کافه تلخ

۱۳۸۷ خرداد ۳, جمعه

اساطیر اقوام و ملل، اسطوره‌ی آغاز و فرجام است.

بخش بزرگی از اساطیر اقوام و ملل، اسطوره‌ی آغاز و فرجام است.در این شعر روایتی دیگرگون از اسطوره‌ی فرجام بر اساس منابع ایرانی باستان آورده‌ایم.
1-در اساطیر ایرانی آمده‌است که سه نطفه از پشت حضرت زرتشت در اعماق دریاچه‌ی اساطیری هامون در سیستان به ودیعه نهاده شده‌است.در سر هر هزاره‌ی بلا، دوشیزه‌ای پاکنژاد ایرانی،تن در آب هامون می‌شوید و به یک نطفه آبستن می‌شود بی‌
آنکه ازدواج کند.پس از هر نطفه، موعودی زاده می‌شود، سه موعود به نامهای اوشیدر، اوشیدر ماه و سوشیانس که هر یک در سر هزاره‌ای بلاخیز ظهور می‌کنند و ایزدان و ایران را در برابر اهریمن و انیران(کشورهای ضد ایرانی) یاری می‌دهند.
2- و در روایات اساطیری ایرانی آمده‌است که در ژرفای آبهای هامون، سه چراغ را به هنگام شب می‌توان دید که می‌درخشند و همان سه نطفه‌ی موعودند.
3- گرشاسب، نواده‌ی جمشید پیشدادی و نیای رستم، از موعودان ایرانی است. او هزاران سال است که در حوالی هامون در خواب است.آن‌گاه که ضحاک ماردوش تازی، زنجیر پاره می‌کند و از حبسگاهش در چاه البرز بیرون می‌آید و در جهان فتنه و فساد می‌کند، سروش ایزدی در کرانه‌ی افق ندا درمی‌دهد که ای یاریگران خداوند،کجایید؟ آن‌گاه گرشاسب سر از خواب هزاران ساله برمی‌دارد و گرزش را برمی‌گیرد و همرکاب دیگر موعودان ایرانی به نبرد ضحاک و نیروهای اهریمنی می‌شتابد.
4- البرز، نام اساطیری کوهی است که امروزه دماوند خوانده می‌شود.البرز نه نام یک رشته کوه بلکه به طور دقیق نام یک کوه است و آن‌گاه که می‌گوییم"رشته کوه البرز" یعنی رشته کوهی که البرز(دماوند) در آن است.البرز در باور ایرانیان، جایگاهی بلند و بنیادین داشته‌است و از این جهت همطراز کوه قاف در باور سامی‌نژادان است.صورت باستانی البرز، هَرَبَرَزَئیتی است یعنی هرای بسیار بلند و هرا، نام قله‌ی دماوند است.در باور ایرانیان باستان،البرز پیوندگاه زمین و آسمان است و ماه و خورشید و اختران بر گرد آن می‌چرخند.سرای خداوند و امشاسپندان که ایزدان طبقه‌ی نخست‌اتد، بر فراز البرز است و پل چینود که معادل پل صراط در آموزه‌های اسلامی است، بر فراز آن کشیده می شود.البرز سر در اوج روشنی‌های بیکرانه دارد.دعاها از طریق آن است که به آسمان می‌روند و فرشتگان از آنجاست که پایین می‌آیند. نذرها را بر سر البرز ادا می‌کردند و بسیاری از بزرگان ایرانی از آنجا برخاسته‌اند، زیرا البرز به سبب پیوند خوردن با آسمان، منشأ همه‌ی بزرگیها در زمین است.
5- تهاجمات دزدانه و ددمنشانه‌ی قبایل نیمه وحشی زردپوست که کاری جز کشتار، غارت، تخریب و سوختن نداشتند،همواره در طول تاریخ،معضل بزرگ نژاد ایرانی بوده است. ابوالفضل بیهقی، در تاریخ بیهقی تصویری جگرسوز ارائه می‌دهد از مقطعی فاجعه‌بار در قرن پنجم هجری که این تهاجمات چنان بالا گرفته بود و غارت کردن ایران چنان آسان شده بود که پیرزنی را دیدند نیم‌تن با تبری بر دوش، از مرز ایران و ترکستان یعنی رود جیحون عبور می‌کرد.پرسیدند به کجا می‌روی؟ گفت شنیده‌ام که گنجهای خراسان را می‌برند،من هم می‌روم سهمی برگیرم.
6- جیحون از عهد باستان همواره مرز ایران و سرزمیت قبایل نیمه وحشی زردپوست بوده، قبایلی که در اساطیر و حماسه‌های ایرانی با عنوان کلی"تورانی" نامیده شده‌اند و اعم اند از ترک و ترکمان و هون و مغول و حتی گاه چینیان.
7- چشمهای موّرب،صفت عمومی تورانیان است و چنان که گفته شد،تورانی در اساطیر و حماسههای ایرانی، عنوان کلی قبایل زردپوست ترک و ترکمان و هون و مغول و حتی چینی بوده است.هین قبایل نیمه وحشی که فاقد مدنیت بودند،زندگانیشان سراسر بر ترک اسب خلاصه می‌شد، بر اسب زاده می‌شدند و می‌زیستند و می‌مردند و شغلشان گذشتن از مرز ایران یعنی جیحون و غارت کردن و کندن و سوختن شهرها و روستاهای ایرانی و کشتن یا برده کردن مردم بوده و پشت خود تلّی از خاک و خاکستر بر جا می‌گذاشتند.توحشهای این قبایل که در طول هزاره‌ها تا همین صد سال پیش، مرزهای شرقی و شمال شرقی ایران را برمی‌آشفتند، همواره دغدغه ساز ذهن جمعی ایرانیان بوده چنان که بخش اعظم اساطیر و حماسه‌های ایرانی و از جمله شاهنامه‌ی حکیم فردوسی، شرح ددمنشیهای این قبایل و وصف جانفشانی ایرانیان در نبرد با آنان بوده‌است.
8- زادن چنگیزخان مغول چنین بوده است.
9- ضحاک ماردوش تازی که به یاری اهریمن هزارسال بر ایران فرمان راند و هر روز مغز سر دو جوان ایرانی را خوراک مارهای روی دوشش می‌ساخت، سرانجام مغلوب فریدون پیشدادی شد.فریدون او را به فرمان سروش،در چاهی در دماوند به زنجیر کشید.در اساطیر ایرانی آمده است که ضحاک تا آخرالزمان زنده می‌ماند و آن‌گاه زنجیر پاره می‌کند و همراه تمام نیروهای اهریمنی بیرون می‌آید و در زمین فساد می‌کند.پس سروش ایزدی دزر میانه‌ی زمین و آسمان، ندا در می‌دهد و موعودان ایرانی را فرامی‌خواند و این موعودان که هر کدام از هزاران سال پیش در جایی از سرزمین ایران در انتظارند،بیرون می‌تازند و به نبرد ضحاک می‌شتابند و او را نابود می‌کنند.
10- این ستاره‌ها موعودان ایرانی‌اند و در رأس آنان، هفت تن جاویدِ ورجاوند قرار دارند که به نبرد ضحاک خواهند شتافت.شماری از آنان از جمله طوس و بیژن و گیو در جایی ظاهراً در کهگیلویه زیر برف مانده‌اند و هنگام خروج ضحاک بیرون خواهند آمد
دکتر ابراهیم واشقانی فراهانی