بود واین نکته تاسف باری است که برای ur در 2000 سال قبل از میلاد اتفاق افتاده است .
یهودیان در طول تاریخ در تحریف ادیان الهی دست طولانی داشته اند . وریشه این کار در پیمان سری آنها است که با جوامع جنی دارند این یک موضوع غیر قابل انکار است که تنها گروه بشری در طول تاریخ که زشت ترین جوامع سری با اعمال کثیف و غیر انسانی در جهت بردگی انسان برای اجرای نظم نوین جهانی که زمینه ظهور موعود آنها یعنی دجال آخر زمان می باشد را ایجاد نموده اند و سکولاریزم به عنوان سوخت این نظریه های بچه گانه خود در جهان به انسانها قالب می کنند و توقع دارند بشر باید بدون چون وچرا این نظریه های بچه گانه آنها را قبول کند تا بر روی این نظریه نظریه دیگری بنا کنند که در آخر خداوند را از زمین برچینیدند و در زمانی که دجال ظهور کرد و خود را خالق انسانها و جهان نامید انسانها به راحتی این قدرت شیطانی را پروردگار خود قبول کرده و او را عبادت کنند
-------------------------------------------
انکی، سچین، آنوناکی، باستان
Zecharia Sitchin
Sumerian Cuneiform - Clay Tbalet
Sumerian Cuneiform - Clay Tbalet
مقدمه :
سوالات زیادی از من می شود که داستان چیست ؟ و معمولاً پاسخ من این است . منم مثل شما هستم ! داستان چیست ؟
بیشتر ما در طول روز گرفتار بگیرو ببندهای زندگی هستیم ! حیات مادی برکالبد نحیف ما فشار می آورد و با کوچکترین تغییر آب وهوایی در بستر بیماری دراز می کشیم و آرزو می کنیم که دوباره سلامتی خودمان را بدست بیاوریم . و همینطور در مواجه با فرضیات جدید باز هم در بستر بیماری دراز می کشیم که ای وای حالا چه بکنم !؟
خواستم با این وبلاگ فرصتی برای فکر کردن خودم ایجاد کنم واز دست حیات مادی اندکی رها شوم !! دیدم عده زیادی مثل خودم هستند با سوالات بسیار در مورد آنچه واقعاً بر ما گذشته است و تشنه خواندن نوشته هایی که جسورانه فرضیاتی را درباره این گذشته مطرح کرده اند .
بیش از سی سال خواندم و نوشتم و بعدها ترجمه کردم ودر گوشه خانه انباشتم . بعضی دفترهایم را دزدیدند و بعضی ها را خودم دزدیدم !!! اما پس از این همه مدت تازه فهمیدم آگاهی را احتکار کردن اگر اخلاق گرا باشم اصلاً شایسته نیست و اگر دیندار که گناه است و اگر به بندی هم وصل نباشم کمکی برای گسترش سطح دانش خودم نیز نمی باشد . جایی خواندم که خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آیددر حدیث دیگران ...
اکنون من و شما در مقام همان دیگرانیم که مشغول خواندن حدیثی از دلبران می باشیم واین نخستین کتاب از این سلسله دلبریهاست که امیدوارم موافق طبع شما تا اینجا واقع شده باشد .
عده ای از دوستان در مورد نویسنده سوالاتی داشتند . متنی را چند ماه پیش ترجمه کرده بودم . یکبار در یکی از وبلاگهای گمشده ام تکرار شده اما دیدم بد نیست این بیت را دوباره تکرار کنم ، پس پیدایش کردم
و اینک
اصل سخن !
« ... بسیاری از رفتارهای ما بدون نیاز به آگاهی وصرفاً با مفهوم واکنش پذیری توضیح داده می شوند . نتیجه فکر ناخودآگاه واحساس درونی انسانها گه گاه دربرخی افراد و در شرایط روحی ویژه بصورت ندایی در سر شنیده می شود . این صداها که در دنیای قدیم معمول تر بودهاند ، خدایان باستان بودند و قدیمی ترین تمدنهای بشری تحت هدایت آنها برپا شدند .
زبان با استعاره رشد می کند و نه تنها وسیله مکالمه که وسیله درک جهان وبه وجود آوردن کیفیت هایی است که بدون آن وجود نمی داشتند .
آگاهی دنیایی است استعاری که ما با استعاره رفتار در جهان فیزیکی آن را در حدود سه هزار سال پیش به وجود آورده ایم .
پیش از ظهور آگاهی صداها که آغازگر اعمال بودند ، مرجعیتی بی چون وچر اداشتند ولی پس از آن و قطع شدن صدای خدایان ، جستجوی مرجعیت به مساله ای مبرم بدل شده که در فالگیری ، طالع بینی و مفاهیم دینی و علم و .... تجلی یافته است »
به نقل از The origin consciousness in the breakdown mind نوشته : Julian jaynes
این کتاب تحت عنوان «منشاء آگاهی ـ در فروپاشی ذهن دو ساحتی » توسط آقای سعید همایونی ترجمه شده و انتشارات نشر نی آن را منتشر کرده .
ذکریا سچین
دانای خطوط سومری و الواح گلی
من با ذکریا سچین درسال 1990 در یک میزگرد تلویزیونی در جزیره لانگ مهمان بیل کنل بودیم . من آقای سچین رااز هر فردی آگاه تر دیدم که تا کنون ملاقات کرده بودم . ملاقات بعدی ما در سال 1993در NYU صورت گرفت جایی که هردو در مورد فضانوردان باستانی سخنرانی کردیم .
نظریات سچین آمیزه ای است از ریاضیات و باستانشناسی و اسطوره و جادو که با آنها برنامه ای را تشریح می کند از 3600 سال برنامه ریزی Biogeneticتوسط خدا ی سومری . تمامی قسمتهای آن مربوط است به کیمیاگری در زمان و دانش و هوشیاری وتجربه و تکاملی که در این راه بدست آمده است .
بیوگرافی سچین .
سوالات زیادی از من می شود که داستان چیست ؟ و معمولاً پاسخ من این است . منم مثل شما هستم ! داستان چیست ؟
بیشتر ما در طول روز گرفتار بگیرو ببندهای زندگی هستیم ! حیات مادی برکالبد نحیف ما فشار می آورد و با کوچکترین تغییر آب وهوایی در بستر بیماری دراز می کشیم و آرزو می کنیم که دوباره سلامتی خودمان را بدست بیاوریم . و همینطور در مواجه با فرضیات جدید باز هم در بستر بیماری دراز می کشیم که ای وای حالا چه بکنم !؟
خواستم با این وبلاگ فرصتی برای فکر کردن خودم ایجاد کنم واز دست حیات مادی اندکی رها شوم !! دیدم عده زیادی مثل خودم هستند با سوالات بسیار در مورد آنچه واقعاً بر ما گذشته است و تشنه خواندن نوشته هایی که جسورانه فرضیاتی را درباره این گذشته مطرح کرده اند .
بیش از سی سال خواندم و نوشتم و بعدها ترجمه کردم ودر گوشه خانه انباشتم . بعضی دفترهایم را دزدیدند و بعضی ها را خودم دزدیدم !!! اما پس از این همه مدت تازه فهمیدم آگاهی را احتکار کردن اگر اخلاق گرا باشم اصلاً شایسته نیست و اگر دیندار که گناه است و اگر به بندی هم وصل نباشم کمکی برای گسترش سطح دانش خودم نیز نمی باشد . جایی خواندم که خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آیددر حدیث دیگران ...
اکنون من و شما در مقام همان دیگرانیم که مشغول خواندن حدیثی از دلبران می باشیم واین نخستین کتاب از این سلسله دلبریهاست که امیدوارم موافق طبع شما تا اینجا واقع شده باشد .
عده ای از دوستان در مورد نویسنده سوالاتی داشتند . متنی را چند ماه پیش ترجمه کرده بودم . یکبار در یکی از وبلاگهای گمشده ام تکرار شده اما دیدم بد نیست این بیت را دوباره تکرار کنم ، پس پیدایش کردم
و اینک
اصل سخن !
« ... بسیاری از رفتارهای ما بدون نیاز به آگاهی وصرفاً با مفهوم واکنش پذیری توضیح داده می شوند . نتیجه فکر ناخودآگاه واحساس درونی انسانها گه گاه دربرخی افراد و در شرایط روحی ویژه بصورت ندایی در سر شنیده می شود . این صداها که در دنیای قدیم معمول تر بودهاند ، خدایان باستان بودند و قدیمی ترین تمدنهای بشری تحت هدایت آنها برپا شدند .
زبان با استعاره رشد می کند و نه تنها وسیله مکالمه که وسیله درک جهان وبه وجود آوردن کیفیت هایی است که بدون آن وجود نمی داشتند .
آگاهی دنیایی است استعاری که ما با استعاره رفتار در جهان فیزیکی آن را در حدود سه هزار سال پیش به وجود آورده ایم .
پیش از ظهور آگاهی صداها که آغازگر اعمال بودند ، مرجعیتی بی چون وچر اداشتند ولی پس از آن و قطع شدن صدای خدایان ، جستجوی مرجعیت به مساله ای مبرم بدل شده که در فالگیری ، طالع بینی و مفاهیم دینی و علم و .... تجلی یافته است »
به نقل از The origin consciousness in the breakdown mind نوشته : Julian jaynes
این کتاب تحت عنوان «منشاء آگاهی ـ در فروپاشی ذهن دو ساحتی » توسط آقای سعید همایونی ترجمه شده و انتشارات نشر نی آن را منتشر کرده .
ذکریا سچین
دانای خطوط سومری و الواح گلی
من با ذکریا سچین درسال 1990 در یک میزگرد تلویزیونی در جزیره لانگ مهمان بیل کنل بودیم . من آقای سچین رااز هر فردی آگاه تر دیدم که تا کنون ملاقات کرده بودم . ملاقات بعدی ما در سال 1993در NYU صورت گرفت جایی که هردو در مورد فضانوردان باستانی سخنرانی کردیم .
نظریات سچین آمیزه ای است از ریاضیات و باستانشناسی و اسطوره و جادو که با آنها برنامه ای را تشریح می کند از 3600 سال برنامه ریزی Biogeneticتوسط خدا ی سومری . تمامی قسمتهای آن مربوط است به کیمیاگری در زمان و دانش و هوشیاری وتجربه و تکاملی که در این راه بدست آمده است .
بیوگرافی سچین .
ذکریا
سچین در سال 1920 متولد شده است او یکی از معروفترین کسانی است که این
نظریه را توسعه داده است که فضانوردان باستانی نژاد انسان را روی کره زمین
بوجود آورده اند . Nephilimدر نیبیرو توسعه دهنده آفرینش در فرهنگ
سومریان باستان بود . او این مساله را مطرح می کند که در منظومه سیاره ها
سیاره ای وجود دارد که سومریان آن را Tiamatمی نامیدند . اگر چه برخورد
ستاره ای نظریه ای است که توسط برخی از اختر شناسان نوین سرسری گرفته شده
ولی برای بعضی دیگر مساله ای جدی است . نظریه شکل گیری ماه در 5/4
میلیون سال پیش ازبرخورد جسمی سخت به زمین به تازگی و همچین توسعه نظریه
شکل گیری تصادفی یک سیاره تک زی در منظومه شمسی در محافل علمی با
پشتیبانی کمی روبرو شد . به همراه سه گانه برخورد دنیاهای قدیم Immanuel
Velikovsky's سچین مدارکی پیدا کرد که انسانهای باستانی تا این اندازه
آگاهی داشته اند که اینگونه تحولات منظومه ای را در اسطوره های خود بصورت
متنوعی ذکر کرده اند . درمورد Velilovsky'sاینها برخوردهای بین سیاره ای
فرض شده اند که در بعضی از آنها امکان زیست انسان وجود داشته است . سچین
معتقد است که این مسائل خیلی قبلتر ازاین رخ داده است و در گزارشات
اسطوره ای بازماندگان بیگانگانی که روزگاری در زمین می زیستند ذکر شده
است که این ادعا را تقویت می کند . البته بیشتراینگونه تحقیقات اسطوره ای
از نظر محققان قابل اعتماد نیست . زکریا سچین درروسیه متولد شد ولی
فلسطینی اش می دانند . او دانشهای جدید و عبرانی قدیم وزبان سامی و
زبانهای اروپایی ، عهد عتیق و تاریخ و باستانشناسی شرق نزدیک را فرا گرفت
. رشته اصلی سیچین در لندن تاریخ اقتصاد بود و از همین رشته فارغ
التحصیل شد .
او برای سالهای زیادی روزنامه نگار وسردبیر دراسرائیل بود و حالا در نیویورک زندگی می کند ومی نویسد . بیشتر کتابهایش بصورت خط Braille برای نابینایان چاپ شده است و برنامه هایی از آن برای رادیو و تلویزیون تهیه شده است .
سیچین ادعا می کند که پژوهشهایش با متن کتاب مقدس سازگاری دارد و این کتاب مقدس است که از نوشتهای سومری وتاریخ آن الهام گرفته است .
نظریه
سیچین در نظریه خود اعلام کرده که تاریخ بعدی گذر نیبیرو در سال 2085 خواهد بود اما تاریخی که از آن بیشتر صحبت می شود در پایان تقویم مایا ذکر شده است که سال 2012 می باشد .
او برای سالهای زیادی روزنامه نگار وسردبیر دراسرائیل بود و حالا در نیویورک زندگی می کند ومی نویسد . بیشتر کتابهایش بصورت خط Braille برای نابینایان چاپ شده است و برنامه هایی از آن برای رادیو و تلویزیون تهیه شده است .
سیچین ادعا می کند که پژوهشهایش با متن کتاب مقدس سازگاری دارد و این کتاب مقدس است که از نوشتهای سومری وتاریخ آن الهام گرفته است .
نظریه
سیچین در نظریه خود اعلام کرده که تاریخ بعدی گذر نیبیرو در سال 2085 خواهد بود اما تاریخی که از آن بیشتر صحبت می شود در پایان تقویم مایا ذکر شده است که سال 2012 می باشد .
نیبیرو
( سیاره ای که بیشتر با مردوک وابسته است در کیهان شناختی بابلی ) هسته
مرکزی نظریه سچین است . او ادعا می کند که نیبیرو دهمین سیاره محسوب می
شود ( البته اگر خورشید و ماه را اضافه کنیم می شود دوازدهمین ) که در
مداری طولانی وبیضی شکل قرار گرفته است که هر 3600 سال دردرون منظومه
شمسی واکنشهایی را ایجاد می کند .
طبق
کیهان شناختی سومریان نیبیرو خود عضو دوازدهم خانواده منظومه شمسی بعد
از خورشید وماه بود . برخورد فاجعه آمیزش با تیامات سیاره ای که بین مریخ
ومشتری قرار داشت سیاره زمین و کمربند سیارکها و ستاره های دنباله دار
را بوجود آورد .
دراسطوره سومری پیشرفتهای تکنولوژیکی در شبیه سازی انسان توسط نژاد بیگانه ای همچون Anunnaki حاصل شد . سچین ادعا می کند که بعد از آن این زمین بود که جان سالم به در برد .
سچین ادعا کرد که گونه های اصلی حیوانات برای کار در معادن طلا به دام انداخته شدند و سپس با استفاده از مهندسی ژنتیک و ترکیب ژنها کوشیدند گونه ای نزدیک به انسان را پدید بیاورند برای بهره برداری بیشتر .
به گفته تعدادی از منابع از قول سیچین . او می گوید : احتمالا این سیاره یک ستاره کوتوله قهوه ی رنگ است که به آرامی در یک مدار بیضی شکل طولانی به دور خورشید حرکت می کند .در 3600 سال قبل در یک دوره افول خورشیدی در یک مدار فرضی قرار گرفته بین سالهای 3600 یا 3760 و یا 3741 سال قبل . به هر حال دانشمندا ن این فرض را مطرح می کنند که در فضا سیارات زیادی هستند که می توانند در چنین مدار مدوری خود را به آرامی توسعه بدهند آنها ادعاهای سچین را pseudoscience ( شبه علمی ) می خوانند چون مشخصه های آن از ارقام و آمار دانش اختر شناسی تمدن مایا اخذ شده است . تلاشهای رصد خانه ای واستفاد ه از اشعه مادون قرمز نشان داده است که یک کوتوله قهوه ای با یک دوره 3760 ساله با جاذبه قوی وجود دارد و حتی در همین زمینه کتابی تحت عنوان 2012 منتشر شده است .
دراسطوره سومری پیشرفتهای تکنولوژیکی در شبیه سازی انسان توسط نژاد بیگانه ای همچون Anunnaki حاصل شد . سچین ادعا می کند که بعد از آن این زمین بود که جان سالم به در برد .
سچین ادعا کرد که گونه های اصلی حیوانات برای کار در معادن طلا به دام انداخته شدند و سپس با استفاده از مهندسی ژنتیک و ترکیب ژنها کوشیدند گونه ای نزدیک به انسان را پدید بیاورند برای بهره برداری بیشتر .
به گفته تعدادی از منابع از قول سیچین . او می گوید : احتمالا این سیاره یک ستاره کوتوله قهوه ی رنگ است که به آرامی در یک مدار بیضی شکل طولانی به دور خورشید حرکت می کند .در 3600 سال قبل در یک دوره افول خورشیدی در یک مدار فرضی قرار گرفته بین سالهای 3600 یا 3760 و یا 3741 سال قبل . به هر حال دانشمندا ن این فرض را مطرح می کنند که در فضا سیارات زیادی هستند که می توانند در چنین مدار مدوری خود را به آرامی توسعه بدهند آنها ادعاهای سچین را pseudoscience ( شبه علمی ) می خوانند چون مشخصه های آن از ارقام و آمار دانش اختر شناسی تمدن مایا اخذ شده است . تلاشهای رصد خانه ای واستفاد ه از اشعه مادون قرمز نشان داده است که یک کوتوله قهوه ای با یک دوره 3760 ساله با جاذبه قوی وجود دارد و حتی در همین زمینه کتابی تحت عنوان 2012 منتشر شده است .
Burak
Eldem نویسنده و پژوهشگر ترکیه ای یک نظریه جدید را مطرح کرده است و
گفته سیاره دارای یک مدار 3661 ساله است که مردوک برای بازدید و ملاقات
مجدد وبازگشت خود قرار داده است و تاریخ بعدی در سال 2012 خواهد بود .
طبق تئوری الدم 3661 یک هفتم از 25627 است که مدت زمان پنج سیستمی است که
سن جهان را می شمارد در تقویم طولانی مدت مایاها . او اضافه کرد که
آخرین باری که مردوک در مدار گردشی خودبه زمین رسید سال 1649 قبل ازمیلاد
بود که فجایع بزرگی را بوجود آورد همچون فوران Thera.
فرضیه سیاره تیامات
تیامات چنانچه در Elish ma En( سندی علمی وتاریخی )آمده است یک الهه است . سچین می گوید به هر حال هرچه هست ما اکنون آن رابه نام زمین می شناسیم . سیاره مردوک به بخشی از ماههای تیامات برخورد کرد و باعث شکسته شدن آن به دو تکه شد . نیمه دومی از تکه های شکست در این مسیر متقاطع به خود تیامات برخورد می کند وباعث خرد شدن و فروریختن تیامات می شود . و این چیزی است که باعث شده ما اکنون در منظومه شمسی شاهد چینش اینچنینی سیاره ها و سیارکها باشیم . یکی از ماههای نیمه دوم سیاره مردوک بار دیگر به مدار جدید فشار وارد می آورد و سیاره جدید را بوجود می آورد که اکنون زمین نامیده می شود . اگر چه دانشمندان با مشاجره این سناریو را نا محتمل می دانند اما حامیان سچین می گویند او می تواند توضیح دهد که قاره های زمین چگونه تقسیم شدند وچرا لایه های زمین رسوب کرده اند .
آنوناکی
سچین با توجه به اختراعات ومدارکی که از کتابخانه بزرگ آشور بنی پال در شهر نینوا و منابع دیگر بدست آورد تکنولوژی و دانش پیشرفته علمی را نشان داد که بسیار بیشتر از حد دوره مکانی وزمانی بود که باید می بود . او این مدارک را برای اثبات نظریه خود ارائه می کند .
فرضیه سیاره تیامات
تیامات چنانچه در Elish ma En( سندی علمی وتاریخی )آمده است یک الهه است . سچین می گوید به هر حال هرچه هست ما اکنون آن رابه نام زمین می شناسیم . سیاره مردوک به بخشی از ماههای تیامات برخورد کرد و باعث شکسته شدن آن به دو تکه شد . نیمه دومی از تکه های شکست در این مسیر متقاطع به خود تیامات برخورد می کند وباعث خرد شدن و فروریختن تیامات می شود . و این چیزی است که باعث شده ما اکنون در منظومه شمسی شاهد چینش اینچنینی سیاره ها و سیارکها باشیم . یکی از ماههای نیمه دوم سیاره مردوک بار دیگر به مدار جدید فشار وارد می آورد و سیاره جدید را بوجود می آورد که اکنون زمین نامیده می شود . اگر چه دانشمندان با مشاجره این سناریو را نا محتمل می دانند اما حامیان سچین می گویند او می تواند توضیح دهد که قاره های زمین چگونه تقسیم شدند وچرا لایه های زمین رسوب کرده اند .
آنوناکی
سچین با توجه به اختراعات ومدارکی که از کتابخانه بزرگ آشور بنی پال در شهر نینوا و منابع دیگر بدست آورد تکنولوژی و دانش پیشرفته علمی را نشان داد که بسیار بیشتر از حد دوره مکانی وزمانی بود که باید می بود . او این مدارک را برای اثبات نظریه خود ارائه می کند .
سچین در کتاب خود 12 سیاره ، تشریح می کند که آنوناکی خارج از قلمرو خود
با Biblical Nephilimدر ارتباط بوده است . او ادعا می کند که آنها در
450000 سال قبل در جستجوی معادن بخصوص از نوع معادن طلا روی زمین پیاده
شدند و مرکز پیاده شدن آنها قاره آفریقا بوده و شروع به حفاری کرده اند .
خدایان ودر راس آنها مردوک انبوهی از کارگران را از دوازده سیاره برای
کار بر روی زمین به اینجا کشاندند . بعدها کشف شد که بابلیان از نسل
مردوک هستند .
سچین ادعا می کند که گزارشهای ضبط شده از دنیای باستان چنین گزارش می کنند که یک تمدن انسانی در سومر در محل بین النهرین زیر نظر خدایان وانسان پادشاهان طی تشریفاتی معرفی شده است . آنوناکی نقش سرکارگر ومدیر این پروژه را داشت و Nephilim gods نقش فرماندهان پروژه را بر عهده داشتند . آنوناکی خدمتگذار بود و کارهای پایه ای چون استخراج کانی ها و پی سازی برای ساختمانها را بر عهده داشت و Nephilim دستور العملها را تنظیم می کردند برای نحوه انجام کارها .
البته این وضع تا زمانی دوام داشت چون آنوناکی بوسیله کارگرانش شورشی را علیه سیستم طراحی شده توسط Nephilimترتیب داد . زیرا آنوناکی و Nephilim با همدیگر روی پروژه ای کار می کردند که طی آن آنها تلاش کردند تا DNA گونه Homo erectus ر ابا مال خودشان ترکیب کنند و آنها موفق شدند تا باعث ارتقاء این گونه تا سطح Homo sapiens بشوند . در این طرح مشاجراتی رخ داد و این درست زمانی بو د که بارش رادیو اکتیو که بوسیله سلاحهای اتمی بوجود آمده بود با نیروی مخربش شهر ur را نابود کرده بود واین نکته تاسف باری است که برای ur در 2000 سال قبل از میلاد اتفاق افتاده است .
ادعای های سچین قویاً توسط باستانشناسان واختر شناسان مورد مشاجره قرار گرفت آنها این تحقیقات را مثل خواندن داستانهای علمی ـ تخیلی می دانند ومعتقدند اینها یک رمان درمورد اسطوره شناسی و اختر شناسی تمدن بین النهرین هستند .
مجموعه کتابهای سچین تبدیل به داستانهای موفقی بین عموم شده و خیال پردازیهای جنگ ستارگان را قوام بخشیده و خلاصه کارخانه رویا پردازی خوبی برای سینما وتلویزیون شده است .
این نکته برای محققان در روند کلی باور نکردنی بود که چگونه می شود خدایان بین النهرین همچون انسانها میرا باشند . آنها این نظریه را تفسیر توطئه آمیز از دین و عقاید خدایی می دانند . مخالفان آکادمیک سچین سعی کردند روی سوالهای بنیادی گوناگونی تمرکز بکنند که در پژوهشهای سچین پاسخ داده نشده بود .
اول : اگر نیبیرو در 3600 سال پیش در مدار قرار گرفته است بنابراین aphelion باید در مسیر Pluto از مدار خارج می شده. چنان که ما می دانیم اگر جسمی در این فاصله از خورشید قرار بگیرد اتمسفر آن چنان پایین می آید که آب در آن سرزمین یخ خواهد زد و عملاً زندگی ناممکن خواهد بود .
حالا اگر این فرم از زندگی در چنین شرایطی وجود داشته باشد که دارای وابستگی به آب نباشد . پس بنابراین درجه حرارات آن باید خیلی بالا باشد که بتواند خودرا گرم کند و اگر چنین چیزی درزمین اتفاق بیفتد باعث نابودی حیات خواهد شد .
سچین مدعی است که سیاره نیبیرو می تواند ازدرون خود منبع حرارت تولید کند ونیازی به حرارت بیرونی ندارد .
دوم : اگر بیگانگان از زمین بازدید کرده و انسانها را ساخته باشند باید تا کنون مدارکی از این نوع DNA پیدا می شد . از زمانی که ایده DNA مطرح شده و به آسانی و ارزانی در دسترس است فرضیات توطئه آمیزی در مورد نحوه استفاده از آن شروع به شکل گیری نموده است . ایده DNA فرا زمینی زمانی بوجود آمده است که تقریبا اکنون تمامی ترکیبات DNA انسان شناسایی شده . انسانها و میمونها تا 99% ترکیبات DNA آنها شبیه هم هست و باقی می ماند 1% که فرض شده آنهم منشاء باکتریایی داشته است . بدین ترتیب دانشمندان ژنتیک در پیدا کردن مدرکی که بتوانند از نظریه های سچین پشتیبانی بکنند عاجز مانده اند و بیشترشان بدون درنگ این ایده را می پذیرند که انسانها توسط یک مجموعه جهش های DNA از گونه هایی شبیه میمون اولیه تکامل پیدا کرده اند .
سچین ادعا می کند که گزارشهای ضبط شده از دنیای باستان چنین گزارش می کنند که یک تمدن انسانی در سومر در محل بین النهرین زیر نظر خدایان وانسان پادشاهان طی تشریفاتی معرفی شده است . آنوناکی نقش سرکارگر ومدیر این پروژه را داشت و Nephilim gods نقش فرماندهان پروژه را بر عهده داشتند . آنوناکی خدمتگذار بود و کارهای پایه ای چون استخراج کانی ها و پی سازی برای ساختمانها را بر عهده داشت و Nephilim دستور العملها را تنظیم می کردند برای نحوه انجام کارها .
البته این وضع تا زمانی دوام داشت چون آنوناکی بوسیله کارگرانش شورشی را علیه سیستم طراحی شده توسط Nephilimترتیب داد . زیرا آنوناکی و Nephilim با همدیگر روی پروژه ای کار می کردند که طی آن آنها تلاش کردند تا DNA گونه Homo erectus ر ابا مال خودشان ترکیب کنند و آنها موفق شدند تا باعث ارتقاء این گونه تا سطح Homo sapiens بشوند . در این طرح مشاجراتی رخ داد و این درست زمانی بو د که بارش رادیو اکتیو که بوسیله سلاحهای اتمی بوجود آمده بود با نیروی مخربش شهر ur را نابود کرده بود واین نکته تاسف باری است که برای ur در 2000 سال قبل از میلاد اتفاق افتاده است .
ادعای های سچین قویاً توسط باستانشناسان واختر شناسان مورد مشاجره قرار گرفت آنها این تحقیقات را مثل خواندن داستانهای علمی ـ تخیلی می دانند ومعتقدند اینها یک رمان درمورد اسطوره شناسی و اختر شناسی تمدن بین النهرین هستند .
مجموعه کتابهای سچین تبدیل به داستانهای موفقی بین عموم شده و خیال پردازیهای جنگ ستارگان را قوام بخشیده و خلاصه کارخانه رویا پردازی خوبی برای سینما وتلویزیون شده است .
این نکته برای محققان در روند کلی باور نکردنی بود که چگونه می شود خدایان بین النهرین همچون انسانها میرا باشند . آنها این نظریه را تفسیر توطئه آمیز از دین و عقاید خدایی می دانند . مخالفان آکادمیک سچین سعی کردند روی سوالهای بنیادی گوناگونی تمرکز بکنند که در پژوهشهای سچین پاسخ داده نشده بود .
اول : اگر نیبیرو در 3600 سال پیش در مدار قرار گرفته است بنابراین aphelion باید در مسیر Pluto از مدار خارج می شده. چنان که ما می دانیم اگر جسمی در این فاصله از خورشید قرار بگیرد اتمسفر آن چنان پایین می آید که آب در آن سرزمین یخ خواهد زد و عملاً زندگی ناممکن خواهد بود .
حالا اگر این فرم از زندگی در چنین شرایطی وجود داشته باشد که دارای وابستگی به آب نباشد . پس بنابراین درجه حرارات آن باید خیلی بالا باشد که بتواند خودرا گرم کند و اگر چنین چیزی درزمین اتفاق بیفتد باعث نابودی حیات خواهد شد .
سچین مدعی است که سیاره نیبیرو می تواند ازدرون خود منبع حرارت تولید کند ونیازی به حرارت بیرونی ندارد .
دوم : اگر بیگانگان از زمین بازدید کرده و انسانها را ساخته باشند باید تا کنون مدارکی از این نوع DNA پیدا می شد . از زمانی که ایده DNA مطرح شده و به آسانی و ارزانی در دسترس است فرضیات توطئه آمیزی در مورد نحوه استفاده از آن شروع به شکل گیری نموده است . ایده DNA فرا زمینی زمانی بوجود آمده است که تقریبا اکنون تمامی ترکیبات DNA انسان شناسایی شده . انسانها و میمونها تا 99% ترکیبات DNA آنها شبیه هم هست و باقی می ماند 1% که فرض شده آنهم منشاء باکتریایی داشته است . بدین ترتیب دانشمندان ژنتیک در پیدا کردن مدرکی که بتوانند از نظریه های سچین پشتیبانی بکنند عاجز مانده اند و بیشترشان بدون درنگ این ایده را می پذیرند که انسانها توسط یک مجموعه جهش های DNA از گونه هایی شبیه میمون اولیه تکامل پیدا کرده اند .
اما سچین به نقل از تحقیقات علمی از مجلات علمی و طبیعت شناسی در قوام نظریه خود می گوید در درخت تکاملی ژنتیکی 223 ژن هستند که سابقه مورد نیاز را ندارند و منشاء آنها کاملاً ناشناخته است اینها منشاء زمینی ندارند .
اینجاست که مخالفان کمی ساکت می شوند .