کافه تلخ

۱۳۸۹ مهر ۲۹, پنجشنبه

مختصری در باره مرگ

      

زمان مرگ:

مرگ یعنی رهایی از ماده و سفر به سوی عوالم روحی و آغاز یک زندگی دیگر با فرکانسی برتر از گذشته و زمان مرگ عبارت است از زمانی که سیالات بدن که مربوط به قدرت حیات است در جسم رو به تحلیل می روند و موجب پاره شدن اولین ریسمانهای نقرهای در فرد میگردد و تا زمان پاره شدن آخرین ریسمانهای نقرهای ادامه دارد که این زمان در افراد متقاوت میباشند.

چگونگی مرگ:

هر موجودی که متولد میشود برای نوعی مرگ در مسیر ادامه تکامل می باشد و در اصل باید گفت که مرگ همیشه پیش از حیات در حرکت است .یعنی اول جسم میمیرد آنگاه روح و تن پوش از آن جدا می شوند. هر یک از ملل مختلف و ادیان و سنن شناخت و برداشت و نحوه عمل ویژه ای نسبت به مرگ و رفتار مردگان خود دارند عده ای مرده را میسوزانند برخی دفن می کنند و بعضیها آن را در فضای آزاد قرارمی دهند تا خوراک سایر حیوانات شودو غیره......

ولی در اصل مرگ یعنی تغییر فرکانس روح و نت پوش برای رسیدن به تکامل و هر موجودی که آفریده می شود باید تغییر فرکانس دهد تا به اصل خود نزدیکتر شود در زمان مرگ سیالات زندگی ناتوان می شوند و جسم تحمل نیروهای بیرون و درون را ندارد و این اختلاف فشارها موجب جدایی روح و مرگ می گردند.

باورهای ملل مختلف از مرگ:

ملل های جهان دارای باورهای خاصی نسبت به مرگ هستند و هرکدام از مرگ و روح و زندگانی پس از مرگ نظر جداگانه ای دارند:

اول: عدهای معتقد هستند که پس از مرگ از نسل بشر هیچ اثاری باقی نمیماند چون جسم در اصل از ماده بوجود امده و پس از مرگ هم تبدیل به همان ماده می شود.

دوم: گروهی دیگر باور دارند روح هر کسی پس از مرگ جسم مادی به سوی کهکشانها حرکت کرده و مدتی در آفرینش سرگردان است تا اینکه روزی فرا رسد و مجددا به جسم اولیه میلیاردها سال گذشته خویش باز گردد وآن فرد را برای کیفر یا پاداش به درگاه الهی زنده کند.

سوم: عده ای دیگر میگویند زمانی که فردی فوت کرد روح وی مستقیما به سوی خدا می رود و جسم او به خاک تبدیل می شود.

چهارم: گروهی هم معتقدند روح پس از جدا شدن از بدن به وسیله فرشتگان الهی به طور کامل گرفته می شود و برای شناخت ثواب و کیفر خود به سوی پروردگار می رود و اگر نیاز مجددی به تکامل داشته باشد دوباره با ماده ترکیب می گردد تا زمانی که کاملا پاک شود و سرانجام به خداوند بپیوندد.

حالتهای ارواح پس از جداشدن از بدن:

در این زمینه ارواح مترقی می گویند :

اول: عده ای از افراد که در زندگی از نظر اعمال وضع کاملا مشخصی دارند روح آنها پس از جدا شدن از جسم مادی به جهانهای از پیش تعیین شده به نسبت اعمال و رفتار زمان زندگی مادی خود می روند .

دوم: عده ای از ارواح پس از جداشدن ازجسم مادی در عوالم برزخ باقی میمانند تا زمانی که به عقل کامل روحی دست یابند و آنگاه به جهانهای مشخصی به نسبت اعمال خویش انتقال یابند این ارواح که در برزخ زندگی می کنند معمولا دارای باورهای زمان زندگی مادی خویش می باشندو اکثر آنها گناهکار یا ماده پرست هستند در بین این ارواح برزخی گاهی روح درستکار نیز یافت می شود زیرا این ارواح پس از مرگ فرصت کوتاهی از نیروهای الهی خواسته اند تا به برخی از اعمال یا خواسته های عاطفی یا معنوی و حتی مادی خود برسند گاهی این ارواح برزخی درخواستهایی از زنده ها می نمایند که به نسبت اعتقادات قبلی خویش است و از زنده ها در زمان خواب در خواست می کنند که اکثر آنها نادرست و بر مبنای نیازهای عقلی آنها در زمان حیات مادی است که زنده ها نباید توجه چندانی به اینگونه تقاضاهای آنها بنمایند.

انواع مرگ: مرگ بر دو نوع است:

1 _ مرگ طبیعی یا مرگ با تاخیر:

در این حالت از مرگ تمامی سیالات زندگی به تدریج در بدن ناتوان می شوند ودر اثر فشار نیروهای درونی و بیرونی تاب مقاومت از ریسمانهای نقرهای گرفته شده و در نتیجه از بدن جدا می شوند و پس از پاره شدن این رشته ها مرگ طبیعی فرا می رسد.

2 _ مرگ ناگهانی :

در این حالت از مرگ تمام سیالات زندگی دارای قدرت و نیروهای خود می باشند ولی در اثر یک رخداد ناگهانی این سیالات کامل و سالم مجبور می شوند که به سرعت از بدن جدا شوند و به تن پوش بپیوندند در اثر این جدا سازی ناگهانی که بدون انتظار جسم و تن پوش روی داده است تشنج و حرکاتی بین روح و تن پوش و جسم در می گیرد که عوام آن را حالت جان دادن می نامند و این حرکات آنقدر ادامه می بابند تا اینکه تمام سیالات از جسم جدا شده و با ریسمانهای نقرهای جذب تن پوش شوند .

ارواح از مرگ چه میگویند:

پاسخ ارواح در زمینه حالتهای مرگ در سراسر جهان تقریبا یکسان است و اگر اختلاف جزئی و جود داشته باشد مربوط به چگونگی حالتهای روحی همان روح و مسیر حرکت و محلی از که به جهانهای روحی انتقال یافته است ولی نتیجه تمام گفتارها یکی است و از مجموع گفته های ارواح مترقی از مرگ موارد زیر را می توان دریافت:

1 _ بدن تمامی افراد بوسیله سیاله های زندگی موسوم به ریسمانهای نقره ای با تن پوش در ارتباط است .

2 _ این سیالات ممکن است تا میلیاردها کیلومتر امتداد یابند بطوری که رابطه جسم و تن پوش همچنان حفظ گردد.

3 _ وقتی که زمان مرگ طبیعی فردی فرا می رسد این سیالات به تدریج قدرت زندگی خود را از دست می دهند و از جسم جدا می گردند و جزو تن پوش می شوند .

4 _ این سیالاتی که به وسیله ریسمانهای نقره ای به 14 نقطه جسم مادی ازطریق تن پوش وصل می باشند پس از جدا شدن از بدن جزو تن پوش می گردند و مجددا قدرت اولیه خود را بدست می آورند.

5 _ زمانی که این رشته های زندگی از جسم جدا شدند از آن پس بدن شروع به تجزیه و فساد می نماید.

6 _ ارواحی که در زمان زندگی مادی وابستگی زیادی به ماده و ماده پرستی داشته اند در زمان جدا شدن از بدن کوشش میکنند که اجازه پاره شدن ریسمانهای نقره ای را از بدن ندهند ولی توان کافی برای این کار را ندارند و مرگ در نهایت فرا می رسد .

7 _ زمانی که روح کوشش دارد اجازه پاره شدن ریسمانهای نقره ای را ندهد در این زمان کشمکش شدیدی بین نیروی منفی داخلی(جسم) یعنی ضعف زندگی در نگهداری از ریسمانهای نقره ای و نیروی خارجی مثبت یعنی قدرت روح در میگیرد که این کشمکش ها منجر به خستگی جسم مادی شده که افراد این حالت را زمان جان دادن فرد می گویند و در اثر این تلاشها مشاهده می شود که معمولا پیشانی فرد قبل از مرگ پر از قطرات عرق می شود.

8 _ برای جداسازی یا پاره کردن ریسمانهای نقره ای از جسم اغلب ارواح بستگان و نزدیکانی که در اصل همان فرشتگان الهی هستند و در زمان حیات مادی نیز از نظر روحی با آن فرد هم فرکانس بوده اند به یاری روح آن فرد می ایند و ضمن پاره کردن آخرین ریسمانهای نقره ای روح او را به محل زندگی جدید وی در عوامل روحی هدایت می نمایند و گاهی هم پس از پاره شدن ریسمانهای نقره ای به او اجازه می دهند تا زمان کوتاهی را در محیط مادی که روح به آنجا تعلق خاطر خاصی دارد یعنی عالم برزخ باقی بماند و پس از اتمام زمان معین شده به جهانهای روحی انتقال یابد.

حالت ریسمانهای نقره ای در حالت طبیعی یا خواب
حالت ریسمانهای نقرهای در هنگام مرگ
حالتهای زمان مرگ : ارواح مختلف حالتهای زمان مرگ را بدینگونه بیان داشته اند.
1 _ بسیاری از ارواح زمان مرگ را به نوعی خواب تشریح کرده اند که پس از بیداری خود را در محلی جدید مشاهده نموده اند.

2 _ عده ای اظهار کرده اند پس از ترک جسم مادی به آنها یک حالتی از فراموشی دست داده وتنها بخشی از خاطرات را بیاد دارند وزمانی که بر عقل خود مسلت شده اند خود را در محلی تازه دیده اند .

3 _ گروهی از ارواح اظهار نموده اند زمانی که جسم خود را ترک کرده اند با کمک برخی ارواح راهنما به جهانهای روحی راهنمایی شده اند ولی از چگونگی آن آگاهی کاملی ندارند .

4 _ بسیاری از ارواح گفته اند پس از جدا شدن از جسم مادی بوسیله ارواح راهنما از مسیرهای تاریک و سرد و وحشتناک گذشته اند و سپس به محل زندگانی روحی خویش رسیده اند بسیاری از ارواح گفته اند که ارواح راهنما آنها را با سرعتی غیر قابل وصف از محلهای روشن و مناسب برده اند و در آن مسیر حتی برخی از روح آشنایان را نیز دیده اند همانگونه که بیان گردیده از نظر ارواح مترقی مرگ جزو بهترین و زیباترین لحظات زندگی افراد است که متاسفانه افراد ماده پرست و ناآگاه جزو بدترین و سخت ترین لحظات زندگی می دانند زیرا دل کندن آنان از مادیات زندگی و دلبستگیها بسیار سخت و مشکل است و گرنه خود فعل مرگ ترسناک نمی باشد.

در آخرین لحظات عمر روح نزدیکان به کمک افراد می آیند و آخرین سیالات زندگی را که از روح به جسم بوسیله ریسمانهای نقره ای انتقال می یابند را از رو و پشت افراد پاره می کنند و سپس آن روح را به محل زندگانی روحی وی هدایت می نمایند و اطلاعات و آموزشهای لازم را جهت ادامه زندگی در آن جهان به روح می دهند .

خاطرات ارواح پس از مرگ:

روحی که به جهانهای روحی انتقال پیدا می کند بسیاری از خاطرات زمان زندگی را که دارای سنگینی زیادی هستند رها کرده و به دست فراموشی می سپارند و بیشتر آن خاطراتی را که با خود به جهان روحی می برد که به حالتهای تکاملی و ثواب و عقاب وی مربوط می باشند حالتهای عقلی و نگهداری خاطرات در ارواح مختلف متفاوت است و هرچه ارواح بیشتر در جهانهای روحی باقی بمانند به همان نسبت هم خاطرات بیشتری از زمان زندگی را از یاد می برند حتی برخی از ارواح به سختی می توانند بعضی از خاطرات زندگی مادی را به یاد آورند از میان نتیجه اعمال افراد در زندگی مادی خاطرات الهی عاطفی علمی عقلی تا مدت زمان بیشتری نسبت به خاطرات مادی مانند ثروت پوشاک خوراک و...به یاد ارواح باقی میماند ارواح در جهانهای روحی پیوسته علوم ودانشهای جدیدی را جایگزین خاطرات بدون استفاده زمان زندگی مادی خود مینمایند

با توجه به مطالب بالا در می یابیم که:
1 _ ارواح تا مدتها پس از مرگ خاطرات زمان زندگی مادی خود را از یاد نمی برند.
2 _ هرچه ارواح در عوالم روحی بیشتر باقی بمانند به همان نسبت هم دانش جدیدتری را کسب می کنند و خاطرات گذشته را از یاد می برند.