کافه تلخ

۱۳۸۹ دی ۱۳, دوشنبه

فنون سحرآميز( witchcraft)





جادوي عام يا جادو در معناي کلّي، به معناي هر عمل عجيبي است.
اصطلاح انگليسي فنون سحرآميز(به انگليسي witchcraft) شامل قسمتي از اين گونه پديده هاست. و آنهم شامل جادوي خاص است.

جادو يا جادوي خاص يا جادو در معناي جزئي(به عربي سحر و به انگليسي Magic): فنّي است مرموز براي اثرگذاري بر عالم مادّه با دخالت اراده جادوگر؛ چه ابتدايي باشد و چه براي خنثي کردن جادوي ديگري ؛چه هدف متعالي داشته باشد و چه پست. چه ورد بحواند، چه حرکاتي انجام دهد و چه از وسايلي استفاده کند
براي معرّفي جادو مطابق دانش شناسي کاربردي، واژه جادو را بايد از چند جنبه بررسي کنيم:
واژه شناسي. يعني معناي مورد استفاده آن در بين مردم.
کاربرد اصطلاحي اين واژه. يعني هرچه در جايي جادو خوانده شده در اين قسمت بررسي مي‌شود.
معرّفي جادوي عام و انواع آن. يعني تمام اعمال عجيب.
معرّفي «دانش نظري جادو» معروف به نظريه‌هاي جادو. يعني دانشي که به «چيست؟» و «چرا؟»ها در مورد جادو جواب مي‌دهد. و آن علميست به اين نام که مرموز و حتّي رازورزانه يا سرّي است. يعني توسّط علم شناخته نشده. زيرا هيچ گونه توضيح، توجيه، نظريه يا رابطه علّت و معلول به روش علمي در مورد آن ارائه نشده. امّا چون تلاش به روش علمي و روش هاي کهن در اين زمينه وجود داشته، و فرضيه هايي نيز در اين مورد ارائه شده، نمي‌توان جنبه دانش آن را کنار گذاشت.
معرّفي «دانش کاربردي جادو». يعني دانشي که از چگونه انجام دادن اعمال عجيب سخن مي‌گويد. نه از «چيست؟» و «چرا؟»
معرّفي «فنّ جادوگري» يا «سحر» يا «sorcery»: پر حجم ترين قسمت مبحث است. زيرا جادو قبل از هر چيز يک فنّ است و از چگونه عمل کردن براي هدفي خاص صحبت مي‌کند.
همراه اين ها تاريخ جادوگري و بازتاب جادوگري در فرهنگ ها هم بررسي مي‌شود
واژه «جادو» در زبان پهلوي jâdug بوده‌است.

واژه? «magic» معادل انگليسي آن است، که از واژه «Magus» گرفته شده که در فارسي قديم نام يکي از موبدان ستاره شناس زردشتي نه نام «magu» يا «مجوس» بوده که يعني «مربوط به منطقه Medes». که Medes نيز خود به معني «قلمرو ماد» است. پس از فتح ايران، اعراب، زردشتيان را مجوس مي خواندند.  و اين واژه همچنان به همين معني به کار مي رود.
واژه «مجيک» با حروف فارسي در نوشته‌هاي کهن ايران به چشم مي خورد. مثلاً اوستا کتاب مقدس رزتشتيان پنج قسمت مي‌باشد که يک قسمت آن مربوط به جادوگري يا جادوي سفيد مي باشد و اين بخش مجيک ناميده مي‌شود که مغ ها (روحانيون زرتشتي) بعد از آموزش هاي مجيک به سطح ماگي يا مجيکن نايل مي‌شدند.
به طور روشن مشخص نشده که واژه مجيک ايراني مي‌باشد يا نه. از طرفي شواهد و مدارک زبانشناسان و تکرار اين کلمه در نوشته‌ها حکايت از ايراني بودن آن دارد؛ و از طرف ديگر تا کنون کسي جواب روشني به منشاء اين کلمه در زبان اوستايي نداده است.
ابتدا توجّه کنيد که صورت باور به وجود جاد و حتّي ارائه سندي براي آن، دليل بر وجود اين انواع از جادو نيست. بلکه وجود هر يک به سندي جداگانه نياز دارد. با اين حال اوّلاً اين لغات اصطلاحي نيستند. بلکه در زبان ها استفاده مي‌شوند و معاني خاصّي نيز دارند. دوماً تحت عنوان اين لغات تلاش ها و فعّاليت هاي زيادي در طول تاريخ ثبت شدهفنوني که از تاثيرات عجيب بحث مي‌کنند را اين طور نام برده اند و معنا و دسته بندي کرده اند (ترتيب موارد در دسته بندي زير اصلاح شده است.):
علم و فنّ تنويم يا خواب مصنوعي يا خواب مغناطيسي يا هيبنوتيزم
جادو (در معناي خاص): ايجاد تغييري در عالم مادّه به روشي فراطبيعي به اراده جادوگر.
کيميا: علمي که در مورد تبديل مس، فلزّات، يا حتّي سنگ به طلا بحث مي‌کند. تلاش در اين زمينه منشاء به وجود آمدن علم شيمي شد.
هيميا يا علم و فنّ طلسم‌ها: روش ترکيب قواي عالم بالا با موجودات عالم پايين
علم و فنّ اعداد و اوفاق: درباره ارتباط اعداد و حروف مطالب با هم و تشکيل جداول خاصّي به صورت مثلّث يا مربّع و قرار دادن حروف و اعداد در خانه‌هاي آن براي رسيدن به مطالب مختلف به طرزي مخصوص
علم و فنّ خافيه: در مود چگونگي تغيير و تکثير حروف و اسامي چيزي که مورد نظر است و استخراج نام هاي ملائکه و شياطين موکّل بر آنها. سپس دعا کردن با وردي که از آنها تشکيل شده.
علم و فنّ احضار ارواح (شبيه ليميا)
ليميا يا علم و فنّ تسخيرات: چگونگي ارتباط با ارواح قدرتمند عالم بالا. (شبيه احضار ارواح)
مانند تسخير جن
سيميا: درباره چگونگي ترکيب اراده و قواي فيزيکي خاص براي کارهاي عجيب
از انواع آن علم و فنّ ريميا يا تردستي يا چشم بندي در فارسي يا شعبده در عربي ست: روش استفاده از قواي فيزيکي و خصلتهاي حواس انسان، براي وانمود کردن آثار خاصّي به چشم و گوش و حواس يا حتّي ذهن (يعني به کمک قوه خيال بيننده آثاري عجيب در نظرش مجسّم مي‌کند که وجود ندارند.). چه با روش هاي فيزيکي، مادّي و طبيعي؛ و چه چه فراطبيعي
پيشگويي يا غيب‌گويي: علم خبر دادن از حوادث در گذشته، حال يا آينده؛ که بر غيب‌گو پنهان است، با دخالت اراده غيب گو. اينن فن انواعي دارد:
عرّافي:عرّاف کسي ست که از کلمات و حالات و رفتار سوال کننده پي به آينده? او ببرد.
کهانت (در معناي خاص): کاهن کسي ست که براي او صاحب رايي از طايفه? جن باشد و او را به آينده خبر دهد. يا به امور مخفي خبر دهد. مثلاً فلان مال دزديده شده کجاست؟ چه کسي فلاني را کشت؟ ...
کيميا، سيميا، ليميا، هيميا و ريميا را علوم يا فنون پنج گانه? مخفي مي‌خوانند. کهانت در معناي عام يعني برقراري رابطه با يک جن. کاهن نه تنها مي‌تواند از جن در مورد گذشته، حال، يا آينده بپرسد؛ بلکه مي تواند از او بخواهد کاري عجيب انجام دهد.

[ويرايش] در زبان انگليسي و در جوامع اروپايي
در ميان عوام در اروپا
تحت تاثير قرار دادن وقايع، با استفاده از نيروي اسرار آميز يا فراطبيعي
حقّه‌هاي مرموزي که براي سرگرمي اجرا شود.
بر حسب دسته بندي ريچارد کيک هِفِر، مورخ دانشگاهي:

جادوي روان‌شناختي: اولي بر روي ذهن ديگري تأثير مي‌گذارد تا آنگونه که جادوگر مي‌خواهد عمل کند، مانند علاقه مند ساختن کسي به ديگري
جادوي خيالي يا توهمي: پديد آوردن عجايب گوناگون به چشم بيننده. مانند جادويي که ضيافت شامي را پديد آورد يا جادوگر را نامرئي کند،
جادويي که تغيير فيزيکي واقعي در شيئي بوجود آورد، در اين تقسيم بندي گنجانده نشده ‌است. مثلاً معجزه

در افسانه‌ها:

جادوي واضح: جادويي است که به سرعت نتيجه‌اش ظاهر ‌شود.
جادوي تدريجي و ظريف: جادويي است که اثرش به طور تدريجي و نامحسوس دنيا را تغيير مي‌دهد.
در نظريات جديد؛ برحسب آنچه در جادو استفاده مي‌شود (ممکن است همه يا بعضي موارد استفاده شود):

جادوي سرايتي: به کمک اجسام فيزيکي که زماني با شخص يا چيزي که جادوگر مي‌خواهد روي او تأثير بگذارد، در تماس بوده‌است.
جادوي همساني با استفاده از تصاوير يا اشياي فيزيکي است که به نوعي با شخص يا چيزي که مي‌خواهيم تحت تأثير قرار دهيم، شباهت دارد. مانند عروسک‌هاي وودو
در فرهنگ عام بر حسب تعالي:

جادوي متعالي يا جادوي سفيد: از يک نيروي الهي کمک مي‌گيرد و هدف متعالي دارد
جادوي پست يا جادوي سياه(Necromancy): جادويي که با نيروهاي پست از قبيل مرگ سر و کار دارد يا هدف شخصي دارد. مثلاً
براي آسيب زدن به فردي استفاده شود
با اجساد و موادّ مرده (گاهي نفرت انگيز و کثيف) سروکار دارد
احظار و گفتگو با روح مردگان مثلاً جهت گفتگو با روح عزيزي که مرده‌است يا براي گرفتن اطلاعات از روحهاي مردگان به عنوان نوعي پيش گويي يا براي کمک گرفتن در انجام جادويي ديگر.
در فرهنگ عام برحسب روش؛ مواردي که بين مردم معروف است:

ورد(spell): شناخته شده ترين عمل جادوگري، اوراد و حرکاتي است طبق روندي خاص (اغلب خواندني، نوشتني، حرکتي و گاه با وسايلي چون گوي و چوب دستي جادويي) که اجراي آن آن اثر خاصّي را به همراه دارد.
غيب گويي: يک عمل جادوگري مشهود ديگر است که هدف آن دادن اطلاعات درباره گذشته، حال و آينده(‌پيشگويياست. اين کار اغلب با ابزاري انجام مي‌شود. انواع غيب گويي عبارتند از:
طالع بيني، فال گيري و تفسير فال يا طالع
فال ورق: غيب گويي به کمک ورق فال گيري
غيب گويي به کمک رصد ستارگان
غيب گويي به کمک رمل و اسطرلاب
غيب گويي به کمک گوي‌بيني
مشورت با فردي غير قابل رويت.
کهانت اگر با فردي از نوع جن مشورت انجام شود، آن را کهانت و مشورت گر را کاهن گويند. اين لغت معاني ديگري هم دارد
نوع خاصّي از آن را ئي چينگ مي نامند
عرّافي: غيب گويي با نگاه کردن به ظاهر فرد
غيب گويي به کمک جادوي سياه
اعتقاد به جادو در ميان ملل و اديان
هر گاه نتوان چيزي را به طور جهاني اثبات کرد، اعتبار آن را مي سنجند (يعني اعتقاد يا باور به آن). وجود جادو نيز به طور جهاني اثبات نشده. امّا اعتبار نسبتاً جهاني دارد
در دين يهود
حضرت سليمان مي‌توانست با پادشاهي حيوانات ارتباط برقرار کند

در دين اسلام
مطالب مربوط به حوادث عجيب در اسلام و خصوصاً قرآن چند دسته اند:

نابودي ناگهاني تمدّن هايي که به پيامبرانشان ايمان نياوردند با عذاب به اراده خدا و نه پيامبر. مانند:
تمدّن عاد
تمدّن ثمود
...
خدا به حضرت آدم اسامي الهي را گفت، و او بر مي‌شمرد. هنگامي که از فرشتگان خواسته مي‌شود آنها را دوباره تکرار کنند، نمي‌توانند، اما حضرت آدم مي‌تواند. اين توانايي خارق العاده و “اکتسابي” است. زيرا خداوند اين توانايي را به موسي آموزش داد
معجزه: گذاشتن تاثيري عجيب بر عالم مادّه براي اثبات پيامبري فردي بدون دخالت اراده? آن پيامبر. معجزه جزو فنون سحرآميز نيست، زيرا اراده? فرد در اثربخشي آنها تاثيري ندارد؛ و توسّط عوام به نام جادو شناخته نمي‌شوند. مثال هايي از معجزه:
تبديل شدن عصاي حضرت موسي به ماري در صحراي سينا
تبديل شدن عصاي حضرت موسي به مار بزرگي در مقابل فرعون
تبديل شدن عصاي حضرت موسي به اژدها در مسابقه ي جادوگري که فرعون مصر ترتيب داده بود.
تسلّط حضرت سليمان به حيوانات، جن، نيروهاي طبيعي مانند باد، و گفتگو با آنها و فرمان دادن به آنها.
کرامت: گذاشتن تاثيري عجيب بر عالم مادّهبه اراده? خدا و بدون دخالت اراده آن فرد توسّط فردي که پيامبر نيست. در راستاي انجام آنچه آيين الهي اش به او دستور مي دهد.
«آصف بن برخيا» با دانشي که در مورد کتاب (شايد يعني نام‌هاي الهي) داشته، از جنّي بدعمل که اصلاح شده بود و که نزد حضرت سليمان بودنيز بهتر عمل مي‌کرده.
جادو (در معناي اصطلاحي قرآن):
جادوگران در مسابقه ي جادوگري که فرعون مصر ترتيب داده بود تکّه‌هاي کوچک مادّه را مانند مارهايي به حرکت در آوردند.
در قرآن آمده که دو فرشته به نام‌هاي هاروت و ماروت، جادوگري را به انسان ياد دادند و به او دستور دادند تا از آن فقط براي ابطال جادو استفاده کند. تا فرمانبرداري، خودداري و پرهيزکاري او را آزمايش کنند. امّا آنها از جادو براي جدايي انداختن ميان زن و شوهر استفاده مي کردند
چشم زخم: در سوره قلم، آيه آخر آمده: و بدرستي که نزديک بود آنان که کافر شدند، هر آينه تو را توسّط چشمانشان (آسيب) بزنند هنگامي که شنيدند قرآن را. و مي‌گويند که او ديوانه است. و (حال آنکه) آن (قرآن) جز پندي براي جهانيان نيست
در آيين هندو
 اين مقاله به تميزکاري نياز دارد. لطفاً آن را تا جايي که ممکن است از نظر املا، انشا، چيدمان و درستي بهتر کنيد. سپس اين الگو را از بالاي مقاله حذف کنيد. محتويات اين مقاله ممکن است غيرقابل اعتماد و نادرست يا جانبدارانه باشد يا قوانين حقوق پديدآورندگان را نقض کرده باشد.

هميشه عده بسياري قبول داشته‌اند که آيين هندو و هند سرزمين جادو، هم مافوق طبيعي و هم از ديگر انواع آن بوده‌است. هندوئيسم يکي از معدود دين‌هايي است که متون مقدسي مانند وداس دارد و در آن در مورد جادوي سياه و سفيد هر دو بحث مي‌کند. ودا آتاروا آن نوع ودايي است که با مانتراها سرو کار دارد و هم براي جادوي خوب و هم بد به کار مي‌رود. واژه مانتريک در هند، به معناي “جادوگر” است، زيرا مانتريک، مانتراها، طلسم‌ها و نفرين‌ها را مي‌داند و مي‌تواند براي يا بر ضد انواع جادو استفاده شود. بسياري از زاهدان پس از دوره‌هاي توبه و مديتيشن به مقامي مي‌رسند که داراي نيرواي ماورا الطبيعه مي‌گردند. با اين وجود، بسياري اين را انتخاب نمي‌کنند و در عوض از طريق ورود به عرصه روحانيت به نيروهاي فراطبيعي دست پيدا مي‌کنند. گفته مي‌شود بسياري از سيدهارها معجزاتي انجام داده‌اند که انجام آنها غير ممکن است.
در قبايل غير متمدّن
 اين مقاله به تميزکاري نياز دارد. لطفاً آن را تا جايي که ممکن است از نظر املا، انشا، چيدمان و درستي بهتر کنيد. سپس اين الگو را از بالاي مقاله حذف کنيد. محتويات اين مقاله ممکن است غيرقابل اعتماد و نادرست يا جانبدارانه باشد يا قوانين حقوق پديدآورندگان را نقض کرده باشد.

از قبايل بومي در استراليا و نيوزلند گرفته تا قبايل ساکن در جنگ‌هاي باراني [[آمريکاي جنوبي، قبايل آفريقايي و ملحدان الحاد باستان، گروههاي قبيله‌اي در اروپا و جزاير بريتانيا، نوعي تماس با دنياي ارواح در رشد اين جوامع بشري، به چشم مي‌خورد. نقاشي‌هايي که در غارهاي باستاني در فرانسه موجود است، فرمول‌هاي جادوگري هستند که براي دستيابي نه شکار موفق توليد شده بودند. بسياري از عناصر تصويري بابلي‌ها و مصر ي‌ها نيز از منابع اين چنيني گرفته شده‌اند. با وجود اينکه سنت‌هاي جادويي بومي تا به امروز باقي هستند، بعضي جوامع بسيار زود از زندگي کوچ نشيني به تمدن‌هاي وابسته به کشاورزي روي آوردند و رشد زندگي معنوي، انعکاس دهنده زندگي شهري بود. همانطور که بزرگان قبايل به شاه‌ها و بروکرات‌ها تغيير يافتند، شعبده بازان و استادان نيز به روحانيان و يک طبقه روحانيت تغيير يافتند. اين تغييرات فقط در نام گذاري و اسم‌ها نبود. فعاليت‌هاي آنها نيز تغيير يافت. در حالي که کلر شعبده باز قبيله برقراري ارتباط و رايزني ميان قبيله و دنياي ارواح طبق خواسته جمعي قبيله بود، نقش روحاني انتقال دستورات خدايان به شهرها، از طرف خدايان و طبق خواسته جمعي خدايان بود. اين تغيير نشانگر اولين غضب قدرت توسط ايجاد فاصله بين جادو و کساني که آن را انجام مي‌دادند بود. در اين مرحله از توسعه بود که مناسک مدون و همراه با جزئيات پديد آمدند و زمينه را براي دين هاياسمي نيز فراهم کردند؛ مثلاً مراسم به خاک سپاري مصريان و مناسک قرباني کردن بابليان، پارس‌ها، آزتک‌ها و مايان‌ها.
نفي جادو در ميان ملل و اديان
يهوديت، مسيحيت به طور رسمي، جادو را منع مي‌کنند و هميشه جادوگران را با درجات مختلفي از شدت تعقيب و تنبيه کرده‌اند. اين اديان جادو را يا پندار باطل مي‌دانند. يا ناشي از دخالت موجودي (مانند فرشته يا جن) که با جادوگر پيمان بسته تا طبيعت را به خواست او دستکاري کند.

مسلمانان يا پيروان اسلام، به وجود «جادو» يا به عربي «سحر» به معناي خاصّي اعتقاد دارند و انجام آن («جادوگري» يا به عربي «سحر») را منع و نهي مي‌کنند.
در روايات اسلامي پيش بيني شده که فردي به نام دجّال پس از انقلاب مهدي موعود و استقرار حکومت جهاني او، با جادو و شعبده و فنّاوري زمان عدّه? زيادي را مخصوصاً از زنان و جوانان مي فريبد و در کار حکومت خلل ايجاد مي کند
برخي فرضيه‌ها و نظريه‌هاي جادو شناسي
کساني که به وجود جادو عقيده دارند، اثر بخشي آن را به چند علّت مي خوانند:

به موجب عملي خاص، طبق دستورالعملي خاص؛
يا توسط قدرت اراده و خواست جادوگر؛
يا در صورتي که جادوگر عقيده داشته باشد مي‌تواند ارواح مخاطب جادو و طلسم او را به اين کار وادارد
 اين مقاله به تميزکاري نياز دارد. لطفاً آن را تا جايي که ممکن است از نظر املا، انشا، چيدمان و درستي بهتر کنيد. سپس اين الگو را از بالاي مقاله حذف کنيد. محتويات اين مقاله ممکن است غيرقابل اعتماد و نادرست يا جانبدارانه باشد يا قوانين حقوق پديدآورندگان را نقض کرده باشد.

يک بررسي که بر اساس نوشته‌هاي معتقدان به جادو در غرب انجام شد، نشان مي‌دهد که پيروان آن عقيده دارند که جادو بر اساس يک يا چندي از اصول زير کار مي‌کند:
"نيروهاي طبيعي که نمي‌توانند در حال حاضر توسط علم شناخته شوند” يا اصلاً نمي‌توان آنها را به وسيله علم شناخت. گفته مي‌شود که اين نيروهاي جادويي همراه با ? نيروي انساني طبيعت وجود دارند: جاذبه، الکترومغناطيس، نيروي قوي و نيروي ضعيف.
«دخالت ارواح» شبيه به اين نيروهاي طبيعي فرضي، اما با هشياري و هوشمندي خودشان. کساني که به ارواح معتقدند، اغلب اوقات کل هستي را به شکل‌هاي مختلفي ميبينند که بعضا ساختار سلسله مراتبي دارد.
يک “نيروي جادويي”، از قبيل مانا يا نومِن، که در همه چيز وجود دارد. گاهي اين نيرو در يک شي جادويي، مانند سنگ، طلسم يا dehk که جادوگر مي‌تواند آن را دستکاري کند، وجود دارد.
يک «ارتباط جادويي متقابل دروني در عالم» که همه چيز را به هم مرتبط و مربوط مي‌سازد و فراتر از همه نيروهاي طبيعي است.
"دستکاري نشانه‌ها و سمبل هاً. پيروان تفکر جادويي معتقدند که سمبل‌ها براي اهداف ديگري به جز نشان دادن چيزها هم مي‌توانند به کار روند: آنها مي‌توانند به طرز جادويي خواص فيزيکي شيئي را که نشان مي‌دهند ايفا کنند. با دستکاري سمبل‌ها (و همچنين signals)، گفته مي‌شود مي‌توان واقعيتي را که اين سمبل نشانگر آن است نيز تغيير داد.
اصول «sympathetic magic» مربوط به آقاي جيمز جرج فريزر، که در کتابش با نام «شاخه طلايي» به وضوح بيان مي‌شود. شامل «قانون تشابه» و «قانون تماس» يا «سرايت». اينها، گونه‌هاي سيستماتيک دستکاري سمبل‌ها هستند. فريزر آنها را به صورت زير تعريف کرد:
«اگر اصول فکري را که جادوگري بر پايه آنها نباشد، تحليل کنيم، احتمالاً به مورد خلاصه مي‌شوند: اول اينکه: شبيه، شبيه به خود را توليد مي‌کند، يا اينکه يک اثر مشابه علت (دليل) خود است و دوم اينکه: چيزهايي که زماني در تماس با هم بوده‌اند، اگر از هم جدا شوند نيز، به تأثير بر روي يکديگر ادامه خواهند داد. قانون اول را قانون تشابه و دومي را قانون تماس يا سرايت مي‌ناميم. جادوگر، از اولين قانون در مي‌يابد که، مي‌تواند هر اثري را فقط با تقليد از آن توليد کند؛ و از دومي در مي‌يابد که هر کاري که بر روي شيئي انجام مي‌دهد، بر روي کسي که زماني با آن شخص ارتباط داشته اثر خواهد گذاشت.»

«تمرکز يا مديتيشن». محدود کردن به يک شي يا اراده متصور به يک ميزان مشخص، طبق آليسترکرولي، باعث توليد يک پديده جادويي و سحرآميز مي‌شود و يا باعث “ايجاد واقعه‌اي در مغر مي‌شود که اساساً با اتحاد فاعل و مفعول (شيء) صورت مي‌گيرد.” (کتاب چهارم، قسمت اول: جادوگري). جادو، همانطور که پيشتر گفته شد، مي‌کوشد با معطوف کردن توجه به شي (يا اراده) انتخاب شده به طور مداوم، دستاوري را که گفته شد، توليد کند. براي مثال، اگر کسي مايل است بر روي يک خدا تمرکز کند، مي‌تواند يک سيستم برابر يا همانند را به خاطر بسپارد و سپس هر شي را که مي‌بيند، به آن “همانند يا برابر” کند.
آليستر کرولي اينگونه مي‌نويسد: ""تعالي ذهني توسط اعمال و کارهاي جادويي همان نتايجي را خواهد داشت که در يوگا صريح و بي قيد و شرط به دست مي‌آيد."" بنابراين “جادوي” کرولي، يک نوع اصل ذهني، جادويي را روحي مي‌شود که براي تربيت ذهن براي دستيابي به تمرکز بيشتر طراحي شده. کرولي همچنين ادعا کرد که magick مي‌تواند اثرات غير معمول را نيز داشته باشد؛ که در واقع اين رابطه‌اي را با اصل اول در اين ليست نشان مي‌دهد. در عين حال، او هر گونه تلاش براي استفاده از اين نيرو براي هدفي جز کمک به کسب (دستاوردي) ذهني و روحي را به عنوان “جادوي سياه” مي‌داند.
«نيروي جادويي نيمه خودآگاه». براي آنها که فکر مي‌کنند نياز دارند ذهن نيمه خودآگاه خود را قانع کند تا تغييراتي را که مي‌خواهند، انجام دهند، همه روح‌ها و انرژي‌ها تصاوير و نمادهايي هستند که براي ضمير نيمه خودآگاه معنا دارند. گونه ديگر اين عقيده اين است که، ضمير نيمه خودآگاه توانايي ايجاد ارتباط با ارواح را دارد که مي‌توانند کارهاي جادويي انجام دهند.
""وحدانيت در همه"" ؛ که بر اساس مفاهيم يکي بودن و عدم ثنويت(رد ثنويت) بنا شده، اين فلسفه بر اين باور است که جادو بيشتر از به کار بستن ذاتي خود در عالم نيست. انديشه اصلي اين است که، با فهم اينکه خود، نامحدود است، انسان مي‌تواند طوري زندگي کند که خواهان توازن طبيعت باشد و بنابراين، فقط به عنوان يک خادم و جزء کوچک زندگي کند.
نظريه‌هاي ديگري هم وجود دارد. جادوگران معمولاً اين مفاهيم را با هم مي‌آميزند و حتي گاهي چند مفهوم را خودشان اختراع مي‌کنند. بويژه در جريان امروزي هرج و مرج جادوگري عقيده داشتن به هر مفهومي در مورد جادوگري نامعمول به نظر نمي‌رسد.



منبع