کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

دولت جهانی بيلدربرگ 1



بیلدربرگ به دنبال ایجاد یک دولت جهانی است. دولتی که اقتصاد و سیاست و حتی مذهب آن فقط یک بعد داشته باشد: صهیونیسم.
امروز که دو سال از انتشار آن گزارش ویژه می گذرد، از عمر بیلدربرگ نیز 58 سال سپری شده و این بار هتل «نفسیکا آستیر» در چند کیلومتری شمال آتن پایتخت یونان میزبان میهمانان ویژه خود است. نیم قرن اما برای تشکیل آن «دولت جهانی» فرصت کمی نیست و می بینیم که خبری هم از آن نیست. این روزها که پنجاه و هشتمین نشست بیلدربرگ در حال برگزاری است، بی وجه و بی مناسبت نیست که این سؤال اساسی را مطرح کنیم که چرا بیلدربرگی ها تاکنون موفق به تشکیل دولت واحد جهانی تحت رهبری صهیونیسم نشده اند؟ در این برهه زمانی، باید پرسید کسانی که انگیزه و داعیه شان از جهانگیری جدا نبود و شاید بهتر آن باشد که بگوئیم عین آن بود، هم اکنون به چه امری مشغولند؟
پایگاه اینترنتی یونانی GR Reporter چندی پیش گزارش داد که بیلدربرگی ها امسال نیز در همان محل برگزاری نشست سال 1993، یعنی هتل «نفسیکا آستیر»، گردهم خواهند آمد. به دنبال انتشار این خبر، کیهان به دقت مترصد اخبار مربوط به این سازمان سری بود تا اینکه روز پنجشنبه 24اردیبهشت ماه همزمان با آغاز نشست 2009بیلدربرگ، روزنامه انگلیسی تایمز در اقدام بی سابقه ای تصویر صفحه 9 شماره روز هجدهم آوریل 1977 خود را در وب سایت رسمی این روزنامه قرار داد. در این نسخه قدیمی از تایمز که برای اولین بار در اینترنت منتشر شد، سازمان سری بیلدربرگ معرفی، و خبر نشست آن سال بیلدربرگی ها نیز درج شده است. تایمز یادداشت جدیدی نیز به قلم «روبرت بویز» و «جان کار»، خبرنگاران مستقرش در آتن، به این نسخه قدیمی اضافه کرده و در آن، به نقل از «دنیس هیلی» قائم مقام سابق حزب کارگر انگلیس و از اعضای معروف بیلدربرگ می نویسد: «اینکه می گویند ما به دنبال تشکیل دولت جهانی هستیم، کمی مبالغه آمیز است، اما نادرست نیست. ما اعضای بیلدربرگ به این نتیجه رسیده بودیم که نمی توانیم برای همیشه با یکدیگر بجنگیم. بنابراین برای ما یک جامعه واحد جهانی می توانست چیز خوبی باشد.»
تایمز موضع صریح و قاطعی در مورد نشست آتن نمی گیرد، اما با تفتیش در مورد برنامه کاری اعضای معروف و شرکت کنندگان احتمالی بیلدربرگ به این نتیجه می رسد که،به گفته «الکس اوبرایان» سخنگوی بانک جهانی، «روبرت زولیک» رئیس این بانک دقیقاً در 24 اردیبهشت برای کار نامعلومی به یونان سفر کرده است. برنامه کاری «تیم گیتنر» وزیر خزانه داری آمریکا به طور عجیبی در دو روز آینده خالی است. «جو آکرمن» رئیس بانک هلند قرار است به «جایی در اروپا» سفر کند؛  و «جین کلاد تریچت» رئیس بانک مرکزی اروپا تا پایان هفته برنامه ای ندارد... و این یعنی حضور قطعی این افراد در هتل نفسیکا آستیر آتن.
جالب اینکه روزنامه صهیونیستی هاآرتص نیز در شماره روز پنجشنبه گذشته خود ضمن اشاره به گزارش روزنامه تایمز، خبر اجلاس آتن را تائید کرد و با کنایه نوشت «شاید نشست امسال توسط برخی رسانه های انگلیسی پوشش داده شود، اما از روزنامه های آمریکایی واشنگتن پست و وال استریت ژورنال انتظار اخبار بیلدربرگ را نداشته باشید، سران آنها خودشان در جلسات حضور دارند.»
برای آگاهی از دستور کار سال جاری بیلدربرگ، بهترین مرجع «جیم تاکر» خبرنگار جسور نشریه آمریکن فری پرس است که از سال 1975در تعقیب بیلدربرگ بوده است. او امسال نیز به یونان سفر کرده و توانسته به اطلاعات قابل توجهی از دستور کار نشست آتن به دست آورد. وی می نویسد: «یکی از مهم ترین مباحثی که در این نشست مطرح می شود چگونگی بهره برداری از بحران اقتصادی جهانی در جهت اهداف بیلدربرگ است. آنها کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی را تحت فشار قرار خواهند داد که سیاست «حمایت گرایی» را کنار بگذارند. چیزی که سرمایه گذاران بین المللی و سران دولت ها، که از اعضای ثابت بیلدربرگ به شمار می روند، بدان وفادارند، نه ملت و کشور خود، که حساب بانکی شان است.»
دانیل استالین دیگر خبرنگاری که به مفتش بیلدربرگ مشهور است، درباره نشست 24 تا 27 اردیبهشت در آتن می نویسد: «بیلدربرگی ها در حال نمایش یک تصویر غیرواقعی از بهبود وضعیت اقتصادی جهان هستند تا سرمایه گذاران را تحریک کرده وادارشان کنند که دوباره پول هایشان را وارد بازار کنند. هدفشان از این کار کلید زدن پروژه جدیدی است که در ماه های آینده رکود اقتصادی دیگری را رقم زده و بسیاری را متضرر خواهد کرد.»
براساس اخبار رسیده از منابعی که «استالین» به آنها دسترسی دارد، بیلدربرگ دوباره تلاش خواهد کرد پیمان لیسبون، که از آن به عنوان طرح جایگزین قانون اساسی اتحادیه اروپا یاد می شود قدم دیگری در راستای هماهنگی کشورهای اروپایی برداشته شود. ایرلندی ها سال گذشته به این پیمان رای منفی دادند و همین امر باعث شد که پروسه«وحدت» در اروپا بار دیگر متوقف شود. این بار اما بیلدربرگی ها تدارک ویژه ای برای مردم ایرلند دیده اند. آنها دریافته اند
تنها کاری که برای مقابله با مخالفت ایرلندی ها می توان کرد، این است که با «دکلان گانلی» در افتاده و وی را براندازند. گانلی رهبر مخالفان پذیرش پیمان لیسبون از سوی ایرلند است و بیلدربرگی ها می خواهند با انتشار شایعه ای مبنی بر وابستگی وی به دلالان اسلحه مرتبط با ارتش آمریکا، کارش را یکسره کنند.
در میان این همه اما واقعیتی که نمی توان چشم بر آن بست این است که اکنون تمام موجودیت غرب، و به خصوص سیاست واقتصاد آن، در یک دوره بحرانی وارد شده است. دوره ای که در آن روند امور از دست صحنه گردانان پنهان خارج شده و عقربه ساعت در جهت عکس منافع آنها در حال گردش است. بیلدربرگی ها اگرچه توانسته اند در جاهایی اعمال قدرت کنند وامور را بر وفق مراد خویش رقم زنند، اما هنوز پس از گذشت بیش از نیم قرن نتوانسته اند به هدف اصلی خود، یعنی تشکیل دولت واحد جهانی، دست یابند؛ و به گواه شبح سیاه گردبادهایی که در افق دیده می شود، در آینده نیز اگر بناست بیلدربرگی وجود داشته باشد، باید به نوعی از اعمال نفوذ حداقلی اکتفا کند.
«مارگارت تاچر» نخست وزیر سابق انگلیس که در دهه 1980 از سوی بیلدربرگ روی کار آورده شده و سپس به دلیل حمایت از تمامیت ارضی کشورش و اتخاذ مواضع ناسیونالیستی کنار گذارده شد، زمانی ضمن افتخار به اینکه سازمانی قدرتمند چون بیلدربرگ او را از اریکه قدرت به زیر کشیده، پیش بینی کرده بود که سال 2002 میلادی پایان بیلدربرگ و رویای تشکیل یک دولت واحد جهانی است. تاچر هم اکنون به بیماری آلزایمر گرفتار شده و توان یادآوری خاطراتش را ندارد، اما گویا پیش بینی او به حقیقت پیوسته است.
بررسی دقیق تحولات بین المللی پرده از این واقعیت به کنار می نهد که ناسیونالیسم، بزرگترین و جدی ترین دشمن بیلدربرگ، در فرآیندی رو به رشد قرار گرفته و به هر سو که می نگریم، از آمریکای لاتین گرفته تا آسیا، ملت ها حاضر به فدا کردن گرایشات ملی خود در برابر تمایلات فراملی نیستند.
لازمه حکومت یک دولت واحد بر جهان، هماهنگی بازوهای سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک همه کشورها در راستای این هدف است. اما همان اتحادیه اروپایی که براساس اسناد منتشر شده ازسوی شبکه پرآوازه خبری بی بی سی، نطفه آن در بیلدربرگ بسته شد، به عنوان سمبلی از ادغام چندین کشور در یک سیستم واحد، به هیچ وجه نتوانسته به اهداف اولیه خود که واحد سازی مواضع کشورهای عضو در قبال مسائل مختلف است، دست یابد. از دو دستگی بر سر جنگ ادعایی آمریکا با تروریسم گرفته تا نحوه برخورد با پرونده هسته ای ایران، شکاف میان کشورهای اروپایی، عمیق تر از آن است که بتوان نادیده اش گرفت.