«ری» شهری است با قدمتی چند هزار ساله که زمانی از بزرگترین و آبادترین شهرهای جهان به شمار می رفت. این شهر که روزگاری در مسیر جادّۀ ابریشم که غرب دنیای آن زمان را به شرق وصل میکرده، قرار داشت و بازرگانانی از گوشه و کنار جهان در آنجا رفت و آمد داشتند، به گفتۀ اصمعی، «عروس دنیا و مرکز تجارت مردم» بود(1).
ری باستان که در تقاطع محورهای خراسان، تبرستان، قزوین، گیلان، قم و ساوه واقع شده بود، به سبب مرکزیّت مهمّ سیاسی، بازرگانی، اداری و مذهبی از قدیم مورد توجّه بوده و مدّعیان حکومت و جویندگان قدرت، همواره این مرکز راهبردی را مورد تهاجم قرار میدادهاند. این شهر در طول تاریخ با حوادث دهشتباری مانند زلزله، اختلافات داخلی و هجوم بیگانگان که هر کدام خرابی و کشتار را در پی داشتند، رو به رو بود. ری از قرن سوم هجری قمری به بعد، با وقوع چند زلزلۀ شدید، کم کم رو به ویرانی نهاد. در نیمۀ اوّل قرن پنجم هجری سلطان محمود غزنوی به این شهر حمله کرد(2)
و در نیمۀ اوّل قرن هفتم هجری مغولها بر آن تاختند(3).
در نیمۀ دوم قرن هشتم هجری زلزله ای ویرانگر و لشکرکشی تیمور لنگ آسیبهای زیادی به این شهر وارد ساخت. همۀ اینها اسباب خرابیهای گستردۀ ری را فراهم ساخت تا جایی که از ری قدیم تنها بخشی از آن که اکنون به «شهر ری» معروف می باشد، بر جای مانده است.
بر اساس گزارشهای تاریخی، حمله به ری که با خود خرابیهای زیاد و کشتارهای گسترده را همراه داشت، بیشتر زمانی انجام می گرفت که مردم این شهر، در امور دینی یا بر سر قدرت و ریاست، با هم اختلاف داشتند و در نتیجه، فرصتِ پیشگیری از هجوم دشمن یا مقاومت در برابر آن را نمی یافتند.
در کتابی فارسی که حدود سالهای 62-556 هـ.ق به نگارش در آمده است، می خوانیم:
و بری با آنکِ نعمت بسیا ر بود گران باشد
و اهل وی مخالفت یکدیگر کنند از بهر دین (4).
بنا بر نوشتۀ یاقوت حَمَوی (626- 574 هـ.ق)، در قرن ششم و هفتم هجری قمری، نیمی از مردم ری و تمام ساکنان روستاهای اطراف، شیعه و از نیم دیگر نیز بیشترشان سنّیِ حنفی و کمتر آنان شافعی بودند و بین پیروان این سه مذهب اختلافات فراوانی وجود داشت(5).
پس از ویرانیهای گسترده و پیاپی در ری، این شهر مرکزیّت خود را از دست داد و دیری نپایید تا آنکه «تهران» که در گذشته، چنان که یاقوت حموی نوشته است، یکی از آبادیهای ری بود(6) و در شمال «شهر ری» قرار داشت(7)، کم کم رونق گرفت و در قرن نهـم هجری قمری به آبادی بزرگی تبدیل گردید.
شاه تهماسب اوّل صفوی، در سال 961 هـ.ق، فرمان داد دور تهران بارویی بکشند که 4 دروازه و 114 برج داشت و از آن پس، تهران صورت شهر پـیدا کرد. رشد تهران، به دلیل استقرار پایتخت سلسلۀ صفویّه در قزوین و سپس در اصفهان، مدتّی متوقّف شد تا اینکه آغا محمّد خان قاجار، در نخستین سالهای قرن سیزدهم هجری قـمری، آن را به پایتختی برگزید و در داخل ارگ آن که از آثار دوران زندیّه بود، کاخهای سلطنتی ایجاد کرد و شهر رو به آبادانی و گسترش نهاد و در مدّت زمانی حدود دویست سال، به شکل کنونی در آمد و همچنان جایگاه خود را به عنوان پایتخت حاکمان ایران حفظ کرده است.
در زمان ما تهران از شهرهای بزرگ و پُرجمعیت جهان به شمار می رود و چنان گسترشی یافته است که از آن با نام «تهران بزرگ» یاد می شود و «شهر ری» که در جنوب شرقی تهران قرار گرفته، بخشی از آن به شمار می آید(8). بنا بر این، می توان گفت در عصر کنونی، واژۀ «تهران» تقریباً برابر واژۀ «ری» قدیم با تمام آبادیهایش می باشد.(9)
1. معجم البلدان، ج 3، ص 118، «ری».
2. طبق برخی گزارشهای تاریخی، سلطان محمود غزنوی که از شاهان سنگدل، هوسران و غارتگر بود، پس از رسیدن به این شهر، پس ار قتل عام شیعیان، دستور داد عدّه ای از دانشمندان و بزرگان شیعه را دستگیر کرده، به دار آویختند و کتابهای شیعیان را از کتابخانه ها، خصوصاً کتابخانۀ عظیم صاحب بن عبّاد - وزیر دانشمند دیالمه- جمع آوری کردند و آنچه را در فقه، حدیث و کلام بود، سوزاندند و بقیّه را بر 100 شتر بار کردند و به غزنین - مرکز حکومت غزنویان - بردند. البتّه بنا بر نقلی، به دستور محمود غزنوی، مدّت سه روز، تنور نانواییها و تون حمّامهای ری را به جای هیزم، با سوزاندن کتابهای شیعیان گرم نگه داشتند!
3. نجم الدین رازی، صاحب مرصاد العباد، که خود اهل ری بود، تعداد کشته ها و اسیران ری در تهاجم مغول به این شهر را حدود 500 هزار نفر برآورد کرده است.
4. عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات، ص 227، رکن 4.
5. رک: معجم البلدان، ج 4، ص 51، «طهران».
6. رک: معجم البلدان، ج 3، ص 117، «ری».
7. محلّ اصلی روستای تهران همان است که بعدها محلّۀ «چاله میدان» نامیده شد و اکنون در جنوب شرقی بازار تهران قرار دارد.
8. اکنون شهر ری یکی از پُرجمعیّت ترین مناطق تهران به شمار می رود و بناهای مسکونی دو شهر تهران و ری به یکدیگر متّصل شده اند.
9. در تهیّه و تدوین مطالب «تاریخچۀ ری»، از منابع گوناگون بهره جستیم.
یادکرد ری در احادیث اسلامی
در روایات اسلامی، در موارد گوناگون، از ری یاد شده است که ما در اینجا چهار نمونه از یادکردهای مذمّت آمیز در بارۀ این شهر و ساکنان آن را می آوریم. البتّه با توجّه به آنکه در اعصار گذشته و در عصر حاضر، انسانهای مؤمنی در ری ساکن بوده و هستند، باید بگوییم که بی تردید، احادیث مذمّت اهل ری در ارتباط با کسانی است که اهل ظلم و فساد بوده و نسبت به شیعیان علیّ بن ابی طالب(علیهما السلام) دشمنی می ورزند و پس از خروج حسینی خراسانی و حسنی گیلانی، مردم را به جنگ با آن دو بزرگوار که هر دو از خاندان پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) می باشند، تشویق می کنند.
در هر حال، امیدواریم خداوند آن گروه از مؤمنانی را که اکنون در ری (تهران) زندگی می کنند، از شرّ بلاها و فتنه های آخرالزمان در امان نگاه دارد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
بی گمان، ری، قزوین و ساوه نفرین شده و شوم اند(1).
نیز مردی از آن بزرگوار روایت کرده است: بی گمان، اهل ری در دنیا، بر اثر نوشیدن شراب، تشنه می میرند
و تشنه برانگیخته می شوند و تشنه وارد آتش می گردند (2). اَعمَش هم از امام صادق(علیه السلام) نقل کرده است: ... اهل شهری که «ری» نامیده می شود، ایشان دشمنان خدا، دشمنان رسول او و دشمنان خاندان وی هستند و جنگ با خاندان رسول خدا(صلّی الله علیه وآله) را جهاد و مال ایشان را غنیمت می پندارند و برای ایشان (اهل ری) عذاب خوارشدن در زندگی دنیا و آخرت بوده و برای ایشان عذابی ماندگار است...(3).
بر اساس روایاتی که در مبحث «مسخ شدن بدعتگزاران در دین» آورده ایم، در این حدیث، مراد از «خوارشدن در زندگی دنیا»، مسخ شدن برخی عالمان دین در آخرالزمان می باشد.
همچنین، در حدیثی دیگر از امام صادق(علیه السلام)، ری و اهل آن از جملۀ سیزده شهر و طایفه ای به شمار آمده اند که قائم(علیه السلام) با آنان می جنگد و آنان با قائم(علیه السلام) درگیر می شوند(4).
1. بحار الأنوار، ج 57، ص 229، ذیل ح 65.
2. فروع الکافی، ج 6، ص 407، ب 15، ح 17.
3. بحار الأنوار، ج 57، ص 206، ب 36، ح 5 .
4. بحار الأنوار، ج 52، ص 364، ح 136.
اوضاع ری در آخرالزمان
احادیث اسلامی بسیاری در بارۀ اوضاع ری در آخرالزمان وارد شده است، و واژۀ «ری» در آنها «شهر ری» (بخش جنوبی تهران جدید) و «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید) را شامل می شود و در برخی از روایات نیز، بر بخشی از ری قدیم یا «پشت ری» و در بعضی دیگر، بر تمام ری قدیم یا شهر تهران جدید، «زوراء» اطلاق شده است.
بر اساس روایات اسلامی، در آخرالزمان، ری قدیم یا تهران کنونی و یا زوراء، با حوادث و بلاهای گوناگون و دهشتناکی رو به رو می شود، و با توجّه به آنکه ری، به ویژه زوراء، در آخرالزمان پایتخت ایران و مرکز ادارۀ امور این کشور است، بی تردید، فرود هر گونه بلایی بر این شهر، بر دیگر شهرهای ایران نیز اثرگذار خواهد بود.
ما در اینجا، ابتدا دو روایت عجیب و شنیدنی را به طور کامل نقل می کنیم و سپس به شرح جزئیّات آن دو روایت و دیگر احادیث مرتبط با ری خواهیم پرداخت.
در حدیثی مفصَّل که مُفَضَّل بن عُمَر از امام صادق(علیهالسّلام) نقل کرده، آمده است:
... مُفَضَّل گفت: ای سرور من، در آن هنگام (آخرالزمان)
دارالفاسقین (زوراء) چگونه خواهد بود؟ فرمود: در نفرین خدا و خشم اوست. فتنهها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش میکنند. پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنان از پرچمهای زرد، پرچمهای مغرب، کسی که جزیره را با شر تهدیدد میکند و پرچمهایی که از هر [جای] نزدیک یا دوری به سویش می آیند. به خدا سوگند، بی گمان، در آن شهر از انواع عذاب چیزهایی فرود میآیند که از آغاز روزگار تا پایانش بر دیگر امّتهای سرکش فرود نیامده باشند، و بی گمان، عذابی بر آنجا فرود خواهد آمد که مانند آن را هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده باشد.
طوفان اهل آن شهر جز با شمشیر نخواهد بود. پس وای بر کسی که آنجا را محلّ سکونت خویش قرار دهد؛ پس بی گمان، کسی در آن شهر میماند که بدبخت باشد، و کسی از آنجا بیرون میرود که در رحمت خدا باشد ... آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها و آن پرچمها ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید: اینجا زوراء بود؟! سپس خروج می کند حسنی، جوان زیبارویی که از خطّۀ دیلم است...(1).
«دارالفاسقین» - جایگاه فاسقان – واژه ای بر گرفته از قرآن کریم، سورۀ اعراف، آیۀ 146، می باشد که مفضّل بن عمر آن را در بارۀ شهر «زوراء» به کار برده است. امام موسی کاظم(علیه السلام) نیز از دارالخلافۀ هارون - خلیفۀ عبّاسی- به «دارالفاسقین» تعبیر کرده است. «فاسقان»، کسانی اند که از مسیر حق و راه درست خارج شده اند.
ابن اعثم کوفی، مورّخ شیعی، از امام علی(علیه السلام) نقل کرده است:
... بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به آشوب
کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است. ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست. در ری، بر دروازۀ کوه، در آخرالزمان مردم بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی نمی داند، کشته می شوند. دیلمها در دروازۀ کوه، بر هشت تن از بزرگان بنی هاشم که هر کدام مدّعی رهبری است، دست می یابند.
مردی بزرگ که نامش مطابق نام پیامبری است، در ری محاصره می شود و چهل روز در این حال می ماند. سپس دستگیر و کشته می شود. در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(2).
1. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
بروز فتنه در ری
پیدایش فتنه در ری یا زوراء (تهران کنونی) در آخرالزمان، یکی از نشانه های بسیار مهمّ قیام امام مهدی(علیه السلام) بوده و به دلیل اهمّیّت و ارتباط آن با قیام خراسانی در مشرق (چین) و قیام سفیانی در مغرب (شام)، امام صادق(علیه السلام) این فتنه را در کنار قیام زمینه سازان ظهور امام مهدی(علیه السلام) یاد کرده است:
... خروج پرچمی از مشرق و پرچمی از مغرب و فتنه ای که بر اهل زوراء (تهران) سایه می افکند و خروج مردی از فرزندان عمویم زید در یمن و غارت شدن پردۀ خانۀ خدا...(1).
امام علی(علیه السلام) می فرماید:
... بی گمان، «ری» شهری است که به وسیلۀ ساکنان خود به آشوب کشیده می شود و فتنۀ ناشنوا در آن ماندگار است...(2).
«فتنۀ ناشنوا» آشوبی است که در آن، افراد فتنه گر و فتنه زده به سخن خیرخواهان گوش فرا نمی دهند و کسی به داد کسی نمی رسد، و چنان که امیر مؤمنان(علیه السلام) پیش بینی کرده است، این فتنه، مدّت زمانی طولانی در این شهر ماندگار شده و به فتنه های دیگری، مانند جنگ شروسی و سفیانی با اهل ری و مخالفت اهل ری با حسینی خراسانی و حسنی گیلانی، کشیده می شود و خرابیِ ری را در پی خواهد داشت.
امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین فرمود:
... فتنهها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش میکنند...(3).
1. فلا ح السائل، ص 9 - 308، ب 19، ح 40.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
3. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
4. الإرشاد، ج 2، ص 369.
بروز کشتار در ری
امام علی(علیه السلام) می فرماید:
... ای وای بر ری و آنچه بر آن فرود می آید از کشتار بزرگ و اسیرکردن زنان و سربریدن کودکان و از دست دادن مردان...(ا).
در حدیثی دیگر از آن بزرگوار می خوانیم:
... در ری، بر دروازۀ کوه، در آخرالزمان مردم بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی نمی داند، کشته می شوند...(2).
امام صادق(علیه السلام)، در بیان حوادث آخرالزمان، ضمن اطلاق واژۀ «زوراء» بر منطقۀ «پشت ری» (بخش شمالی تهران جدید)، چنین فرموده است:
معاویة بن وَهب گفت: ابو عبدالله(علیه السلام)
این بیت شعر را که سرودۀ ابن ابی عَقِب است، مَـثَل آورد:
"و از آنان در زوراء هنگام چاشت"
"هشتاد هزار نفر چون شتر کشته می شوند"سپس به من فرمود: زوراء را می شناسی؟ گفتم: فدایت شوم، می گویند: همان بغداد است. فرمود: نه. آن گاه فرمود: تا کنون وارد ری شده ای؟ گفتم: آری. فرمود: به بازار چهارپایان رفته ای؟
گفتم: آری. فرمود: از سمت راست راه، کوه سیاه رنگ را دیده ای؟
همان جا زوراء است که در آن، هشتاد هزار تن کشته می شوند، و از ایشان، هشتاد مرد از فرزندان فلانی که همه شایستۀ رهبری اند، کشته می شوند. گفتم: فدایت شوم، چه کسی آنان را می کشد؟ فرمود: فرزندان عجم (ایرانیان) (3).
هرچند برای نگارنده، به طور دقیق، مکان بازار خرید و فروش چهارپایان در ری باستان مشخّص نشده است، به نظر می رسد این بازار در منطقه ای سمت غرب ری قرار داشته و زمانی که انسان به سوی آن بازار می رفته، از سمت راست جادّه، در جهت شمال غربی ری، کوه سیاه رنگ قابل رؤیت بوده است.
مراد از «کوه سیاه» در زوراء، بخشی از رشته کوههای البرز واقع در شمال غربی تهران است که از دور سیاه دیده می شود.
1. إلزام الناصب، ج 2، ص 157، خطبۀ بیان 1.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
3. الکافی، ج 8، ص 126، ح 198.
بروز ویرانی در ری
کعب الأحبار، ضمن اطلاق واژۀ «زوراء» بر «ری» و «مزَوَّرَه» بر «بغداد»، ویرانی ری (تهران) را از نشانه های ظهور قائم(علیه السلام) به شمار آورده است:
... بی گمان قائم از فرزندان علی(علیهالسلام) است... پس از غیبتش، با طلوع ستارۀ سرخ، خرابی زوراء که همان ری است، فرورفتن مُزَوَّرَه که همان بغداد است، خروج سفیانی و نبرد فرزندان عبّاس با جوانان ارمنستان و آذربایجان، ظاهر می شود...(1).
امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین فرمود:
... فتنهها آن شهر را ویران و چون بیابانی رهایش میکنند ... آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها و آن پرچمها ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید: اینجا زوراء بود؟! ...(2).
در بارۀ خراب شدن برخی سرزمینها در آخرالزمان، در کتاب ابی حُذَیفَه، از مُقاتِل بن سلیمان نقل شده که او پس از مرگ ضَحّاک بن مُزاحِم، در کتابهایی که نزدش بوده، خوانده است:
... ویرانی ری، اسفهان و همدان با دستان دیلمها و تبریها خواهد بود...(3).
«دیلمها» مردمان ساکن در مناطق کوهستانی شرق گیلان و «تبریها» مردمان ساکن در تبرستان (مازندران) می باشند که در آخرالزمان، با هم به یاری حسنی گیلانی می شتابند.
امام علی(علیه السلام)، در بارۀ خراب شدن ری در آخرالزمان، فرموده است:
... ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست...(4).
با توجّه به آنکه ری، پیش از خراب شدن به دست نیروهای حسنی گیلانی، به وسیلۀ نیروهای غربی، نیروهای شروسی، سپاهیان سفیانی و سپاهیان خراسانی دچار خرابیهایی می شود، می توان گفت، مراد امام علی(علیه السلام) از «ویرانی آنجا در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست»، آن است که آخرین خرابی ری به دست نیروهای انسانی، به وسیلۀ سپاه حسنی گیلانی خواهد بود که هستۀ نخستین آن را دیلمها تشکیل می دهند، و اگر پس از آن، ویرانی دیگری در ری رخ دهد، بر اثر بلایای طبیعی، مانند زلزله، می باشد.
گفتنی است، بر اساس روایات اسلامی، خرابی ری در آخرالزمان بر اثر فتنه ها، جنگها و بمب بارانها و موشکبارانها و سنگباران (قذف) خواهد بود، و اگرچه در زمانهای گذشته، زلزله ویرانیهای زیادی در ری به بار آورده است و در آینده نیز احتمال وقوع زلزله ای شدید در این شهر وجود دارد، تا کنون روایتی در بارۀ خرابی این شهر در آخرالزمان بر اثر زلزله یافت نشده است.(5)
البتّه گزارشهای کارشناسان حاکی از آناند که 24 شهر بزرگ ایران در مناطق بسیار خطرخیز زلزله قرار دارند که در این میان، ابرشهرِ تهران، جایگاهی ویژه دارد. در تهران، به لحاظ وضعیّت موجود گسترۀ شهر(6) و با توجّه به پیشینۀ زمینشناسی منطقه و همچنین وجود گسلهای فعّال لرزهخیز، همیشه احتمال وقوع زمینلرزهای به بزرگی بیش از 7 درجه در مقیاس امواج سطحی زمین وجود دارد(7).
کارشناسان میگویند: مطالعات زمینشناسی و بررسی سیر تاریخی زلزله نشان میدهند که زلزلۀ تهران سالهاست به تأخیر افتاده است، و هر چه دیرتر روی دهد، قدرت تخریبی آن بیشتر خواهد بود(8).
به نظر نگارنده، در تأخیر زلزله در ری (تهران) دستی غیبی نقش دارد و در آن، رازی بزرگ نهفته است؛ زیرا بر اساس مصالح الهی، ری در آخرالزمان باید در مدّت زمان خاصّی، به طور تدریجی حوادث شگفت آوری را تجربه کند و بی تردید، اگر پیش از وقوع آن حوادث، زلزله ای ویرانگر در این شهر روی دهد، امکان اجرای چنین نمایشهای آخرالزمانی در ری وجود نخواهد داشت.
1. الغیبة، ص 149، ب 10، ح 4.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
3. البدء و التاریخ، جزء 4، ص 103، ف 13.
4. الفتوح، ج 2، ص 80 .
5. نگارنده.
6. تراکم جمعیّت، انبوهی ساختمانها و فرسودگی و مقاومنبودن بیشتر آنها و نیز انباشت فاضلابهای بسیار در زیر تهران، این شهر را در برابر زلزله بسیار آسیبپذیر کرده است.
7. روزنامۀ ایران، ش 2310، 3/9/1381هـ .ش، ص 6، با حذف و تصرّف.
8. مژدۀ ظهور، ج 2، ص 117.
بروز قحطی در ری
امام علی(علیه السلام) از فرود برخی بلاهای بزرگ، به ویژه قحطی، بر مردم ری، طیّ دورۀ هشت ماهۀ زمامداری سفیانی، خبر داده است:
... در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(1).
1. الفتوح، ج 2، ص 80 .
حملۀ رومیها به ری
امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین می فرماید:
... پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش از پرچمهای زرد...(1).
پیش از بیان هر مطلبی، لازم است توضیح دهیم که نزد عربها از قدیم چنان متداول بود که از «رومیها» با عنوان «بنو الأصفر» - پسران انسان زرد- یاد می کردند؛ زیرا آنان چنین می پنداشتند که پدر نخست رومیها شخصی زردپوست (اصفر) به نام «روم» بوده است. بر همین اساس، عربها از پرچمهای سپاهیان رومی، بدون توجّه به رنگ آن، با عنوان «پرچمهای زرد» و از سپاهیان رومی با عنوان «صاحبان پرچمهای زرد» یاد می کردند.
بنا بر آنچه گفتیم و با استفاده از روایات مشابه، در می یابیم که مراد از «پرچمهای زرد»، پرچمهای «پسران انسان زرد» یا سپاهیان رومی (امریکا و متّحدان اروپایی اش) می باشد؛ هرچند، اکنون رنگ پرچم نیروهای ارتش ناتو آبی و بر پرچم امریکا نیز رنگ سرخ چیره است.
اگرچه حملۀ امریکا و متّحدان اروپایی اش به ایران و ورودشان به بخشهایی از مناطق غربی و جنوبی این کشور قطعی می باشد، نگارنده تا کنون به روایتی که نشان دهندۀ ورود نیروهای غربی به ری (تهران) باشد، دست نیافته است، و به نظر می رسد حملۀ آنان به این شهر، با هواپیماهای بمب افکن و موشکهای دوربرد انجام گیرد، مگر آنکه بگوییم غربیها همراه با نیروهای شروسی داخل ری می شوند.
1. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
حملۀ شروسی به ری
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
... وای بر اهل ری از ترکها...(1).
در حدیثی دیگر از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین آمده است:
... پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش
از ... کسی که جزیره را با شر تهدید میکند...(2).
در این حدیث، مراد از «جزیره»، بخش شمالی سرزمین بین النهرین است که از کشور سوریه آغاز می گردد و در داخل عراق مرکزی تا حوالی بغداد امتداد می یابد، و مقصود از «کسی که جزیره را با شر تهدید میکند»، همان «شروسی» است که از ارمنستان و آذربایجان بر ضدّ ایران می شورد و به زوراء (تهران) حمله می کند و سپس وارد سرزمین جزیره در عراق می شود و با شرارت خود، مردم آنجا را دچار وحشت می سازد.
علیّ بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی از صاحبالزّمان(علیهالسّلام)، در بیان پارهای از حوادث آستانۀ ظهور، چنین نقل کرده است:
... شَروسی از ارمنستان و آذربایجان، به قصد پشت ری، کوه سیاه متّصل به کوه قرمز و چسبیده به کوههای تالقان، خروج
می کند. در نتیجه، بین او و مَرْوَزی نبردی سخت در میگیرد که در آن، خردسال پیر، و پیرْ فرتوت میشود و میان آن دو کشتار
آشکار می گردد. پس در این هنگام، منتظر خروج وی (شروسی) به سوی زوراء (پشتِ ری) باشید. او در آنجا درنگ نمیکند
تا به ماهان و سپس به واسطِ عراق برود...(3).
«شروسی» فرماندۀ نیروهای ترکی است که در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام) از ارمنستان و آذربایجان برمی شورند و پس از نبردی سخت با ایرانیان، ناگهان وارد سرزمین جزیره در عراق می شوند.
«مروزی» کسی است که مدّتی در خطّۀ خراسان زیسته است و در سالهای نزدیک به ظهور امام مهدی(علیه السلام) و قبل از قیام حسنی گیلانی، رهبری ایرانیان را بر عهده دارد.
در این حدیث، مراد از «پشت ری»، همان «زوراء» یا بخش شمالی «تهران» کنونی، و مقصود از «ماهان»، «دَینَوَر» و «نَهاوَند» است.
1. الإرشاد، ج 2، ص 369.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
رفتن سپاه سفیانی به سوی ری
عثمان بن عنبسۀ سفیانی، پس از چیره شدن بر سرزمین شام و واردشدن به عراق و فتح بغداد، لشکری را ابتدا با هدف درگیرشدن با زمامداران ایران و سپس برای نبرد با نیروهای حسینی خراسانی، به سوی ری می فرستد.
محمّد بن نقّاش مُقری در تفسیر خود آورده است:
... پس [یاران سفیانی] سه دسته می شوند:
گروهی به طرف ری حرکت می کنند، دسته ای در کوفه
باقی می مانند و عدّه ای به مدینه می آیند...(1).
امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین می فرماید:
... پس وای ـ و سراسر وای ـ به حال آنجا و ساکنانش
از ... پرچمهای مغرب...(2)
در این روایت، مراد از «پرچمهای مغرب»، نیروهای سپاه سفیانی است که از طرف مغرب (سرزمین شام) ابتدا وارد عراق و سپس داخل مرزهای غربی ایران می شوند.
نیز، جابر جعفی از امام باقر(علیه السلام) روایت کرده است:
سفیانی، پس از ورود به کوفه و بغداد، سپاهیانش را در سرزمینها پراکنده می کند. پس از ماوراء النهر، از اهل خراسان ترسی به او
می رسد ... هر گاه آن ترس به او رسید، لشکری بزرگ را به استخر می فرستد، در حالی که که بر ایشان مردی از بنی امیّه [را گمارده]
است. پس میان ایشان (سپاه سفیانی و سپاه خراسانی) درگیری ای در قومس، نبردی در دولابِ ری و جنگی در مرزهای زرنج خواهد بود...(3).
اِستَخر شهری باستانی و بسیار بزرگ در 12 فرسخی شمال شرقی شیراز (6 کیلومتری تخت جمشید) بود که پس از قرن چهارم هجری قمری، با رشد و گسترش شیراز، از رونق آن کاسته شد و رو به ویرانی نهاد، و امروزه تنها میتوان خرابههای استخر را در منطقۀ مَرودَشت در استان فارس مشاهده کرد.
قومِس - مُعرَّب کومِس- سرزمینی پهناور در دامنۀ رشته کوههای البرز می باشد و دامغان که میان ری و نیشابور قرار دارد، از شهرهای مشهور آن است.
دولاب در گذشته نام روستایی در شمال شرقی ری بوده و اکنون منطقه ای در شرق تهران است.
زَرَنج- معرَّب زَرَنگ- شهری باستانی و پایتخت قدیم سیستان بود که تنها ویرانههای آن در جلگهای در اطراف دریاچۀ هامون، باقی مانده است. هم اکنون شهری به نام زرنج نزدیک مرزهای شرقی ایران وجود دارد که مرکز ولایت نیمروز در کشور افغانستان می باشد.(4)
همچنین، امام علی(علیه السلام) به بعضی گرفتاریهای مردم ری در زمان زمامداری سفیانی اشاره کرده است که بی تردید، بخشی از آنها به وسیلۀ سفیانی و سپاهیانش ایجاد خواهد شد:
... در زمامداری سفیانی، خشکسالی، سختی و بلایی بزرگ به مردم ری می رسد(5).
1. عقد الدرر، ص 113، ب 4، ف 2.
2. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
3. الفتن، ص 218، جزء 4، ح 869.
4. در توضیح واژه های استخر، قومس، دولاب و زرنج از منابع گوناگون، از جمله معجم البلدان، لغت نامۀ دهخدا و فرهنگ فارسی، بهره جستیم.
5. الفتوح، ج 2، ص 80.
آمدن سپاه خراسانی به سوی ری
حسینی خراسانی (هاشمی) پس از چیره شدن بر سرزمین خراسان و استقرار در مناطق شرقی ایران، پیشاپیش، بخشی از نیروهایش را با فرماندهی شعیب بن صالح سمرقندی، ابتدا برای نبرد با مخالفین امام مهدی(علیه السلام) در ری و سپس برای کمک به حسنی گیلانی، به این شهر می فرستد و خود نیز به طرف ری حرکت می کند.
جابر جُعفی از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است:
... هاشمی در مسیر ری می رود...(1).
1. الفتن، ص 218، جزء 4، ح 869.
شورش سمرقندی در ری
شعیب بن صالح سمرقندی با نیروهای زبده ای که در اختیار دارد، وارد ری (تهران) می شود و در این شهر، گروه زیادی از مخالفین امام مهدی(علیه السلام) را می کشد.
حسن بصری می گوید:
خروج می کند در ری، مردی میانه قامت، گندمگون، وابسته به بنی تمیم و کوسه که به او شعیب بن صالح گفته می شود،
در میان چهار هزار نفر که لباسهایشان سفید و پرچمهایشان سیاه است. آن مرد پیشاپیش مهدی خواهد بود و کسی با وی
رو به رو نمی شود، مگر آنکه او را در هم می شکند(1). امام صادق(علیه السلام) فرمود:
... وای بر اهل ری از ترکها، وای بر اهل عراق از اهل ری
و وای بر ایشان (اهل ری، ترکها و عراقیها) از کوسه...(2).
در این حدیث، مراد از «ترکها»، نیروهایی است که از ارمنستان و آذربایجان برمی شورند و به ری حمله می کنند، و مقصود از «کوسه»، همان شعیب بن صالح سمرقندی است که پس از مبارزه با اهل ری، نیروهای متجاوز ترک را تا داخل عراق تعقیب کرده و با عراقیهایی که با شیعیان دشمنی ورزیده اند، می جنگد و سپس، فرمانده نیروهای پیشتاز امام مهدی(علیه السلام) می شود.
1. الفتن، ص 214، جزء 4، ح 854.
2. الإرشاد، ج 2، ص 369.
شورش حسنی گیلانی در ری
پس از بروز فتنه های گوناگون و خرابیهای گسترده در ری، حسنی گیلانی، در سال پیش از قیام امام مهدی(علیه السلام)، در دیلمستان - مناطق کوهستانی شرق گیلان- قیام می کند و با نیروهایی از این منطقه و تبرستان، به تهران می آید و با مخالفین امام مهدی(علیه السلام) در این شهر مبارزه می کند و در شهر ری، در کنار قبر شریف عبدالعظیم حسنی، شیعیان، به ویژه آنان که از نسل پیامبر اسلام(صلّی الله علیه وآله) هستند، را به یاری خویش فرا می خواند و در این هنگام، شعیب بن صالح تالقانی و یارانش که برخی از آنان نیز اهل تالقان اند، به حسنی گیلانی می پیوندند.
در روایتی از امام صادق(علیه السلام)، در بارۀ اوضاع دارالفاسقین (زوراء) در آخرالزمان، چنین آمده است:
... آن گاه، خداوند آن شهر را به سبب آن فتنه ها و آن پرچمها
ویران می کند تا آنکه رهگذر بر آن مکان می گذرد و می گوید:
اینجا زوراء بود؟! سپس خروج می کند حسنی، جوان زیبارویی
که از خطّۀ دیلم است؛ با صدایی شیوا بانگ می زند: ای آل احمد،
پاسخ دهید ستمدیدۀ دادخواه و ندا دهندۀ از کنار ضریح را؛
پس پاسخ می دهند به او گنجهای خدا در تالقان...(1).
در اینجا یادآوری دو نکته ضروری است:
یکی آنکه، شاید بتوان گفت که پیوستن شعیب و یارانش به حسنی گیلانی، در آغاز ورود نیروهای حسنی به شهر تهران خواهد بود و پس از ندای یاریخواهی حسنی در کنار قبر عبدالعظیم حسنی در شهر ری، شعیب و یارانش با وی، دوباره هم پیمان می شوند.
دوم اینکه، مبادا کسی بپندارد که چون بین دیلم، ری و تالقانِ قزوین فاصلۀ زیادی نیست، پس مراد از «گنجهای خدا در تالقان»، نیروهایی از همین تالقان است. به خدا قسم، نه چنین است؛ بلکه آنان مردانی از تالقان، مرکز استان تَخار، در شمال کشور افغانستان اند.
امام علی(علیه السلام) می فرماید:
... ویرانی این شهر (ری) در آخرالزمان جز به دست دیلمها نیست.
در ری، بر دروازۀ کوه، در آخرالزمان مردم بسیاری که شمارشان را جز آفریدگارشان کسی نمی داند، کشته می شوند. دیلمها
در دروازۀ کوه، بر هشت تن از بزرگان بنی هاشم که هر کدام مدّعی رهبری است، دست می یابند. مردی بزرگ که نامش مطابق نام پیامبری است، در ری محاصره می شود و چهل روز در این حال می ماند. سپس دستگیر و کشته می شود...(2).
دروازۀ کوه (باب الجبل) از دروازه های ریِ قدیم بوده که به طرف مناطق کوهستانی در شمال شرقی شهر باز می شده و در سر راه تبرستان و خراسان قرار داشته است.
1. بحار الأنوار، ج 53، ص 5 - 14، ب 28.
2. الفتوح، ج 2، ص 80 .
فرار اهل ری به قم
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
... امّا ری، پس وای بر آن از دو سویش، و بی گمان، امنیّتِ در آن از طرف قم و اهلش خواهد بود. گفته شد: دو سوی آن کدام است؟ فرمود: یکی از آن دو بغداد و دیگری خراسان است. زیرا در این شهر شمشیرهای خراسانیها و بغدادیها با یکدیگر برخورد می کنند. پس خداوند در کیفر ایشان (اهل ری شتاب می کند و نابودشان می سازد. در نتیجه، اهل ری به قم پناه می برند و اهل قم ایشان را پناه می دهند و سپس آنان به مکانی که به آن «اردستان» گفته می شود، جا به جا می شوند(1).
پیش از بیان هر مطلبی، شایستۀ یادآوری است، به اعتقاد نگارنده و برخی دیگر از صاحب نظران، نویسندگان متن این حدیث، به دلیل آشنانبودن با نام و منطقۀ «اَردَهار» - منطقه ای بین قم و کاشان - ، به اشتباه واژۀ مشابه «اَردِستان» - شهری در استان اسفهان - را که شناخته شده تر می باشد، جای آن قرار داده اند.
در این حدیث، مراد از «خراسانیها»، لشکریان حسینی خراسانی و مقصود از «بغدادیها»، نیروهایی می باشد که سفیانی شامی پس از فتح بغداد، برای نبرد با اهل مشرق بسیج کرده است.
بر اساس این روایت و روایت دیگری(2) که از نبرد حسنی گیلانی با اهل قم خبر می دهد، گروهی از مردم ری، در پیِ ورود نیروهای خراسانی، گیلانی و سفیانی به تهران یا اطراف آن، به قم پناه می برند، و پس از حملۀ گیلانی به قم، همراه با گروهی از قمیها، از آنجا به اردهار می گریزند.
1. بحار الأنوار، ج 57، ص 212، ب 36، ح 20.
2. برای دیدن متن روایت، نک: مبحث «قیام حسنی گیلانی، درگیری گیلانی با اهل قم».
در پایان این مبحث، شایسته است یادآور شویم، تا کنون در هیچ روایتی از روایات اسلامی، واژۀ «تهران» (طهران) به کار نرفته است، و عباراتی که به نقل از کتاب «بحار الأنوار»، تألیف مرحوم محمّدباقر مجلسی، با عنوان حدیثی از امام صادق(علیه السلام) در بارۀ زوراء، در سالهای اخیر نزد مردم مشهور شده و در کتابها و پایگاههای اینترنتی مرتبط با حوادث آخرالزمان ارائه شده، ساخته و پرداختۀ یکی از عالمان دوران قاجار، با نام «شیخ ابوالحسن مرندی» است.
دور از ذهن نیست، مرندی که از روحانیّون مخالف مشروطه بود، چنین عباراتی را با استفاده از عبارات و مضامین احادیث راستین، برای کوبیدن طرفداران مشروطه در تهران، ساخته و در کتاب خود «نور الأنوار» گنجانده و نزد مردم عصر خود رواج داده باشد. این شخص، علاوه بر حدیث زوراء، چند حدیث دیگر نیز ساخته و در برخی احادیث راستین تغییراتی داده است.
هرچند نشر احادیث ساختگی از مصادیق ترویج باطل بوده و کاری ناپسند می باشد، برای آگاهی خوانندگان محترم و پژوهشگران گرامی، شایسته است بخشی از حدیث دروغین مورد بحث را در اینجا نقل کرده و بنا بر سخن معروف: «یموت الباطل بترک ذکره» - باطل با یادنکردنش، از میان می رود- ، به همگان سفارش کنیم که از این پس، آن را نگویند و ننویسند تا فراموش شود.
شیخ ابوالحسن مرندی، در کتاب «نور الأنوار»، مجلّد سوم، فصل هشتم، صفحۀ 8- 297، که در دنبالۀ کتاب «مجمع النورین و ملتقی البحرین»، ظاهراً در سال 1328هـ.ق در تهران، چاپ شده، چنین آورده است:
«قال العلّامة المجلسی(ره): قال المفضّل بن عمر: قال لی جعفر بن محمّد: یا مفضّل، أ تدری أینما وقعت الزوراء؟ قلت: الله و حجّته أعلم. فقال: اعلم یا مفضّل، أنّ فی حوالی الری جبلاً أسود تبنی فی ذیله بلدة تسمّی بالطهران و هی دار الزوراء التی تکون قصورها کقصور الجنّة و نسوانها کالحور العین ...».
ترجمۀ عبارات یادشده چنین است: «علّامۀ مجلسی - رحمت خدا بر او باد - گفت: مفضّل بن عمر گفت: جعفر بن محمّد به من فرمود: ای مفضّل، آیا می دانی زوراء کجا قرار گرفته است؟ گفتم: خدا و حجّت او داناترند. پس فرمود:
بدان ای مفضّل، بی گمان در اطراف ری کوه سیاهی است که در دامنه اش شهری ساخته و تهران نامیده خواهد شد، و همان، دارالزورائی است که کاخهایش چون کاخهای بهشت و زنانش مانند حور عین می باشند...».