درمورد مرغ چمروش (چینامروش) یعنی پرنده بسیار برچیننده وکشنده در کتاب پهلوی بندهش میخوانیم:
" در باره چمروش مرغ گوید که به سر کوه البرز، هر سه سال، بسیاری از مردم سرزمینهای انیرانی گردآیند برای رفتن به سرزمینهای ایرانی، برای زیان رسانیدن، کندن و نابودکردن جهان.آنگاه که بُرزیزد(ناهید) از آن ژرف دریای ارنگ (مازندران) برآید، آن چمروش مرغ را بر ایستاند بربالست همه آن کوه بلند، تابرچیند همه مردم سرزمینهای انیران را بدانسان که مرغ دانه را."مهردادبهار درتوضیح مرغ چمروش می افزاید: "چمرو در اوستا نام مردپرهیزکاری است." این نام اوستائی را میتوان دارای روش چینندگی وقضاوت معنی نمود که این خود اصل چمروش را با سیمرغ یکی میگرداند. می دانیم که شاهنامه فردوسی هم مکان سیمرغ را همین البرزکوه یا البروج کوه نشان میدهد:
یکی کوه بُد نامش البرزکوه
به خورشید نزدیک و دور از گروه
بدان جای سیمرغ را لانه بود
که آن خانه ازخلق بیگانه بود
از سوی دیگرهمین مرغ اساتیری چمروش با مرغ کََمک اوستا و کتب پهلوی مربوط میگردد که در این جا نیز دارای رل منفی است. چه معانی لفظی چمروش (چینامروش) یعنی بسیارچیننده با مرغ کمک (کم کننده، کاهنده) و همچنین مرغ استیمفالی یونانیان (لقظاً یعنی کاهنده ونابودکننده) گویای مقهوم واحدی میباشند. اصل این مرغ اساتیری را باید در اساتیرآریاییان هندی سراغ گرفت چه در آنجا مرغی به نام گارودا (به معنی لفظی نابودکننده و کاهنده زهر) مرکب پروازگر ایزد معروف هندوان یغنی ویشنو (پُرشکل) است. امّا از آنجاییکه ویشنو درمقام ایزد خورشید جنگاور نسبت به ایرانیان، نزد خود هندوان ملقب به راما و کریشنا (هردو به معنی سیاه) بوده، لذا مرکب وی یعنی مرغ گارودا (کمک ایرانیان) نیز موجودی تاریک کننده و اهریمنی به شمار رفته است و این خود گواهی بر این است که اهریمن همچنین به ایزد پرشکل رعد آریائیان سکایی و هندی یعنی تور و ایندره اطلاق می گردیده است. به هر صورت از اینجا معلوم میشود که یونانیان نیز مرغ اسیمفالی خود را- که در اساتیر مربوط به هراکلس و یاسون ذکرگردیده - از مردمان خاورمیانه و هندوستان اخذ نموده اند. اصلاً خود هراکلس (پهلوان معروف) مترادف گیلگامش بابلیها و ماًخوذ از آن است، چنانکه برخی از صفات گرشاسب و رستم ایرانیها؛ و این هردو خود از سوی دیگر با ایندره هندوان مربوط میگردند.
ناگفته نماند در پس پرده اساتیر مربوط به گرشاسب - رستم، خصوصاً هفت خوان وی قهرمان سکائیان آماردی دوره مادها یعنی آتردات پیشوای مردان نهفته است که لشکریان ابرقدرت آشور مهاجم ومذاکره کننده با مادهای تحت رهبری خشتریتی (کیکاووس) را در اطراف شهر آمول مازندران(آمل کنونی) غافلگیرکرده و قتل عام نموده است.
مرغ کومک(کم کننده، کاهنده)
وصف این مرغ از زبان گرشاسب در صد در بندهش وبا اختلافاتی جزئی در روایات داراب هرمزدیار، چنین آمده است: "... چون مرغ کمک پدید آمد و پر به سر همه جهانیان بازداشت و جهان تاریک کرد و ار باران که می بارید همه بر پشت او میبارید وبه دم همه باز به دریا میریخت و نمی گذاشت که قطره ای در جهان باریدی، همه جهان از قحط و نیاز خراب شد و مردم و چارپای مانند اینکه مرغ گندم چیند، او می خورد و هیچ کس تدبیر آن نمیتوانست کردن ومن تیرو کمان برگرفتم و هفت شبانه روز مانند آنکه باران بارد تیر می انداختم و به هردو بال او میزدم تا بالهای او چنان سست شد که به زیر افتاد و بسیار خلایق در زیر گرفت و هلاک کرد وبه گرز، من منقار وی خرد کردم. و اگر من آن نکردمی عالم را خراب کردی و هیچ کس به نماندی."