- قبل از تشکیل شورای نیقیه -1- شاگردان مسیح او را مردی صالح، قدرتمند و انسانی فانی میدانستند.
2- مقام عیسی مسیح بدستور کنستانتین در حدود چهارصد سال بعد از مرگ ارتقا یافت و تا آن تاریخ هم. پیروانش او را فانی میدانستند - صفحه 234- در تاریخ مسیحیت تا تشکیل شورای رهبران کلیساها در نیقیه در سال 325 میلادی، شاگردان و پیروان عیسی مسیح او را پیامبری فانی میدانستند و او اگر چه فردی برگزیده و قدرتمند بود ولی هیچ امتیاز خاص دیگری نداشت .
3- در سال 325 میلادی در شهر نیقیه - Nicea- واقع در ترکیه کنونی شورای رهبران کلیساها در فکر تمرکز قدرت ویگانگی بودند عیسی مسیح "مقدّس ". آفریده و بهمراه او متونی پدید آوردند که قبل از آن هرگز در بین مسیحیان موجود نبود و کنستانتین عده ای را مأمور کرد تا با تعویض و تحریف نوشتارهای مقدّس مسیحی، عیسی مسیح را به خدائی برسانند .
4 - کنستانتین بت پرستی بودکه در بستر مرگ تعمید گرفت.
5- کنستانتین برای نیل به مقاصد سیاسی خود روز عبادت را از شنبه به یکشنبه تغییر داد و فقط چهار انجیل را معتبر دانست .
تاریخ مسیحیت نشان میدهد که مسیحیان اولیه به الوهیت او ایمان داشتند و این اصل مهم مورد تائید و پذیرش همگی آنان بود . پیروان و شاگردان عیسی مسیح جملگی او را "خدا در بدن انسان " میدانستند که "بود و هست و خواهد بود " . این موقعیتی نبود که شورائی بتواند آنرا بوجود بیاورد . از طرف دیگر هیچ سند موثقی که دال بر ارتقا مقام عیسی مسیح توسط کنستانتین باشد وجود ندارد . در ثانی عیسی مسیح در 33 سالگی مصلوب شد و کنستانتین در سال 312 میلادی به او ایمان آورد و طبیعی است که در چنین فاصله چند صد ساله ای اصل الوهیت مسیح در ایمان و متون مقدس مسیحیان کاملا تثبیت شده باشد .
در مورد خودِ کنستانتین تاریخ میگوید که او در سال 312 در جنگ پل میلوین - Milvian- اظهار داشت که صلیبی نورانی در آسمان دیده و مسیحی شده است و از بت پرستی به عیسی مسیح ایمان آورد و در سراسر امپراتوری خود کلیسا های متعددی ساخت ولی تا چند هفته قبل از مرگش تعمید نگرفت . در حدود سالهای 332 امپراتور کنستانتین مخارج نسخه برداری و صحافی پنجاه نسخه از عهد جدید را متقبل شد که بهیچوجه کتب تازه ای به آنچه که موجود بود افزوده نشد و فقط رونوشتی از آنها تهیه شد .
آیا واقعأ کنستانتین روز یکشنبه را بجای شنبه قرار داد؟ پاسخ منفی است . مسیحیان اولیه اولین روز هفته یعنی یکشنبه را روز عبادت قرار دادند و آن را "روز خداوند " نامیدند زیرا در چنان روزی مسیح از مرگ برخاسته بود . این تغییر درکتب عهد جدید بوضوح آمده است - اعمال رسولان 20 :7، اول قرنتیان 16 :2، مکاشفه یوحنا 10:1 - همچنانکه در مراسلات پدران اولیۀ کلیسا : ایگناتوس از انتاکیه - Ignatius Antioch - ژاستینJustine- - شهید و حتی نویسندۀ بت پرست پلینی - Pliny نیز ذکر شده است .در طول تاریخ مسیحیت، اثر شورای رهبران کلیساها در نیقیه بسیار مهم است . در آن سال کنستانتین امپراتور روم که به مسیحیت گرویده بود فرمان داد تا رهبران و اسقف های مسیحی از اطراف دنیای آن روز در ترکیه حاضر شوند و از انحراف مسیحیت جلوگیری کنند چیزی که مسئله ساز شده بود عقاید اولین کشیشی بود که خود را مسیحی میدانست ولی به الوهیت مسیح اعتقاد نداشت . این شخص یکی از روحانیون اسکندریه بنام آریوس - Ariusبود که پیشوای مسلکی خاص شد . او ادعا میکرد که "بدون شک عیسی مسیح رهبری فوق العاده بود ولی خدا در بدن انسان نبود ". شورای نیقیه - با نتیجۀ آرا 300 در برابر 2- در سال 325 میلادی تعالیم غلط آریوس را محکوم کرد و بدین ترتیب اجازه نداد اصول مسیحیت تحریف شود .
ولی مسیحیان از قرن اول مسیح را بعنوان خداوند خود و نجات دهنده ای که بر مرگ غلبه کرد عبادت و پرستش میکردند . حتی قبل از آنکه قوانین کلیساها مدون شود مسیحیان اولیه از فرامین روحانی مسیح و شاگردانش پیروی میکردند . در سالهای اولیه. مسیحیت نیز پیروان عیسی مسیح نه فقط به الوهیت او ایمان داشتند بلکه با قبول تمامی خطراتش، صدها سال قبل از تشکیل شورای نیقیه، مبشر الوهیت عیسی مسیح بودند . گذشته از مراتب بالا، مسیحیان اولیه چون به الوهیت عیسی مسیح معتقد بودند، نیازهای خود را در دعا باسم عیسی مسیح بحضور خدا میاوردند . رهبران کلیسا از جمله ژاستین شهید در قرن دوم میلادی که از اولین مدافعین استدلالی مسیحیت بود بنام پدر، پسر و روح القدّس تعمید میداد . در سال 107 میلادی ایگناتوس مسیح را با لقب "مسیحی همانند خدا " میخواند . ایرنائوس - Irenaeusا سقف برجستۀ قرن دوم میلادی با الهام از رسالۀ اول پولس رسول به قرنتیان 6:8 مینویسد : "ما را یک خدا است یعنی پدر که همه چیز از اوست و ما برای او هستیم و یک خداوند یعنی عیسی مسیح که همه چیز از اوست و ما از او هستیم " .لغتی که در این جمله خداوند ترجمه شده است بزبان یونانی کریوس - Kyrius است که باید درباره آن بیشتر توضیح داده شود . از این واژه بیشتر در جملاتی استفاده میشود که منظور نظر تقدس و الوهیت باشد ویا بخواهند از شخصی به منتهی درجه تکریم و تعریف کنند در ترجمه یونانی کتاب مقدّس عهد عتیق "سپتویجنت - " Septuagintسالها قبل از ظهور عیسی مسیح انجام شد، از این لغت بعنوان جانشینی برای نام مقدّس خداوند - یهوه - استفاده شده است . رومیها نیز برای نشان دادن تقدّس و بزرگی امپراتور روم نام او را با این عنوان ذکر میکردند . جالب است بدانید که نویسنده و مورخ قرن اول میلادی بنام یوسیفون- Josephus مینویسد : " یهودیان از اینکه امپراتور روم را با چنین عنوانی بنامند امتناع کردند و اظهار داشتند که فقط خداوند مقدّس -کریوس - است و بس " . مسیحیان از نخستین روزهای پیروی از عیسی مسیح و کلیساهای اولیه، رهبر و ناجی خود را کریوس -مقدّس - نامیدند زیرا نه تنها در نوشتارهای مقدّس مسیحی قرن اول، بلکه در یاد داشتها و تواریخ معتبری که در یکصد سال اول تاریخ مسیحیت ذکر شده و اغلب بزبان آرامائیک است نیز پیروان عیسی مسیح او را خداوند میدانستند . شهادت پلینی-Pliny- جوان که بعنوان فرماندار امپراتوری رُم در حدود سال 115 میلادی مینویسد : “مسیحیان در سرودهای خود مسیح را خداوند میخوانند ”، شاهدی بر آن است که حتی نوشته های غیر مسیحیان نیز عقاید مسیحیان اولیه را تائید و نقل میکنند .
گذشته از همه این مدارک معتبر تاریخی، الوهیت عیسی مسیح اصل انکار ناپذیری از اناجیلی است که در دست داریم . در کتاب عهد جدید که مورد قبول دنیای مسیحیت است اشارات فراوانی به الوهیت عیسی مسیح شده است . از جمله : انجیل متی 2:2 و 11، همچنین 33:14 و 28 :19؛ انجیل یوحنا 1 : 1 - 18 همچنین 9 : 35 - 38؛ عبرانیان 1 :6؛ رساله اول قرنتیان 8 : 5 - 6؛ فیلیپیان 2 : 9 - 11 ؛ عبرانیان 1 :3؛ مکاشفه 1 : 1 -7 و فصول 4 – 5 و بسیاری اشارات دیگر. بااین ترتیب ملاحظه میشود که الوهیت مسیح پایه و اصل اساسی عقیده مسیحیان اولیه بود و نتیجه تصمیمی نیست که درقرن چهارم میلادی گرفته شده باشد بلکه حقیقتی تاریخی است.
آیا تمام مذاهب بر اساس جعلیات استوارند؟
دن براون مینویسد :
1- تمام مذاهب بر اساس جعلیات استواراند . . . ایمان یعنی آنچه که تصور میکنیم درست است ولی نمیتوانیم آنرا باثبات برسانیم – صفحه 341
2 - آنها که در ایمانشان با خود صادق هستند، میدانند که داستانهای آن [ مثل تولد مسیح از باکره ] استعاری است صفحه 342
هر چند بعضی از آئینها و فرقه های مذهبی بر اساس جعلیات انسانی ساخته شده است، مسیحیت اینگونه نیست . مسیحیت بر حقیقت بنا شده است . از واقیعت قوم اسرائیل گرفته، تا تأئید کشفیا ت باستانشناسی، نوشته های مربوط به تولد مسیح، خدمت او، معجزاتی که انجام داد، تعلیماتش، مرگ، دفن و قیامش همه بر حقایق قابل بررسی استوار است .
مسیحیت بر پایه داستانهای استعاری -قصه گونه - بنا نشده، بلکه متکی بر حقایق تاریخی است . شاخهٌ مهمی از الاهیات مسیحی به علم تحقیق و مطالعه در این جنبه از مسیحیت اختصاص دارد و به نام “مدافعات استدلالی - “Apologetics خوانده میشود . بعلاوه، خداوند در کتاب مقدس خود را معرفی میکند و میگوید به الهام اوست که کتاب مقدس نوشته شده -دوم تیموتاوس 3 :16؛ دوم پطرس 21:1 و غیره.
آیا مسیحیت بر اساس بت پرستی بنا شده؟دن براون مینویسد :
1 - در مسیحیت هیچ اصالتی وجود ندارد . قبل از مسیح، میترا فرزند خدا و نور عالم نامیده میشد . میترا در 25 دسامبر متولد شد، پس از مرگ در مقبره ای سنگی دفن شد و روز سوم از قبر قیام کرد - صفحه 232 -
2 - در مسیحیت داستانهای معجزات مسیح مثل تبدیل آب به شراب، راه رفتن بر روی آب و بالاتر از همه قیام از مردگان، و همچنین بسیاری از مراسم کاتولیک ها از اساطیر مصریان، یونانیان و بت پرستان پیش از مسیحیت به عاریت گرفته شده است .
دکتر رولاند ناش - Dr.Ronald Nash- پرفسور فلسفه دانشگاه و نویسنده بیشتر از 30 کتاب در این مورد میگوید : "تشابهاتی که بین مسیحیت و بت پرستی یونان قدیم ذکر میشود جعلی و یا اغراق آمیز است . مخالفین امروز مسیحیت معمولأ مراسم بت پرستان را با مفاهیمی شرح میدهند که نشان بدهند از مسیحیت گرفته شده و باین ترتیب در سطحی برابر با آئین عیسوی قرار دارند . ” دکتر ناش مینویسد : "تقریبأ تمام منابع اطلاعاتی ما از بت پرستی که تشابهاتی را القا میکنند در تاریخ اخیر شروع میشود . ما نباید فرض کنیم که فرقه های گمراه قرون سوم یا چهارم مسلمأ ریشه هایی در ایمانِ کاذب قرن اول و یا شاید قبل از میلاد داشته اند.
مخالفین مسیحیت تولد از باکره را سر لوحه ایراداتی میشمارند که با کمک آنها مسیحیت را به سطح پرستیدن بتها برسانند . اما آشنایی با افسانه های اساطیری و روایات بت پرستان میگوید که "خدایان مذکر آنها برای هم آغوشی با دختران انسان روی زمین آمدند و از آمیزش آنها نسلی دو رگه بوجود آمد " .
این جریانی نبود که در مورد عیسی مسیح رخ داد . هنگامی که"روح القدس بر مریم سایه انداخت " موجودی که بدنیا آمد صد در صد انسان و صد در صد خدا بود که کاملا مخالف داستانهای خدایان اساطیری یونانی است . گذشته از این باید توجه کرد که هفتصد سال قبل از تولد مسیح و صدها سال قبل ازتاریخ افسانهٌ خدایان یونانی تولد مسیح از باکره در کتاب مقدس پیشگوئی شده بود - کتاب اشعیای نبی 14:7-
در برخورد اول چنین تشابهاتی بسیار عجیب بنظر میرسد ولی با اندکی تعمق خواننده متوجه میشود که حاوی حقیقت نیستند . برای درک بهتر مطلب به شباهتهائی میپردازیم که نویسنده رمز داوینچی بین مسیحیت و فرقه ای که ایزیس - Isis را میپرستیدند، قائل شده است . بر اساس عقیده این فرقه مصری، خدا و پادشاه آنها اوزیریس Osiris دست برادرش بقتل رسید و در رود نیل دفن شد . الههٌ ایزیس - ملکه او - جنازه را از نیل بیرون کشید و آن را در اختیار برادر شوهرش گذاشت که جسد را چهارده پاره کرده و در دنیا پراکنده میکند . ایزیس یکبار دیگر پاره های جسد را جمع کرد و در رود نیل "تعمید " داد و اوزیریس از مرگ قیام کرد. در اینجا نویسنده میخواهد بین افسانه زندگی دوباره اوزیریس و رستاخیز عیسی مسیح شباهتی بیافریند .
در مورد رستاخیز خدایان بت پرستان، دکتر ناش مینویسد : کدامیک از این خدایان کاذب از مرگ قیام کرده اند؟ مسلمأ هیچکدام زیرا هیچگونه سند و نوشته ای که به قیام آتیس -Atis- اشاره کرده باشد، بدست نیامده . همینطور در مورد قیام ازیریس -Osiris- میتوان ادعا کرد افسانه های قیام ازیریس، آتیس و ادونیس تفاسیر مختلفی دارد. مثلأ پس از آنکه ایزیس تکه های بدن پاره پاره ازیریس را جمع آوری کرد، ازیریس بمقام "خداوندی دنیای زیر زمین " ارتقا پیدا کرد این افسانه بکلی با قیام مسیح از مرگ متفاوت است . در باب میترا که میگویند خدا بود، مرد و زنده شد نیز فقط افسانه و روایتی است که مبنای تاریخی ندارد .
اگر قیام مسیح از مردگان تقلیدی از عقاید بت پرستان قدیم باشد، مسیحیت ارزشی ندارد بنابراین بجاست که با هم سابقه تاریخی رستاخیزمسیح را بررسی کنیم .
• اولین دلیل قانع کننده برای قیام
• عیسی مسیح، قبر خالی او است. بنابر نوشت. مورخین -مثل یوسیفون - و شاگردان مسیح، همه میدانیم که بدن عیسی در قبر خصوصی یوسف رامه ای -12- ، عضو هیئت رهبران یهود - مرقس 43:15 - دفن شد و بعد بنوشته - متی 28 : 11 - 13- قبر او را خالی یافتند از رستاخیز عیسی ببعد پیروان او و نیز مخالفینش، خالی بودن قبر او را قبول داشته و دارند .
• درنظر داشته باشید که در سالهای اولیه مسیحی، نقش و ارزش زنان بسیار کمتر از مردها بود و خیلی عجیب است که چند "زن " اولین افرادی باشند که قبر خالی را کشف کنند. این خود دلیل دیگری بر صحت ادعای نویسندگان اناجیل است که با برخورداری از عقاید قومی و فرهنگی زمان خود با وجود آنکه این کشف برای آنها باعث سرافکندگی "مرد "ها میشد، حقایق را همانگونه که روی داده است، نوشته اند .
• عیسی مسیح پس از قیام چندین بار بشاگردان و پیروان خود ظاهر شد . پولس مینویسد -رساله اول قرنتیان :-6:15 "پس از آن، یکبار بر بیش ازپانصد تن از برادران ظاهر شد که بسیاری از ایشان هنوز زنده اند، هر چند برخی خفته اند . سپس بر یعقوب ظاهر شد و بعد بر همه رسولان، و آخر از همه بر من نیز، چون طفلی که غیر طبیعی زاده شده باشد، ظاهر گردید . "اگر قیام مسیح اتفاق نیفتاده بود برای پولس، بسیار آسانتر بود که فقط "خوابیدگان" را به شهادت بگیرد نه آنکه بنویسد تعداد زیادی از آنها هنوز زنده اند! بیاد داشته باشید که رساله اول قرنتیان فقط پانزده تا بیست سال بعد از قیام مسیح نوشته شده است .
• چطور ممکن است در چند صد سال اولیه مسیحیت گروه قلیلی افراد عامی بتوانند امپراتوریهای زمان خود را زیرورو کنند ؟ با آنکه ایمانداران به عیسی مسیح در معرض اتهام، شکنجه و حتی مرگ فجیع بودند، چون به حقیقت ایمان خود واقف بودند ایستادگی کردند زیرا عاقلانه نیست که بخاطر عقیده ای عاری از حقیقت شخص جان خود را از دست بدهد .رستاخیز عیسی مسیح باعث تغییر شخصیت و دگرگونی اخلاقی اطرافیان او شد .
• پطرس - کیفا - که میترسید او را از پیروان عیسی بدانند وحتی سه بار او را انکار کرد، پس از وقوف به حقیقت قیام مسیح یکی از قویترین ایمانداران نسبت به او شد تا آنجا که وقتی میخواستند او را صلیب کنند گفت من لایق نیستم که مثل خداوندم صلیب شوم، پس او را وارونه صلیب کردند.
• یعقوب برادر عیسی که زمانی با او مخالف بود، پس از قیام مسیح خود را -غلام خانه زاد - مسیح نامید و سرپرست کلیسای اورشلیم شد و بخاطر ایمانش به عیسی مسیح، شهید شد . یکی از مورخین بنام اوزبیوس قیصریه -Osebius of Caesarea- شرح میدهد که چگونه او را دستگیر کردند و از بالای برج معبد بزمین انداختند و سپس سنگسار کردند -تاریخ قدیم یهود ، یوسفون .-1991
• پولس که زمانی ربای شائول نامیده میشد و تنها کارش تفتیش عقاید و آزار مسیحیان بود نیز متحول شد، آنطور که خودش مینویسد: - رساله به فیلیپیان -11-7:3 "اما آنچه که مرا سود میبود آنرا بخاطر مسیح زیان دانستم . بلکه همه چیز را نیز به سبب فضیلت معرفت خداوند خود مسیح عیسی زیان میدانم که بخاطر او همه چیز را زیان کردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم و در وی یافت شوم نه با عدالت خود که از شریعت است بلکه با آن که بوسیله. ایمان مسیح میشود، یعنی عدالتی که از خدا برایمان است . و تا او را و قوت قیامت وی را و شراکت در رنجهای وی را بشناسم و با موت او مشابه گردم . مگر بهروجه بقیامت از مردگان برسم . "تنها یعقوب ، پولس و پطرس نبودند که زندگیشان عوض شد بلکه بیش از چند هفته از قیام مسیح نگذشته بود که زندگی حداقل هزاران یهودی با ایمان بر او عوض شد و بتدریج حقیقت زندگی، پیام، مرگ و قیام عیسی بزرگترین امپراتوری زمان را عوض کرد.
مریم مجدلیه به معرفی اناجیلدن براون مینویسد :
1- کلیسای اولیه نیاز داشت برای ارضای جهانیان عیسای پیامبر را بمرحل. الوهیت برساند . باین منظور تمام نوشتارهائی را که زندگی حقیقی مسیح را شرح میداد از عهد جدید خارج کرد ولی متأسفانه از نظر اولیای این امر، نتوانست جملگی آنها را نابود کند و یک اثر زنده یعنی مریم مجدلیه و ازدواج او را با عیسی مسیح که نکته ای تاریخی است، جا گذاشت . - صفحه 244-
2- برطبق عقاید روحانیون یهودی. مرد یهودی میبایست ازدواج کند و عیسی هم که یهودی بود از این قاعده مستثنی نبود و فقط روحانیون یهودی بودند که میتوانستند فردی را از ادای این وظیفه معاف کنند .
3- مسیح میخواست مریم مجدلیه در رأس کلیسای او باشد و بعنوان الهه مورد پرستش قرار بگیرد . . . او از اولاد بنیامین بود. مسیح مظهر صلح و صفا بود و در ضمن پایه گزار برابری زن و مرد شمرده میشد این بود که وقتی او را گرفتند رهبری نهضتش را به همسر حامله اش مریم مجدلیه واگزار کرد - صفحه244 و 248-
4- شاگردان مسیح از اینکه او مریم را بیشتر از آن ها دوست داشت ناراحت بودند و از او سوال میکردند چرا او را بیشتر از همه ما دوست داری؟ - صفحه 246-
5- تا امروز مریم مجدلیه بعنوان الهه، جام مقدّس، مادر مقدّس و . . . ستایش و عبادت میشود . او که در هنگام به صلیب کشیدن عیسی آبستن بود و جانشینی اش باعث کدورت خاطر پطرس شده بود - که خودش را جانشین مسیح میدانست -، برای آنکه طفلش از عیسی را از هر گزندی مصون بدارد چاره ای جز فرار از اورشلیم نداشت . مریم مجدلیه با کمک عموی مورد اعتماد عیسی بنام یوسف رامه ای -14- مخفیانه به فرانسه امروزی که در آن ایام "گل " -Gaul- نامیده میشد فرار کرد و به جامعه یهودی آنجا پناه آورد و تا آخرعمر آنجا بود و در آنجا فرزندش بدنیا آمد .بر خلاف ادعای نویسنده در هیچیک از آثار قرون اولیه اشاره ای به ازدواج عیسی نمیبینیم . حتی در آثار مورخ شهیری مثل یوسیفون که به مسیح با عناوین "مرد خوب، جادوگر، معلم اخلاق و . . . " اشاره کرده با تمام شایعات دروغی که مخصوصأ در قرن اول شایع شد؛ هیچ اشاره ای به ازدواج در زندگی مسیح نمیبینیم . از طرفی نباید فراموش کنیم که در یهودیت قدیم گروههائی بودند که ازدواج نمیکردند مثل شاخه ای از اسن ها10Essenes- -، مصری ها و یا درمانگرهای پیرو افلاطون . هم چنین گروه زیادی از انبیای بنی اسرائیل همانند ارمیا و یا بانوس -Banus- که معلم یوسیفون بود و یحیی تعمید دهنده و غیره بودند که هیچکدام ازدواج نکردند . طبق مدارک تاریخی موجود هیچ دلیلی برای تعلق مریم مجدلیه به خانواده بنیامین یا اینکه مسیح بخواهد او بعنوان الهه ای مورد پرستش قرار بگیرد وجود ندارد . از طرفی، با بودن مردانی که سه سال شاگردان مسیح بودند، منطقی تر آن بود که آنها رهبران کلیسای مسیح باشند .پای اصلی ادعاهای دن براون برای ثبوت ازدواج عیسی و مریم مجدلیه یکی از کتب مطرود بنام "انجیل " فیلیپ است که در یکی از فصلهای آن اشاره شده که عیسی همراه خود مریم را بوسید . دن براون لغت "همراه " را تفسیر کرده و مینویسد "در زبان آرامی "همراه " بمعنای همسراست " ! و ادامه میدهد : "شاگردان مسیح باو اعتراض کردند که چرا مریم را بیشتر از آنها دوست دارد "؟ که خود پاسخی بر ردّ ادعای نویسنده است زیرا اگر عیسی با مریم ازدواج کرده بود دوست داشتن و بوسیدن همسر امری عادی بود . در مقابل دلائل محکمی داریم که ثابت میکند عیسی هرگز ازدواج نکرد. از جمله این دلائل تاریخی میتوان به نوشته های پولس اشاره کنیم . پولس در کتاب اول قرنتیان باب نهم از آیه پنج ببعد از حق خودش در داشتن همسر دفاع میکند و مینویسد : "آیا اختیار نداریم که خواهر دینی را بزنی گرفته همراه خود ببریم مثل سایر رسولان و برادران خداوند و کیفا ؟ " اگر عیسی نیز ازدواج کرده بود مسلمأ پولس آن را بعنوان بهترین نمونه زندگی ذکر میکرد .
بر خلاف نوشته دن براون هیچ دلیل و مدرک تاریخی موجود نیست که یوسف رامه ای را بعنوان عموی مسیح نشان دهد . بخش از اتهامات دن براون که به زندگی خانوادگی عیسی مسیح در رابطه با مریم مجدلیه و دخترشان سارا مربوط است برای اولین بار در قرن نهم میلادی شایع شد!
نقاشی شام آخر
دن براون مینویسد :
1- ازدواج مسیح با مریم مجدلیه واقعه ای ثبت شده در تاریخ است . . . وتصویر نقاشی شام آخر فریاد میزند که مسیح و مریم زن و شوهر بودند - صفحه 245-244-
2- فردی که در شام آخر کنار عیسی نشسته است، یک زن و در حقیقت مریم مجدلیه است . . . . فاصله بین عیسی و نفر سمت راست او بشکل -v- است که نشانی از زنانگی است .تاریخ شناسان آثار هنری میگویند که این نقاشی که در سال 1497 کامل شده بود در ظرف کمتر از 20 سال رو بزوال گذاشت و تا سال 1568 فقط " لکه هائی درهم و برهم " از آن باقی مانده بود. از این رو واقعأ نمیتوان روی جنسیت شخصیتی که در دست راست مسیح نشسته نظر قطعی داد . از طرفی باید در نظر داشت که داوینچی مردهای جوان را با صورتی زیبا و شاید بتوان گفت "زنانه " نقش میکرد . در آخرین شاهکارش که تصویری از یحیی تعمید دهنده است و در موزه لوور پاریس نگهداری میشود نیز صورت یحیی با زیبایی ملیحی که نمایانگر سبک نقاشی داوینچی است نشان داده شده است.
سلحشوران معبد و انجمنی سرّی صومع. صیون
دن براون مینویسد :
1 - کلیسا برای حفظ اسرار ازدواج عیسی و مریم متعهد شد و در این زمینه صومعه صیون اولین گروه "مذهبی _رزمی " را بنام "سلحشوران معبد " -Knights Templar- تشکیل داد .
2 - گروه "سلحشوران معبد " توسط پاپ کلمنت پنجم زیر فشار قرار گرفتند و از هم پاشیدند . علت آن بود که تمپلرها که از اسرار ازدواج عیسی و مریم مطلع بودند و معنای حقیقی "جام مقدّس " را میدانستند از پاپ اخاذی میکردند . باین جهت پاپ همه آنها را دستگیر و بجرم مرتد بودن زنده زنده سوزاند .
3 - با انهدام تمپلرها نگهبانی از اسرار مقدّس به صومعه صیون محول شد .
4 - بر طبق اسناد کتابخانه ملی پاریس در سال 1099 انجمنی سرّی بنام "صومعه صیون " -Priory Of Sion- برای حفظ و نگهداری اسرار مهمی تشکیل شد . این سرّ مهم ازدواج عیسی میسح با مریم مجدلیه و تولد فرزند آنها "سارا " بود که اعقاب او خاندانهای سلطنتی اروپا یعنی سلسله پادشاهی مرووینیانِ- 6- فرانسه را تشکیل دادند . - صفحه 255-
5 - مرووینیان ها موسس پاریس -7 - هستند . - صفحه 257-
در مورد جمعیت "سلحشوران معبد " -Knights Templar- میدانیم که تشکیل آن نه در زمان مسیح در قرن اول - بگفته دن براون - بلکه بیشتر از هزار سال بعد در سال 1118 صورت پذیرفت و تا 1291 ادامه داشت . نه تنها در مورد زمان تشکیل این گروه، بلکه در مورد از هم پاشی آنان نیز دن براون برای نیل بمقصود خود تاریخ را نادیده میگیرد . حقیقت آن است که فیلیپ چهارم پادشاه فرانسه به طمع دستیابی به ثروت تمپلرها، پاپ را مجبور کرد تا حکم به مرتد بودن آنها بدهد . سپس دستور داد تا آنها را دستگیرکنند و هم آنها از جمله رهبرشان ژاک دومولی Grand- -11 - -Master Jacques de Molay را در سال 1314 بصورت مشعلی زنده بسوزانند .در عین حال باید به نکته دیگری توجه شود و آن اینکه جمعیت صومعه صیون نه در سال 1099 بلکه در سال 1956 در فرانسه به ثبت رسید و در سال 1996 جعلی بودن مدارک آن طی کتبی در فرانسه و برنامه ای مستند از BBC ثابت شد . این مدارک جعلی را شخصی بنام پییر پلانتارد 8 در آرشیو کتابخانۀ ملی جاسازی نموده بود . در عین حال سلسلۀ پادشاهی مرووینیان، نه در زمان مریم بلکه هفتصد سال بعد از ایجاد پاریس به آن شهر دسترسی یافتند .
مریم مجدلیه و مسیح در انجیل
انجیل حقیقت رابطه مریم مجدلیه و مسیح را چگونه بیان میکند؟ اولین کتاب انجیل که از مریم مجدلیه نام برده، انجیل لوقا است که مینویسد : "و زنان چند که از ارواح پلید و مرض ها شفا یافته بودند یعنی مریم معروف به مجدلیه که از او هفت دیو بیرون رفته بودند و یونا زوجه خوزا ناظر هیرودیس و سوسن و بسیاری از زنان دیگر که از اموال خود او را خدمت میکردند . "- لوقا 8 : 2 – 3 - اناجیل دیگر فقط در پای صلیب و روز رستاخیز عیسی مسیح از مریم مجدلیه نام برده اند . لوقا هم که از او یاد کرده مینویسد که مریم همراه گروهی از زنان دیگر در خدمت عیسی بود بنابراین موقعیتی خاص نداشت که از او باعناوینی غیر از آنچه که بود، یاد شود .
بر اساس اناجیل عیسی مسیح فرمانبردار مطلق و مطیع خدای پدر بود - انجیل یوحنا 8 : 29 - او تمام ده فرمان را وفادارانه اجرا میکرد - متی 5 : 17- و دیگران را به اطاعت از آنها تشویق میکرد - متی 19: 17 - 22 هنگامی که عیسی بر صلیب آویخته بود ارادت و وفاداری خود را به حکم پنجم که میگوید : پدر و مادر خود را احترام کن - خروج 20 : 12-، نشان داد . یوحنای رسول به تفصیل مینویسد :"و پای صلیب عیسی مادر او -مریم -، و خواهرِ مادرش مریم زنِ کلوپا و مریم مجدلیه ایستاده بودند. چون عیسی مادر خود را با آن شاگردی که دوست میداشت ایستاده دید به مادر خود گفت : « ای زن اینک پسر تو .» و به آن شاگرد گفت : « اینک مادر تو » و در همان ساعت آن شاگرد او را بخانه برد . " - یوحنا 19 : 25 – 27 - در دقایق آخر زندگی زمینی خویش، عیسی بفکر مادر بیوه اش و سرپرستی او بود . باین جهت یوحنا را مأمور اجرای این امرکرد . این توجه دلیل عمق علاقه و احترام عیسی نسبت به مادرش بود . او با آنکه بشدت در رنج و عذاب بود، مسئولیت خود را نسبت بمادرش ادا کرد . توجه کنید مادر مسیح به اتفاق همسر کلوپا و مریم مجدلیه در پای صلیب بودند -آیه 25.- اگر عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده بود آیا با دیدن او یگانگی و پیوندی را که شوهر را به عشق و نگاهداری از همسرش فرمان میدهد، فراموش کرده بود؟ آیا او فراموش کرده بود که در کتاب پیدایش 24:2 مینویسد :" . . . مرد پدر و مادر خود را ترک کرده با زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند بود .
"همین یک آیۀ کتاب مقدّس کافی است نشان بدهد که حلقه ازدواج محکمتر از بستگی فامیلی است. بنابراین شوهر شایسته شخصی است که همسرش را مخصوصأ اگر آبستن باشد در مرحله ای پائین تر از مادرش قرار نمیدهد . عیسی مسیح بر بالای صلیب حتی نامی از مریم مجدلیه نبرد !
براون کلاً حقایق مسلم کتاب مقدس را نادیده میگیرد . قبل از شروع خدمات عیسی مسیح در سی سالگی در هیچ نوشته و مدرکی ازدواج او ذکر نشده، در طول سه سال خدماتش هرگز اشاره ای به ازدواج او نشده، در شرح مصلوب شدن او نکته ای دربارۀ ازدواج او نیامده و در تعریف در قبر سنگی نهادن جسد او، حنوط - تدهین بدن با داروهای معطر - و سرانجام قیامش نیز صحبتی از ازدواج او نیست .
جام مقدّسدن براون مینویسد :
1 - میتوان بجای دید معمول به "جام مقدس " -Holy Grail- -پیاله ای که مسیح در شام آخر از آن نوشید -، مریم را بعنوان "ظرف محتوی حیات -یعنی اولاد عیسی - در نظر گرفت .
2 - جستجوی جام مقدّس در واقع تلاشی است برای یافتن و زانو زدن در برابر استخوانهای مریم که قرنهاست توسط این جامعهٌ سرّی حفظ شده است . . .از همین رو مریم بعنوان "زن مقدّس " یا "جام مقدّس "-Holy grail- معروف شد .
در سالهای 1960 و 1970 مردی فرانسوی بنام پییر پلانتارد -Pierre Plantard- مدارکی منتشر کرد که بر اساس آنها "ثابت " میشد گروه سرّی وجود دارد که تنها هدفش حفظ اسرار "جام مقدّس " است . بر طبق این مدارک همبستگی خونی بین عیسی مسیح و مریم مجدلیه با پادشاهان فرانسه و نهایتأ با خود پییر پلانتارد توضیح داده شده بود . این ادعای عجیب در سال 1982 عمومیت یافت تا آنکه در 1993 کتاب "خون مقدّس، جام مقدّس "Holy Blood,Holy Grail- -بی پایه بودن آن را ثابت کرد و خود پییر پلانتارد هم با ادای سوگند اظهار داشت تمام ادعاهای او بی اساس بوده است .
از همین کتاب "خون مقدّس، جام مقدّس " است که دن براون بر این حدس اطمینان یافته که مریم مجدلیه از طایفه بنیامین است . ادعائی دیگر که هیچ دلیل تاریخی برای قبول آن وجود ندارد . دن براون ادعا میکند که طومارهای کومران"جام مقدّس " حقیقی را نشان میدهند در صورتیکه هیچ ذکری از جام مقدّس در طومارهای کومران یافت نمیشود . در هیچ انجیلی صحبت از جام مقدّس در میان نیست . اولین مطلبی که از جام مقدّس یاد میکند داستانی است که در سال 1100 میلادی یعنی بیشتر از هزار سال بعد از مسیح توسط کریستین دوتروی Christian deTroyes نوشته شده و در آن ذکر شده که جام مقدّس جامی است که مسیح در شام آخر از آن شراب نوشیده است . افسانه های بعدی جام مقدّس را ظرفی میداند که حاوی خون مسیح بود . آنچه مسلم است آنست که اگر این ظرف وجود داشت و اینچنین اهمیت داشت در عهد جدید از آن یاد میشد . پس این ادعا نیز پوچ و نادرست است .
وحدت خدا و پاکی مراسم معبددن براون مینویسد :
1 - در روزگاران اولیه مراسمی جنسی در معبد یهودیان انجام میشد . - صفحه 309-
2 - مریم مجدلیه عضو گروهی بود که خدایان مؤنث را عبادت میکردند .
3 - لفظ چهار حرفی مقدّس -Y H W H- که یهودیان احترام خاصی برای آن قائلند و آن را نام خداوند میدانند در حقیقت از لغت یهوه Jehovah- - گرفته شده که خود ترکیبی دو جنسه حاصل ادغام "یا "ی مذکّر -masculine Jah- و "حوا ". مؤنث -زن آدم - است . - صفحه 309-
4 - یهودیان قدیم عقیده داشتند که قدّس الاقدّاس معبد سلیمان جایگاه نزول خدا و همینطور شریک برابر مؤنث او بنام شکینا -Shekinah- بود .
هیچ مدرکی که بنحوی دال بر انجام مراسمی جنسی در معبد یهودیان باشد در دست نیست . درست است که این کتاب رمانی بیش نیست ولی با این وجود هنوز ابراز و مطرح کردن آن کاملاً دور از عقل و مثل بسیاری قسمتهای دیگر کتاب بنحوی توهین آمیز است . بخصوص وقتیکه درهمه احکام و مراسم یهود نگاه میبینیم که چه تآکید مهمی بر پاکی و قدوسیت خدا و معبد دارد . از طرفی هیچ مدرکی که نشان دهد مریم مجدلیه عضو گروهی بود که خدایان مؤنث را عبادت میکردند وجود ندارد .
بزرگترین افتخار قوم یهود یکتاپرستی است و همین قوم است که یکتاپرستی را بدنیا هدیه داده، و شکینا در زبان عبری بمعنای جلال و عظمت خداوند آمده است . با دو دلیل روشن به آسانی انحراف نویسنده در اینموارد مشخص میشود . -1- کتاب مقدّس بدون وقفه بریکتا بودن خداوند تأکید دارد و -2- شکینا اشاره به جلال خداوند دارد و نه مونثِ برابر او .
1 - کتاب مقدّس تأکید میکند که خدا یکی است . از شروع کتاب پیدایش تا انتهای مکاشفه یوحنا پیام یکی است و آن یکتا بودن خداوند است که در تمام سطور و صفحات آن منعکس است . یکی از اولین دعاهای آئین یهود -شمه -SHEMA میگوید : "بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما یهوه واحد است " -تثنیه .-6:4 در سرود موسی هنگام خروج از مصر کلمات خداوند را میشنویم که میفرماید : "الان ببینید که من خود او هستم و با من خدای دیگری نیست . من میمیرانم و زنده میکنم . مجروح میکنم و شفا میدهم . از دست من رهاننده ای نیست " - تثنیه 39:32-
یگانگی خدا در عهد جدید نیز به تأکید یاد شده است . پولس رسول در اول قرنتیان -4:8- مینویسد : "به جز یک خدا، خدائی دیگر نیست " .همچنین یعقوب 19:2- -، .یوحنا -44:5- و 3:17- -، رومیان 3 : 29 - 30- و 26:16- -، غلاطیان 20:3- -، افسسیان 6:4- -، اول تیموتاوس -17:1- و -5:2- و آیات دیگر انجیل به یکتایی خدا اشاره میکنند .
2 - شکینا : همانطور که قبلأ گفتیم بمعنای جلال خداوند است و در -خروج 22:25 -، لاویان 2:16- -، دوم سموئیل 2:6- -، دوم پادشاهان 19 : 14 - 15-، مزامیر 1:80-، اشعیا 16:37-، حزقیال 3:9- و 18:10 -، عبرانیان 5:9 - به آن اشاره شده است . انجیل تفسیری عهد جدید مینویسد :"لفظ جلال بمعنای حضور خداوند است " . موسی جلال خداوند را دید -خروج 40 : 34 – 38 - با این شرح اظهار عقیده دن براون که شکینا را شریک مونث خداوند معرفی میکند بی پایه و نادرست است .
لفظ Y H W H قدیمی ترین نام خداوند است -مشتق ازکلمه عبری -Hayah و از ادغام کلمات مذکر و مونث درست نشده است . ریشه این چهار حرف در زبان عبرانی از نام خداوند در فعل "بودن " است . حتی خدا در عهد قدیم خود را "هستم آنکه هستم " معرفی میکند . ولی چون این لفظ بسیار مقدّس و والا است در قرن شانزدهم میلادی برای آنکه فرمان سوم شکسته نشود آن را با لغت خداوند -ادونای - در هم آمیخته و لفظ "یهوه " را متداول کردند . پس کلمه یهوه از Yمیاید H W H و نه بر عکس .
سندیت .... مقدسدن براون مینویسد :
1 - کتاب مقدّس چندین بار ترجمه و دستکاری شده و هیچ تاریخ مسلمی از نسخ. اصلی و قطعی آن در دست نیست - صفحه 231-
2 - که هزاران کتاب در باره زندگی او نوشته شده و بیش از هشتاد انجیل از او یاد کرده - صفحه 231- ولی فقط چهار انجیل در سال 325 از سوی امپراتورکنستانتین پذیرفته شده و رایج است .
3 - کتب مقدّسه مسیحی ویهودی را خدا ننوشته و نویسندگانی در طول قرون گذشته نوشته و ترجمه کرده اند -صفحه 231 - و مسلمأ در این دوران طولانی بخش هائی از آن مورد تجدید نظر، محو و یا افزایش قرار گرفته و مسخ شده است . کتاب مقدس محصول انسان است . . . نه خدا .
4 - عهد جدید شهاداتی نادرست است - صفحه 345 - و بر اساس جعلیات استوار است - صفحه 341 -
کتاب مقدس محصول فکر و دستکاری انسان نبوده، بلکه ترجمه ای است از متون اصلی که با الهام از خداوند نوشته شده و از قبل از شورای نیقیه تثبیت و بدون هیچ تغییری بما رسیده است . چند دلیل داریم که نظر نادرست دن براون را در مورد سندیت کتاب مقدس تشریح میکند .
اولأ در سال 313 میلادی که کنستانتین مسیحیت را بعنوان آئین رسمی امپراتوری روم برگزید، نه فقط سالها تا برگزاری شورای نیقیه فاصله بود، بلکه حدود دویست سال از کامل شدن نوشتارهای مقدّس میگذشت . در واقع طبق نظر محققین مسیحی تمامی کتابهای عهد جدید بین سالهای 40 تا 90 میلادی نوشته شده اند.
امروز قسمتهایی از نوشته های انجیل یوحنا پیدا شده که آنرا متعلق به سالهای بین 90 تا 120 میدانند . در سال 130 میلادی چهار انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا و سیزده رساله پولس توسط بسیاری از کلیساها بعنوان متون مقدسه مسیحی قبول شدند . ایرنائوس در 110 میلادی در پاپیاس -Papias- به چهار انجیل اشاره میکند . اولین مورخ انجیلی بنام اوسبیوس -Eusebius- شرح میدهد .. چگونه اناجیل برگزیده شدند و مسیحیان اولیه در اورشلیم، انطاکیه، اسکندریه و روم آنها را پذیرفتند .
ثانیأ مراجع تاریخی دن براون یا قابل مقایسه با کتاب مقدس نیستند و یا سندیت کتاب مقدس را تأئید میکنند . نویسنده "رمز داوینچی " از دو کتاب بعنوان اسناد معتبر یاد میکند که هر دو در حدود یکصد سال گذشته در مصر بدست آمده اند .یکی از این کتب به اصطلاح "انجیل " فیلیپ است که در نگ حمادی -Nag Hammadi-10 واقع در مصر در سال 1945 پیدا شد . در نگ حمادی کلا 52 عنوان مختلف فلسفی و مذهبی از درون ظروف سفالین بدست آمد که طبق بررسی محققین در حدود قرن چهارم میلادی نوشته شده اند . شش نوشته از این مجموعه "انجیل " نامیده شدند ولی نباید فراموش کرد که لفظ انجیل بصورت اسم خاص کتب مقدّسه در آمده و آنچه که در این نوشته ها دیده میشود هیچگونه رابطه ای با اناجیل چهارگانه ندارد . در عین حال در نوشته های نگ حمادی آثاری متاثر از فرهنگ مصر، اخلاقیات، مطالبی در کشف اسرار و نوشته های کتاب مقدس یهود و جالب تر از آن بازنویسی از کتاب جمهور افلاطون بدست آمده است
-http://www.nag-hammadi.com
کتاب دومی که دن براون به آن استناد میکند یعنی "انجیل " مریم نیز در اواخر قرن نوزدهم در مصر یافت شده و عقاید منحصر بفرد دیگری بخصوص در مورد رابطه مریم مجدلیه و مسیح مطرح میکند و بخصوص تأکید میکند که "شاگردان مسیح از رابطه بسیار نزدیک عیسی مسیح و مریم مجدلیه منزجر بوده و به آن دو حسادت میکردند " . در این کتاب بیشتر از هر چیز در مورد جایگاه روح بعد از مرگ بحث شده و این نظریه ای است که در حدود اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم میلادی حکمای یونان بر سر آن بحث میکردند .
دن براون مجموعه نگ حمادی را همطراز طومارهای کومران -بحرالمیت - میداند ولی در واقع مجموعه نگ حمادی و طومارهای کومران کاملا از هر نظر با یکدیگر تفاوت دارند . طومارهای کومران نه در سال 1950بگفته دن براون - صفحه 234- بلکه در سال 1947 پیدا شدند و هیچگونه نمونه ای از اناجیل و یا اشاره ای به عیسی در آنها نبود . بلکه تطبیق آنها با کتب عهد قدیم درستی و حقانیت این کتب را ثابت میکند و دلیلی ندارد که واتیکان -بگفتهٌ دن براون - مانع از انتشار آنها شود . طومارهای کومران اصلأ مدارکی مسیحی نبوده بلکه متعلق به فرقه خاصی از یهودیان بنام "اسن " ها 12 -Essenes- میباشند که قبل از مسیح نوشته شده اند ! برعکس همه مدارک نگ حمادی بعد از سال 150 میلادی نوشته شده اند یعنی حداقل 50 سال بعد ازکامل شدن همه نوشته های عهد جدید !
در برابر ادعای دن براون که فکر میکند طومارهای کومران از نظرات او پشتیبانی میکند، در آنها نکته بسیار مهمی در تأئید سندیت کتاب مقدس دیده میشود . در طومارهای کومران نسخه ای از کتاب اشعیای نبی بدست آمد که در سال 150 قبل از میلاد نسخه برداری شده بود . این نسخه بیشتر از هزار سال از نسخه ای که تا آن زمان در دست بود و در سال 980 میلادی تهیه شده بود، قدیمی تر است . نکته مهم آنجاست که در مقایسه ایندو دست نوشته هیچ مغایرتی وجود ندارد . کتاب اشعیا که در غار کومران پیدا شد، دقت فوق العاده کتاب مقدس را نشان میدهد . دکتر گلیسون آرچر -Gleson Archer- که هر دو نسخه 980 میلادی و 150 قبل از میلاد را از نزدیک دیده و بررسی کرده است، مینوسید : با اینکه بین تاریخ رونویسی این دو سند بیشتر از یکهزار سال فاصله است، یگانگی لغاتی که بکار رفته در 95 درصد متن اعجاب انگیز است، و 5 درصد بقیه نیز اختلافات در سیلاب کلمات یا ترادف لغوی است !
در مورد این ادعا که عهد جدید طی نسخه برداریها تحریف شده باید بگوئیم : در پنج قرن اول مسیحیت هزاران کپی از اناجیل مقدس در سطح وسیعی از دنیای آنروز پراکنده شده بود . برای آنکه تحریف یا تغییری درآنها داده شود میبایست تمام آن کتب -اگر صاحبان آنها میخواستند - در دسترس تحریف کنندگان قرار بگیرد تا متن اناجیل در تمام آنها عوض شود - که غیر ممکن بود - . در چند قرن اول مسیحی کتاب مقدّس به چند زبان ترجمه شد . آیا میتوان باور کرد که تمام آن ترجمه ها در گستره دنیای آنروز بطور یکنواخت مورد دستبرد و تحریف قرار گرفته اند؟
درکنار دلایل محکم شواهد نوشتاری بر صحت اناجیل، باستانشناسی دلائل تازه ای در برابر محققین قرار میدهد . برای مثال :
• سالیان سال بود که کتاب دانیال نبی مورد ایراد مورخین بود زیرا در تاریخ ایام دانیال از پادشاهی بنام بل شازار -Belshazzar- اثری نبود تا آنکه باستان شناسان دریافتند که نبونیدوس -Nebanidus- پادشاه وقت هنگامی که بقصد جنگ از بابل خارج میشد، یکی از سرداران خودش را بپادشاهی گماشت و نام این سردار بل شازار بود !
• برای سالیان متمادی شکاکان و آنها که شاید بدرستی از نحوه صلیب کردن مجرمین مطلع نبودند میگفتند که دستهای عیسی به چوبه افقی صلیب با طناب بسته شده بود و هرگز میخ یا میخی بدستهای او کوبیده نشده بود . همچنین عده ای مرگ و اینکه او طبق رسوم یهود دفن شده بود و در روز سوم از مردگان قیام کرده بود را قبول نمیکردند . ایراد دیگری که میگرفتند به محاکمه عیسی، شکنجه و شلاق زدن او و حتی وجود پنطیوس پیلاطس حاکم رومی بود که دستور داد مسیح را مصلوب کنند . وجود کاهن اعظم قیافا -Ciaphas- هم یکی از اشکالاتی بود که بر مستند بودن شرح وقایع اناجیل میگرفتند . همه این اشکالات سالهاست که با مدارک مختلف و تاریخی حل و بر طرف شده اند . بعنوان مثال بدلایل موثقی که اخیرأ باستان شناسان دربارهٌ مصلوب کردن عیسی پی بردند اشاره میکنیم . اخیرأ کشف فوق العاده ای بوسیله کاشف آن جفری شلر -Jeffrey Sheler- دریو . اس . نیوز -U.S.News- چاپ شد . مدرکی که بدست آمد باقیمانده مردی بود که در سالهای اولیه قرن اول مصلوب شده بود . جفری شلر در سال 1990 موفق به کشف قبرستانی در دو مایلی جنوب معبد اورشلیم شد . در این قبرستان صندوق های کوچکی از سنگ مرمر نگاهداری میشد که حاوی استخوان های افراد درگذشته بود . یکی از این صندوقچه ها حاوی استخوان های مردی حدود 60 ساله بود که روی آن نام صاحبش یوسف برقیافا نوشته شده بود . کارشناسان عقیده دارند این استخوان ها باقیمانده قیافای معروف است که دستور بازداشت و محاکمه عیسی را داد و او را به پیلاطس تسلیم کرد تا مصلوب شود .
در مورد وجود پیلاطس خاک برداریهائی که در خرابه های قیصریه دریهودا انجام شده لوحۀ سنگی را نمایان کرد که نشان میداد هنگام مصلوب کردن عیسی مسیح در اورشلیم، حاکم رومی پیلاطس نام داشته و پلاک طلائی کوچکی یافت شد که با حروف لاتین روی آن نوشته شده بود : "پونتیوس پیلاطس والی یهودیه این معبد را به افتخار تیبریوس به مردم قیصریه هدیه میکند " . شلر در ادامه مینویسد : باستان شناسان باقیمانده. جسد مردی را یافتند که در گیوات هامیتواه -Giva’at ha-mitvah- نزدیک نابلس دفن شده بود. بررسی دقیق اسکلت یافت شده نشان داد.
شرایط مصلوب کردن دقیقأ همان بود که در اناجیل شرح داده شده . صاحب اسکلت 28 تا 30 سال سن و پنج فوت قدّ داشته . از دستهای او دو میخ قطور عبور داده شده بود . دو پای او رویهم قرار گرفته و با میخ دیگری به چوب. عمودی صلیب ثابت شده بود و استخوان ساق پای او را شکسته بودند ! درست همانگونه که در انجیل شرح داده شده است .-1999 Sheler;Is the Bible True?Harper-
امروز بیشتر از پنجهزار نسخه یونانی و حدود بیست هزار ترجمه بزبان های لاتین، قبطی و سوری موجود است و تطبیق آنها با یکدیگر نشان میدهد که تفاوتی با اناجیل امروز ندارند . قدیمی ترین نسخه ای که در دست است در سالهای اول قرن دوم میلادی است و بفاصلۀ چهل تا پنجاه سال از نوشتن اناجیل نسخه برداری شده اند . نسخه قدیمی دیگری در موزهٌ واتیکان موجود است -Codex Vaticanus- .. در سال 350 میلادی تهیه شده . بر اساس گفتهٌ کریگ بلومبرگ -Craig Blomberg- کارشناس کتب مقدّسه -که حتی دیرباوران نیز آنرا قبول دارند -، در آن سالهای نوشته شدن اناجیل -بین هفت تا پنجاه سال بعد از مرگ و قیام مسیح -، گروهی از شاهدان عینی زندگی عیسی هنوز زنده بودند و میتوانستند اگر اشتباهی در متون نوشته مسیحیان بیابند آنرا بزرگ کرده و از اعتبار اناجیل بکاهند . مقایسه انجیل و متون دیگر تاریخی از لحاظ تعداد نسخه های بدست آمده، و فاصله نسبتأ کوتاه زمانی بین اتفاقات زندگی مسیح و زمان نوشته شدن آنها دلیل بسیار محکم دیگری در سندیت کتاب مقذس مسیحیان است
گذشته از شاگردان عیسی، مورخین دنیای قدیم همانند یوسیفون -Josephus- که قبل از سال 100 میلادی میزیست و یا تاکیتوس رومی- 13- 120--Tacitus- میلادی -، سوتونیوس 110--Suetonius-14- میلادی - و حاکم رومی پلینی 110-pliny- میلادی - که نوشته های آنان موجود است، بسیاری از حوادثی را که در اناجیل شرح داده شده تائید میکنند . همچنین نوشته های پدران اولیۀ کلیسای مسیح از جمله : ایرنائیوس Irenaeus- -، ترتولیان Tertullian- -، ژولیوس افریکانوس -Julius Africanus-15 و کلمنت رومی -Clement of Rome- همه به قبل از 250 میلادی برمیگردد و حقیقت تاریخی اناجیل را تائید میکنند .
از طرف دیگر در خود کتاب مقدس که اساس ایمان مسیحیان بوده و هست، بارها خدا کسانی را که در متن بهر نحوی دست ببرند بشدت تهدید به مجازات میکند . برای نمونه در کتاب مکاشفه 22 : 18 - 19- ذکر شده که میگوید : "زیرا هر کس را که کلام نبوت این کتاب را بشنود شهادت میدهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود و هر گاه کسی از کلام این نبوت چیزی کم کند خدا نصیب او را از درخت حیات و از شهر مقدّس و از چیزهائیکه در این کتاب نوشته است منقطع خواهد کرد " . کتاب تثنیه -4:2- نیز میگوید : "بر کلامی که من بشما امر میفرمایم چیزی میفزائید و چیزی از آن کم منمائید تا اوامر یهوه خدای خود را که بشما امر میفرمایم نگاه دارید " . در جای دیگر همین کتاب -تثنیه -12:32 مینویسد : "هر آنچه من بشما امر میفرمایم متوجه شوید تا آنرا بعمل آورید چیزی بر آن میفزائید و چیزی از آن کم نکنید " . در کتاب امثال سلیمان نبی 30 : 5 – 6- میگوید : "تمامی کلمات خدا مصفی است، او بجهت متوکلان خود سپر است . بسخنان او چیزی میفزا مبادا تو را توبیخ نماید و تکذیب شوی " .
با وجود چنین آیات و فرامینی چگونه میتوان تصور کرد که ایمانداران یهودی و مسیحی با تحریف نوشتارهای مقدّس توبیخ خداوند را بجان بخرند یا فرزندان خود و نسل های آینده را بگمراهی رهنمون شوند؟ یا چطور ممکن است در کنار تحریف متون مقدّس، خودِ رهبران و اسقفان بزرگ مسیحی برای چند صد سال تا پای جان در برابر آزار و شکنجه و مرگ، هنوز بر ایمان خود بر متونی که میدانند تحریف شده ایستادگی کنند ؟
جالبست که علاوه بر همه این مدارک تاریخی، نویسندگان اناجیل تأکید میکنند که خود شاهد عینی وقایعی بودند که در نوشته های خود ذکر کرده و بر صحت آنها پا فشاری میکنند . از جمله لوقا -که پزشک بود - مینویسد : "از آنجا که بسیاری دست به تألیف حکایت اموری زده اند که نزد ما به انجام رسیده است، درست همانگونه که آنان که از آغاز شاهدان عینی و خادمان کلام بودند بما سپردند، من نیز که همه چیز را بدقت بررسی کرده ام، مصلحت چنان دیدم که آنها را بشکلی منظم برای شما، عالیجناب تئوفیلوس بنگارم، تا از درستی آنچه آموخته اید، یقین پیدا کنید . " - لوقا 4-1:1 -
یوحنا شاگرد محبوب عیسی مینویسد : "آنچه از ابتدا بود و آنچه شنیده ایم و بچشم خود دیده، آنچه بر آن نگریستیم و دستهای ما لمس کرد در باره کلمه حیات . و حیات ظاهر شد و آنرا دیده ایم و شهادت میدهیم و بشما خبر میدهیم از حیات جاودانی که نزد پدر بود و بر ما ظاهر شد " - رساله اول یوحنا 1 : 1 - 2 -
پطرس شاگرد دیگر عیسی مینویسد : "زیرا که در پی افسانه ای جعلی نرفتیم چون از قوت و آمدن خداوند ما عیسی مسیح شما را اعلام دادیم بلکه کبریائی او را دیده بودیم " - رساله دوم پطرس 16:1-
پس میبینیم .. افترای تحریف به متون و سندیت کتاب مقدس زدن گرچه در نوشته به آسانی ممکن است ولی در برابر منطق استدلالی و مدارک معتبر تاریخی جایی ندارند . با آنکه امروز اولین نسخه کتاب مقدّس در دست نیست هنوز رونوشت ها و مدارک محکمی در دست داریم که خلاف ادعای براون را ثابت میکند . با نظری سریع بر این یادداشتهای کوتاه و ذکر چند نمونه از اشتباهات دن براون بدون آنکه استعداد نویسندگی او را نفی کنیم تنها میتوانیم کتاب رمز داوینچی را داستانی سرگرم کننده کفر آمیز و افسانه ای پوچ بدانیم که برای نیل بهدف خود حقایق تاریخی را ببازی گرفته و تحریف کرده است .
پانوشتها
1 - اولین شورای نیقیه بدستورکنستانتین امپراتور مسیحی روم در سال 325میلادی برای جلوگیری از رشد و شیوع فرقه مرتد و تازه تأسیس آریوس
تشکیل شد . حاصل کار این شورا در "اعتقادنامه نیقیه " ثبت شده که مورد قبول اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان دنیاست .
2 - آریوس -Arius- فرزند آمونیوس -Amonius- اهل لیبی در شمال آفریقا بود و بین سالهای 256 تا 336 زندگی میکرد . عقاید شخصی آریوس دررد الوهیت مسیح در همان ابتدا از طرف رهبران کلیسا کفر آمیز و ضد مسیحیت شناخته و رد شد .
3 - ایرنائوس -Irenaeus- اسقف کلیسا در قرن دوم میلادی .
4 - سپتویجنت -Septuagint- نام ترجمه ای است که بین سیصد تا یکصد سال قبل از میلاد مسیح از تورات بعمل آمد . این ترجمه غیر از کتبی که امروز در عهد عتیق موجود است، شامل کتاب مکابی نیز بود .
5 - یوسیفون. --Josephus- نام اصلی او .... بن متتیا است .. رومیها به Josephus تغییر دادند.
6 - مرووینیان -Merovingian-یکی از دودمان های پادشاهی فرانکی بودند که بین قرن پنجم تا هشتم میلادی در منطقه ای با مرزهای متغیر در بخش هائی از فرانسه و آلمان امروزی فرمانروائی میکردند . پادشاه معروف این سلسله کلویس -Clovis- بود که در سال 496 به آئین کاتولیک درآمد و تعمید گرفت .
7 - ایجاد پاریس - 250 سال قبل از میلاد گروهی دریانورد برای کنترل تجارت در اطراف رود “سن ” قریه ای را پایه گزاری کردند که بعدها تبدیل به پاریس شد . در سال 52 قبل از میلاد نام این فرقه لوته تیا -Lutetia- بود که بارها مورد تهاجم اقوام مجاور قرار گرفت و بین آلمان، فرانسه و ایتالیا دست بدست شد . نام لوته تیا را رومیها به پاریس تغییر دادند و در قرن ششم پادشاه وقت بنام فرانک کلویس اولین کاتدرال را در آن شهر ساخت و شهر را به پایتختی برگزید .
8 - پییر پلانتارد .1920-2000 -Pierre Athanase Marie Plantard- او فرد ماجراجوئی بود که در سال 1937 جمعیتی را با هدف تصفیه و تجدید عظمت فرانسه ایجاد کرد که بشدت ضدیهودی و ضد ماسونی بود . پلانتارد در 16 دسامبر سال 1940 طی نامه ای به مارشال پتن عقیدهٌ خود را در بار. آنچه که همکاری وحشتناک یهودیان و فراماسون ها مینامید، ابراز داشت و در ضمن، داوطلبی یکصد عضو جمعیت خود را در رویاروئی با یهودیان و فراماسون ها اعلام کرد . پیرپلانتارد در 1956 با همکاری آندره بونوم -Bonhomme- صومعهٌ صیون -Priory Of Sion- را تأسیس کرد و در سال 1960 بدون هیچگونه سابقه خود را وارث داگوبرت دوم -Dagobert II- پادشاه فرانسه معرفی و مدعی تاج و تخت فرانسه شد . چندی نگذشت که تمام ادعاهای خودرا پس گرفت. برای اطلاع بیشتر از زندگی پرماجرای او به کتاب "صومعه صیون " بقلم -Paul Smith- و آرشیو پلانتارد مراجعه کنید.
9 - نگ حمادی -Nag Hamadi- شهری قدیمی در مرکز مصر . در سال 1945 با کشف نوشته های باستانی در صومعه ای دورافتاده نام این شهر بر سر زبانها افتاد . تمام این نوشته ها بزبان قبطی و ترجمه از یونانی بود و معروفترین آنها انجیل توما بود .
10 - اسن ها -Essense- فرقه ای یهودی بودند که از دو قرن قبل از میلاد تا قرن اول شکوفا شدند . اغلب باستان شناسان عقیده دارند که طومارهای بحرالمیت یادگاری از اسن ها است . پس از حمل. لژیون رومی به اورشلیم 68- تا 71 میلادی - اسن ها نیز پراکنده شدند .
11 - ژاک دومولی Jacque de Molay- -.. بین سالهای 1244 و 1314 میلادی میزیست . او از نجبای فرانسه و بیست و سومین استاد اعظم تمپلرها بود که در مارچ 1314 بفرمان فیلیپ لوبل زنده سوزانده شد .
12 - -Joseph Of Arameteaیوسف رامه ای عضو هیئت رهبران یهودی بود که در خفا پیرو عیسی بود و پس از صلیب عیسی او را از پیلاطس گرفت و در قبری که برای خودش تهیه کرده بود، گذاشت .
13 - تاکیتوس رومی -Publius or Gaius Cornellius Tacitus- بین سالهای 55 تا 117 میزیست . متفکر، حقوقدان سناتور و بزرگترین مورخ رومی در زمان خود بود . پلینی مینویسد او فرزند حکمران رومی بلژیک و آلمان و یکی از برجسته ترین سیاستمداران رومی بود .
14 - سوتونیوس -Soetonius- بین 70 تا 130 میزیست . او در الجزیره متولد شد و تا آخر عمر مجرد ماند . او نویسند. تاریخ 12 سزار است. آنرا بدوست خود گالیوس کلادیوس اهدا کرد این کتاب شامل تاریخ رُم و کشورهای تابعه آن در سالهای قدرت دوازده سزار است .
15 - ژولیوس آفریکانوس -Julius Africanus- مورخ قرن سوم مسیحی که احتمالأ اهل لیبی بود . او در عموآس زندگی میکرد و از امپراتور تقاضا کرد تا شهر را مرمت کند . تقاضای او پذیرفته شد و از آن پس نام عموآس به نیکوپولیس تغییریافت.
فهرست مآخذبرای تنظیم این یادداشت ها از منابع زیر استفاده شده است :
1- کتاب مقدّس -عهد عتیق و عهد جدید -