کافه تلخ

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

روح از دیدگاه زبانشناسی ومشترک ادیان و فلاسفه



روح اصطلاحی در علوم دینی و فلسفی است راجع به همه موجودات (نه فقط انسان و موجودات زنده از دیدگاه زیست شناسی). همه ادیان معتقدندروح در مقابل جسم، یعنی قسمت غیرمادی یک موجود است. و این که هر موجود یک روح دارد.

دیدگاه زبان شناسی

بعضی واژه‌ها با وجود این که چند معنی دارند در یکی از معانی شان (معمولاً کلّی ترین معنی) مترادف روح اند:
1. عقل: در لغت یعنی قدرت تفکر. در روایات اسلامی هم به معنی روح و هم به معنی فطرت آمده
2. نفس: در لغت یعنی خود. در اصطلاح گاه یعنی روح و گاه یعنی غریزه

3. جان: در لغت یعنی حیات یا زندگی. در بعضی ادیان و فلسفه‌ها همان روح است. در زیست شناسی(علم شناخت حیات) موجود زنده یعنی موجودی با 6 عملِ تنفس، تناول(خوردن)، رشد، تناسل، حرکت و ….
4. دل ،قلب، فواد: در لغت عضوی از بدن است. در اصطلاح عربی یعنی روح
5. سرّ در لغت یعنی راز و در اصطلاح عربی یعنی روح یا روح انسان

در زبان عبری هم واژه روح(רוח) و هم واژه نفيش (נפשׁ) وجود دارد. که واژه نفیش به واژه‌های نَفس (به معنی خود) و نَفَس(به معنی دم و بازدم) بسیار نزدیک است. روح در زبان عربی به واژهٔ ريح (باد) نزدیک است. از همین رو بعضی معتقدند منشاء به‌وجود آمدن لغت روح و معنی آن چنین است: «ذَات لَطِيفَة كَالْهَوَاءِ سَارِيَة فِي الْجَسَد كَسَرَيَانِ الْمَاء فِي عُرُوق الشَّجَر»دیدگاه مشترک ادیان و فلسفه‌ها

تعریف و ماهیت آن از نظر هر دین و فلسفه‌ای متفاوت است

همهٔ ادیان و فلسفه‌ها معتقدند:

1. روح ماهیت معنایی و غیر مادی و مجرّد دارد. بر خلاف جسم یا بدن.
2. هر موجود، حدّاکثر یک روح دارد.
3. روح قائم به خود است
اغلب ادیان و فلسفه‌ها معتقدند:
1. روح و بدن کاملاً از هم مستقل(قابل جدایی)اند.
2. روح حالت مادی و حس پذیر ندارد. مثلاً نمی‌تواند دیده یا لمس شود.
3. نمی توان حرکت روح را دید. مثلاً نمی‌توان خروج روح از بدن را دید.

بعضی ادیان و فلسفه‌ها معتقدند:

1. روح مخلوقی بی مانند در عالم موجودات است. یعنی هیچ موجود دیگری از جنس روح در جهان وجود ندارد.
2. روح اساس حیات یا زندگی، احساس، هشیاری و ادراک است.
3. نفس(خود) مجموعهٔ جسم و روح است.
4. جسم ممکن است بعد از مرگ پایدار باشد و ممکن است نباشد. امّا روح پایدار و جاودان است.



ادیان و فلسفه‌ها در موارد زیر اختلاف دارند:

1. تعریف روح چیست؟
2. روح ابتدا از کجا و کی موجود شده و منشاء(پدید آورنده) آن چیست؟
3. کار و وظیفهٔ روح در حین مرگ و بعد از مرگ چیست؟
4. مرگ چیست؟
1. بعضی می‌گویند: مرگ بیرون رفتن روح از بدن است
2. بعضی می‌گویند: مرگ بیرون رفتن روح و حیات از بدن برای همیشه و خواب بیرون رفتن روح و ماندن حیات است.
3. بعضی می‌گویند انسان سه نوع روح دارد: روح نباتی، روح حیوانی، و روح انسانی. فقط سومی هنگام خواب از بدن می‌رود.
5. آیا روح قبل از این عالم وجود داشته؟(از پر اختلاف ترین مسائل)

وجود روح

پیش از تولّد
فطرت • غریزه • عالم ذر
در حین زندگی
بازگشت روح • حیات
پس از مرگ معاد • تناسخ • نابودی
مسالهٔ روح و حیات پس از مرک در حوزهٔ اعتقاد به وجود مشترک اند. هر اعتقادی در مورد یکی، تاثیر مستقیم در دیگری دارد

قبل از تولّد
این مساله پر اختلاف ترین مساله در مورد وجود روح است. گروهی از مسلمانان به عالم ارواح قبل از خلقت آدم و عالم ذر قبل از تولد اعتقاد دارند.

در حین زندگی
زیست شناسان حیات را با علایم 6 گانهٔ حیاتی می‌شناسند. اما در مورد رابطهٔ روح با حیات حرفی نمی‌زنند. این گروه ممکن است معتقد به بازگشت روح باشند. یعنی فردی مدّتی حدود چند ساعت علایم حیاتی نشان نمی‌دهد. سپس دوباره علایم حیاتی نشان می‌دهد
1. عدّه‌ای حیات را با تکیه بر تعریف زیست شناسان ماشینی معرفی می‌کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند، و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می‌شود.
2. عده‌ای معتقدند روح عامل حیات در این عالم است.

بعد از مرگ

1. عدّه‌ای حیات را با تکیه بر تعریف زیست شناسان ماشینی معرفی می‌کنند و به وجود روح (بعد غیر مادی) اعتقاد ندارند، و معتقدند انسان پس از مرگ نابود می‌شود.

2. معاد: یعنی جسم پس از مرگ نابود می‌شود. اما روح به نوعی زندگی (مانند برزخ) ادامه می‌دهد تا در روز قیامت اعمالش مورد قضاوت و پاداش و مجازات قرار گیرد. این عقیده در بسیاری ادیان بزرگ مثل ادیان ابراهیمی شایع است.

3. تناسخ یعنی روح پس از مرگ به جسم فرد دیگری منتقل می‌گردد.
این سه عقیده با یکدیگر در تضاد اند
دین اسلام

این واژه در قرآن مجید ۲۱ بار تکرار شده‌است، و معانی متعددی دارد. از جمله:
۱- فرشته وحی(جبرئیل)؛ که به صورت «روح القدس»(نحل، ۱۰۳) و «روح الامین»(شعراء، ۱۹۳) به کار رفته‌است. ۲- فرشته‌ای که بالاتر از همه ملایک است، یا موجودی برتر از ملایک. (قدر، ۴)(نبأ، ۳۸)(معارج، ۴ و ۵). ۳- روح مستقل از جسم در انسان(نفس انسانی):

قرآن در آیات ۲۹ حجر، ۷۲ «ص» و ۹ سجده می‌فرماید: خدا پس از تکمیل خلقت انسان و نظام بخشیدن به آن، از روح خویش در آن دمید، و سپس به فرشتگان دستور داد بر او سجده کنند.

در جهان بینی اسلامی، انسان از دو چیز مختلف آفریده شده‌است، که یکی در حد اعلای عظمت، و دیگری ظاهراً در حد ادنی از نظر ارزشجنبه مادی انسان را گل بد بوی تیره رنگ (لجن) تشکیل می‌دهد، و جنبه معنوی او را چیزی که به عنوان روح خدا از آن یاد شده‌است.

در دیدگاه اسلام خدا نه جسم دارد و نه روح، و اضافه روح به خدا «اضافه تشریفی» است، مانند خانه کعبه را که به خاطر عظمتش «بیت الله» خوانده می‌شود، و ماه رمضان که به خاطر برکتش «شهر الله» (ماه خدا) خوانده می‌شود. یعنی یک روح گرانقدر و پر شرافت و عظمت که سزاوار است روح خدا نامیده شود، در انسان دمیده شده است.

آیین بهایی

• انواع روح:

1-روح نباتی 2-روح حیوانی 3-روح انسانی 4-روح ایمانی 5-روح القدس
• ماهیت روح: بهائیان معتقدند که انسان به خاطر کامل نبودن عقل انسانی، از شناخت و درک روح عاجز است.. یعنی چون انسان و در واقع عقل او مادی است هرگز نمی‌تواند مسائل غیر مادی، مانند خداوند و روح را درک کند. مطالب کتاب‌های آسمانی نیز در مورد خصوصیات روح است نه ماهیت آن.

• زمان پیدایش:شوقی افندی، می‌گوید: «نفس یا روح انسانی هم‌زمان با انعقاد نطفه جسمانی به وجود می‌آید.»
• بقای روح: عبدالبهاء می‌نویسد:«روح انسانی را بدایت است، ولی نهایت نه. الی‌الابد باقی و برقرار است.»
• ترقی روح: بهائیان معقدند «روح انسانی به ترقیات خود در عالم الهی در مرتبه مخصوص خود ادامه می‌دهد و این ترقیات روحانی بسته به فیض الهی است و یکی دیگر از عوامل موثر در ترقی، دعا و مناجاتی است که در حق متوفى خوانده می‌شود»

• نیاز روح به جسم:

بهاییان معتقدند انسان به این عالم برای رشد روحانی نیاز دارد. همانطور که مرتبهٔ درخت از خاک بالاتر است، اما ریشه‌هایش در عمق خاک (پایین) و رشدش به سمت مخالف خاک (بالا)است.
همچنین معتقدند فضائلی که انسان در این عالم کسب می‌کند با کیفیاتی که در عالم روحانی بعد موجود و بر ما در این عالم فانی مجهول است سبب ترقیات روح در عالم بعد خواهد شد. همانطور که بعضی از اعضاء مانند چشم در عالم رحم بی فایده‌اند ولی با ورود به این عالم و به کمک آفتاب ارزنده ترین حس که بینایی است را به انسان عطا می‌کند بهاءالله می‌نویسد:«فرق این عالم با آن عالم مثل فرق عالم جنین است با این عالم»


ایزدی گری دینی از اعماق تاریخ Êzidî


بدست هیوا سعیدپور •   
هیوا سعیدپور
“ای‌ ایزد بزرگ! حقا که‌ تو پادشاه‌ جهانی‌، و یزدان‌ مهر و ماهی‌ روزی‌ دهنده‌ جن‌ و آدمیزادی‌ و خداوندگار جهان‌ بالا، ای‌ مزدا! مردم‌ کردستان‌ را مژده‌ یاری‌ ده‌ که‌ دفتر ایمان‌ را پخش‌ نمایند و گمراهان‌ را نابود کنند و شورشی‌ در کردستان‌ بر پا نمایند و عظمت‌ ایران‌ را پا بر جا و استوار نگهدارند و سرزمین‌ کفر را نابود سازند.”
این ترجمه ی یک نیایش پس از نمازهای شش گانه ی ایزدیان است.
مردمی با دینی عجیب و کمتر شناخته شده. جمعیتی کوچک با اندیشه های متکثر و متناقض. مردمی که تا چند سال پیش برخی یهودی شان می خواندند، برخی زردشتی، بعضی مهرپرست و بعضی نیز فرقه ای مسلمان که مشرک شده اند! اما هنوز بسیارند کسانی که ایشان را شیطان پرست می نامند. و البته به تعبیری هم درست است. گرچه شباهت این دین را به هیچ کدام از دین هایی که در بالا ذکر شد نمی شود انکار کرد.


نوشتار حاضر تلاشی است بی غرضانه و بی طرفانه برای معرفی و تبیین اندیشه و ساختار جامعه ی ایزدی. تا هم گوشه ای کوچک از شناخته شده های این مردم را باز نمایاند و هم باب گفتگویی باشد پیرامون آنچه شیطان پرستی نامیده می شود. بی تردید این نوشتار کم و کاستی های فراوانی دارد که عدم دسترسی نگارنده به منابع قابل اعتنا و همچنین کمبود این منابع مزید بر علت است.
ایزدیان گروهی دینی هستند که در کشورهای عراق، ترکیه، ایران، روسیه و منطقه ی مورد مناقشه ی قره باغ زندگی می کنند. همچنین در دهه های اخیر خیل زیادی از این مردم به اروپا و آمریکا مهاجرت کرده اند که بیشتر آنان در کشور آلمان ساکن اند. بیش از نیمی از ایزدی ها در شمال عراق زندگی می کنند و مرکز مذهبی آنان روستای “لالش” در نزدیکی شهر سنجار (شنگال) واقع شده.
زبان ایزدیان کردی و به گویش کرمانجی شمال است. البته در طول تاریخ و به دلیل اذیت و آزارهایی که از ناحیه ی مسلمانان و به ویژه دولت عثمانی بر آنان روا داشته شده، گروه کثیری از آنان مسلمان شده و برخی نیز با اینکه مذهب کهن خویش را حفظ کرده اند، اما برای در امان ماندن از قتل عام و غارت طی نسلهای متمادی به زبان عربی و ترکی سخن گفته و تنها آشنایی آنان با زبان کردی به دلیل کتب مقدس آنان است که به این زبان نوشته شده است. البته شمار ایزدیان غیر کرد زبان بسیار اندک قلمداد می شود.
وجـه تسمیـه واژه ایزدی
ایزدیان خود را “ایزدی”۱ می خوانند. واژه ی ایزد در اوستا “یزتا” و در زبان پهلوی “یزته” یا “یزت” است که در فارسی و کردی امروز (زبان ایزدیان) “ایزد” به معنی خدا است.

گروهی ایزدیان را “یزیدی” و منتسب به یزید بن معاویه و گروهی منتسب به به یکی از خوارج نهروان بنام یزید بن أنَیسه خارجی می دانند. این اشتباه از آن جهت رخ داده که اعراب واژه ی “یزیدی” را که بر گرفته از تلفظ پهلوی آن است، مرتبط با نام یزید در زبان عربی گرفته اند. البته ایزدیان خود نیز به دلیل آزار و اذیت اعراب و تظاهر به عرب بودن در این تحریف بی نقش نبوده اند و یزید ابن معاویه را یکی از مقدسین خود می دانند.
ایزدیان خود معتقدند که از نسل “یزدان” اند. ایشان معتقدند که خدا (شیطان- ملک طاووس) چون می خواسته ملت ایزدی را از دیگر ملل ممتاز سازد، برای “شاهد ابن جراح” پسر حضرت آدم ،که بدون جفت –همشکم- متولد شد، فرشته ای از بهشت فرستاد تا با او ازدواج کند. حاصل این ازدواج پسری به نام “یزدان” است که ملت یزیدی از نسل او هستند.
تاریخچــه
قدمت دین ایزدی به پیش از ورود اسلام به سرزمین کردستان بر می رسد. به درستی پیدایش این دین مشخص نیست. با توجه به شواهد به نظر می رسد که این دین شکلی تحریف شده از مهرپرستی و ادامه ی اندیشه ی زروانی باشد که به دلیل فشارهای فراوان در زمانهای مختلف و به ویژه در دوران ساسانی و اسلامی خود دست به تحریف این دین زده اند و آنچه امروز تحت عنوان دین ایزدی می شناسیم آئینی است که تحت تأثیر مانویت قرار گرفته و عقاید ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشته است.

تأثیرات فراوانی نیز از دین یهود و فرقهٔ “نسطوری” و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در دینورزی ایزدی قابل مشاهده است.
اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم به این مساله اشاره می‌کند که پیش از قرن ششم هجری قمری نامی از این قوم در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی۳ به میان آنها آمده و طریقه‌ٔ “عدویه” را در میان آنها بنیان نهاده‌است. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شده‌است آنها را به همین نام خوانده ‌است.محقق دیگر، ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی در کتاب الانساب می‌نویسد :

جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیه‌های آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام “حال” می‌خورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمی‌دارند و آن را با نان خمیر می‌کنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه می‌خورند و آن را “برات” نامند.
یکی از بزرگترین مقدسین ایزدیان شیخ عدی است که مقامی الهی دارد. برخی او را که نام کامل و کنیه‌اش “شرف‌الدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان” است را منصوب به مروان بن حکم می‌دانند و در امویت او اتفاق نظر دارند.

او را مردی صالح و باتقوا دانسته‌اند که در بعلبک به دنیا آمده‌است از شام به منطقه سنجار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید. بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و در موصل سکنی‌ گزیده‌است. در این زمان او به “شیخ عدی حکاری” موسوم می‌گردد.
با تکیه بر مستندات خود ایزدیان:

شیخ عُدی بن مسافر در سال ۴۶۷ هجری قمری مطابق با ۱۰۷۴ میلادی در روستای “بیت فار”۴ واقع در ۳۷ مایلی جنوب “بعلبک” در لبنان بدنیا آمد. پدرش مسافر بن اسماعیل؛ مسلمانی معتقد بود. عُدی بن مسافر پس از گذراندن دوران کودکی، جهت کسب علوم از روستای خویش در لبنان رهسپار بغداد شد. در آنجا بود که با “شیخ عبدالقادر گیلانی” -مؤسس طریقت تصوف قادریه- دوستی صمیمی یافت، شیخ عُدی به زودی به منطقه ای کوهستانی در نزدیکی شهر سنجار رفت و در روستایی به نام “لالش” گوشه نشین شد و به ریاضت و زهد پرداخت.
بسیاری بر این توافق دارند که وی در آغاز ورود به منطقه ی لالش در غاری مسکن گزید و زندگی صوفیانه ای را پایه گذاشت.

این سبک زندگی که شیخ عدی پیشه کرده بود بی شباهت به آداب زندگی دیرهای نسطوری پیرامونش نبود. بتدریج مردم بومی منطقه ی لالش که کشاورز و دامپرور بودند و پنهانی پیرو دین کهن خویش بودند، گرداگردش جمع شدند و زُهد او حدیث عام و خاص گردید و تا هنگام درگذشتش در سال ۵۵۷ هجری قمری (و یا شاید ۵۵۵ یا ۵۵۸) به کار وعظ و نصیحت مردم ادامه داد.

و پس از مرگ همان جا در لالش در همان مکانی که گوشه نشینی اختیار کرده بود، بخاک سپرده شد.
کرامات بسیاری از سوی ایزدیان به شیخ عُدی نسبت داده می شود.

مستشرق غربی جان گست که تحقیقات جامعی بر روی ایزدیان انجام داده است، می نویسد:

“پس از مرگ شیخ عدی جایگاه او در نزد ایزیدیان چنان بالا رفت که در ابتدا او را یک پیامبر تصور می کردند. پس از مدتی مدعی شدند که او وزیر خداست و اینکه امور زمین و آسمان با تدبیر او انجام می شود و می گویند: حکم آسمان در دست خدا و حکم زمین در دست شیخ عدی است، او شریکی عزیز در نزد خداست که خواسته ی او رد نمی شود، بلکه او روح مقدس و پاک کننده ی جان هاست. اوست که بر انبیاء فرود می آید و حقایق دین و آموزه های دینی را بر آنان وحی می کند.”
جان گست در جایی دیگر از کتاب خود می نویسد:

“در میان یزیدیان افسانه ای به این شرح رایج است، آنان معتقد اند
شیخ عدی در سن پانزده سالگی به دنبال سرنوشت خود از روستای بیت فار مهاجرت کرد و بعد از گذشت پنج سال در شبی از شبها در زیر سایه ی مهتاب هنگامی که سوار اسب خود بوده به گوری قدیمی و مخروبه می رسد و در برابر آن متوقف می شود، در این هنگام شبحی از دل زمین بیرون می آید و جلوی او می ایستد که به اندازه ی دو شتر بوده و طول دستهایش به هشت پا می رسید و سری همچون گاومیش و پشمی بلند و خشن و چشمانی بزرگ و گرد همچون گاو نر که به رنگ سبز می درخشید و پوستی سیاه و تیره داشته.

در این هنگام قبر به اشاره ی آن شبح چنان بزرگ می شود که به ابرها رسیده و شکل مناره به خود گرفته و شروع به لرزیدن می نماید. شیخ عدی درحالی که از ترس آنچه که می دید می لرزید، پایش به آفتابه آبی که نزدیکش بود می خورد. سپس شبح به جوان زیبارویی که دمی سبز رنگ چون طاووس داشته تغییر شکل می دهد و به او می گوید:

“نترس، فقط این مناره خواهد ریخت و همه ی جهان را ویران خواهد کرد، ولی تو و کسانی که به تو گوش فرا دهند، آزاری نخواهند دید و شما بر ویرانه ها حکومت خواهید کرد. من ملک طاووس هستم و تو را برگزیدم تا دیانتم را در جهان اعلام کنی.”
پس از درگذشت شیخ عدی بن مسافر، برادرزاده او شیخ حسن بن ابوالبرکات ملقب به تاج العارفین جانشین وی شد.

این شیخ حسن مؤلف یکی از دو کتاب مقدس دیانت ایزدان مشهور به مصحف رَش است. در دوره ی او بود که بدرالدین لؤلؤ حاکم موصل از ترس آنکه وی کردهای منطقه را بر علیه او بشوراند، او را گرفته و در بند کرد و سپس دستور داد او را با تسمه ی سیمین خفه کنند.
دکتر محمد التونجی می نویسد:

“هنوز هم در میان طوایف یزیدی، کسانی هستند که معتقد اند شیخ حسن بن ابوالبرکات کشته نشده است و روزی باز خواهد گشت و به این امید مال نذری و زکات انباشته می کنند و منتظر بازگشت او هستند. امروزه قبیله ای که اصل و نسب آنها به شیخ حسن (تاج العارفین) می رسد، متولی اداره ی جامعه ی یزیدیان هستند و حفاظت از اصول دیانت یزیدیه و آموزش قوال ها(قاریان مذهبی) را برعهده دارند.”
آرامگاه شیخ عدی بن مسافر و برخی مریدانش در خانقاه وی واقع در روستای لالش برای ایزدیان حکم قبله را پیدا کرده است و ایزدیان در موسمی خاص جملگی به زیارت آن می روند، گرد آن طواف می کنند و با آب چاه مجاور آن غسل می کنند و هر شب سرتاسر آن بقعه را با چراغ های روغن سوز روشن نگه می دارند. بر اساس شریعت ایزدیاتی (ایزدیگری) بر ایزدی واجب است که به هر جایی که می رود یک مشت از خاک تربت شیخ عُدی را همراه داشته باشد.
کتاب های دینی ایزدی
ایزدیان دو کتاب مقدس به نام های جلوه و مصحف رَش (مصحف سیاه) دارند.

آنها معتقدند که جلوه از سوی ملک طاووس فرستاده شده و وحی منزل است. ملک طاووس در این کتاب به امر و نهی ملت ایزدی پرداخته و از قدرت ازلی و ابدی و پاداش و مجازاتهای خود سخن گفته است.
در مقدمه ی این کتاب آمده :
“جلوه قبل از همه ی مخلوقات و آفریده های ملک طاووس وجود داشته است. ملک طاووس این کتاب را بر ملت خود نازل کرده است تا پیروان خود را بر دیگران ممتاز گرداند.”
کتاب مصحف رَش حاوی دستوراتی در باره ی اداره ی امور ملت یزیدی و رفتار با غیر یزیدی ها و چگونگی خلق زمین و آسمان ، ملائک و عرش و آدم و حوا است.

مصحف رَش ملت ایزدی را نژاد پاک و مقدس معرفی می کند و مادربزرگ شان را بر خلاف سایر انسان ها حوری آسمانی می داند. همچنین در انی کتاب از طوفان نوح و طوفان های دیگر و اینکه هر هزار سال یکی از خدایان به منظور جلوگیری از فساد و اصلاح امور به زمین نازل می شود و قوانین و مقررات لازم را به زبان کردی وضع می نماید سخن رفته است.

مسائل مربوط به احکام مذهبی از قبیل طواف سنجق ها ، زیارت مرقد شیخ عدی و چگونگی جمع آوری نذورات و انجام مراسم جسن در اول سال و احکام مربوط به فقرا و غیره در این کتاب آمده است.۷
جهان بینی ایزدی
ایزدیان معتقدند خدا نخستین موجودی را که خلق کرد ملک طاووس بوده است. ذات ملک طاووس با ذات خدا یکی است و پس از ملک طاووس شش ملک دیگر قائلند که رابط بین خدا و خلق هستند ولی ملک طاووس اولین ملک محسوب می شود.۵ در اینجا عقاید زردشتیان در ذهن متبادر می شود که پس از اهورامزدا به وجود خرد مقدس یا اسپنتامینو عقیده دارند که اولین موجود است و بعد از او شش امشاسپند دارند و اسپنتامینو گاهی جــزو امشاسپنـدان محسوب می شود و عده آنها به هفت می رسد و گاهی او را به اعتبار ا لوهیت می نگرند و امشاسپندان شش تا می شوند.
بنا بر رای مستشرقینی مثل هورتن کیش یزیدی نور پرستی است و منشا آن ثنویت ایران قدیم است که به غلبه نور بر ظلمت منتهی می شود.
ملک طاووس اهریمن نیست بلکه تشخص اصل شــر است که دنباله خیــر محسوب می شود. و به این معنی است که شر از لوازم خیر و مخلوف بالعرض است و جزو نقشه آفرینش است. پس ملک طاووس هم از ارکان آفرینش به شمار می رود. ایزیدی ها شیطان را به عنوان معارض و خصم خدا نمی پرستند، بلکه ملک طاووس یا شیطان را ملکی می دانند که هرچند سبب طغیان و سرکشی و مغضوب درگاه الهی شد و به جهنم افتاد ولی ۷۰۰۰ سال در آنجا گریست چندانکه هفت خُم از اشک دیدگانش پر شد و آنگاه خدا او را بخشید. ایزیدیان هم مثل بسیاری از پیروان ادیان باستانی اعتقاد دارند که جهان و هرچه در او هست از چهار عنصر اصلی یعنی “آب، باد، خاک و آتش” ترکیب یافته‌است.
مشابه باور ادیان سامی، در باور ایزدیان، خدا انسان را از آب و خاک آفرید در حالیکه فرشتگان درگاه ابدیت همه از جنس آتشند؛ و آتش به باور آنها بر گِل ﴿ممزوج آب و خاک﴾ ارجحیت دارد. 

از این رو وقتی خداوند از همه فرشتگان بارگاهش ﴿از جمله ملک مقرب، طاووس﴾ می‌خواهد که در مقابل ساخته ی دست او -آدم- تعظیم کنند، ملک طاووس (شیطان) از این دستور ایزد سر می‌پیچد و از همان زمان سر به شورش می‌گذارد، شورشی که تا روز حشر ادامه خواهد داشت و ایزیدیان آن را شورشی بر حق و از روی حکمت خداوند می‌دانند و شیطان را لعن نمی‌کنند و معتقدند که در آخرالزمان او مشمول لطف و بخشش پروردگار خواهد گشت.
محققین و متکلمین اسلامی آنها را بدلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غلاة دانسته‌اند. ایزیدیها به شیطان یا بقول خودشان ملک طاوس ارادت دارند و چون در کتابهای مذهبی سایر ادیان به شیطان و ابلیس لعن شده، او را ملک طاوس می نامند که رئیس تمام ملائکه می باشد. در فرهنگ اعلام معین آمده است که چون در آن‌ زمان ﴿یعنى در زمان زندگى شیخ عدى﴾ عادت لعن و سب شیوع داشت “شیخ عدى دستور داد لعن را مطلقا ترک کنند، حتى لعن بر ابلیس را”.
علاوه بر ایزیدی‌ها بعضی از عرفای مشهور، یکتا پرستی ابلیس را ارج می نهند. بقول ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، (ج ۱ ص ۳۵) ابوالفتوح احمد بن محمد غزالی برادر ابو حامد محمد بن محمد غزالی روزی در بغداد بر بالای منبر گفت: “اگر کسی توحید را از ابلیس یاد نگیرد زندیق است. زیرا او مامور شد که بغیر از خدا را سجده کند ولی نپذیرفت.”
ایزدیان‌ به‌ تناسخ‌ ارواح‌ عقیده‌ دارند و معتقدند انسان‌ چنانچه‌ در جهان‌ نیکوکار و خیر باشد، هنگامی‌که‌ می‌میرد روحش‌ مجدداً به‌ تن‌ کودکی‌ نیکوکار حلول‌ می‌کند، اما اگر انسان‌ بدکار و شریری‌ باشد، هنگامی‌که‌ روحش‌ آزاد می‌شود به‌ بدن‌ جانواران‌ و حشرات‌ موذی‌ چون‌ کژدم‌ و مار راه‌ می‌یابد.

به عقیده آنها ارواح دو دسته اند:
دسته ی اول؛ ارواح شریره اند که در حیوانات بد جنس حلول می کنند و همیشه در عذابند .دسته ی دوم ارواح پاک هستند که در فضا پرواز می نمایند تا برای مردم زنده اسرار کائنات و مغیبات را کشف نمایند و این ارواح با عالم غیب در تماس دائم هستند.
جامعه ی طبقاتی ایزدی
میرزا شکرالله سنندجی در کتاب تحفه ی ناصری جامعه ی ایزدی را دارای ده طبقه شامل امیر، پسمیر، پیشین امام، باباشیخ، مشایخ، پیر، فقیر، قوال، کوجک و مرید. میداند. جامعه ی ایزدی تا اندازه ای یک جامعه ی کاستی است که تحرک طبقاتی در آن بسیار مشکل، و در برخی طبقات کاملا غیر ممکن است.

در برخی منابع نامی از طبقات “پسمیر” و “پیشین امام” نیامده که احتمالا پسمیرها را جزء امرا و پیشین نیز در طبقه ی باباشیخ باشد. ویژگیها و وظایف هر کدام از طبقات به اختصار به شرح زیر است:
امیر:

فردی مصون و غیر مسئول است و او را معصوم دانسته و معتقدند که جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق قضاوت مطلق بر رعیت خود دارد زیرا او وکیل شیخ عدی است. امیر باید از خانواده ی شیخ عدی انتخاب شود. از وظایف او می توان به تولیت و سرپرستی مرقد شیخ عدی و اداره ی امور مربوط به آن و محافظت از سنجقهای هفتگانه۶، دریافت خیرات و نذورات و اداره ی امور املاک موقوفه ی شیخ عدی نام برد. نام امیر فعلی ایزدیان “میر تحسین بگ” است.
پسمیر: 

پسمیر به کسی گفته می شود که در طبقه ی پائینتر از امرا قرار گرفته اند. امرا در بین ایزدیان تنها با طبقه ی پسمیرها ازدواج می کنند. پسمیرها هم تنها با طبقه ی خود و امرا ازدواج می کنند.
پیشین امام: سومین طبقه ی اجتماعی ایزدی پیشین امام نام دارد که وظیفه ی روحانی دارند. از وظایف عمده ی آنها انجام مراسم دینی و عقد نکاح است.
بابا شیخ: 

باباشیخ در واقع پیشوای دینی است. وی پرده دار مرقد شیخ عدی است و حفظ سجاده منسوب به شیخ عدی بر عهده ی او می باشد و اوست که ایام روزه و عدد رکعات نماز و نصاب زکات را تعیین می کند. او برخلاف سایر ایزدیان شراب نمی نوشد و چهلمین روز تابستان و زمستان را روزه می گیرد و به هنگام روزه با کسی سخن نمی گوید و با کسی تماسی ندارد.
مشایخ: 

مشایخ از نسل شیخ عدی دوم، مشهور به ابوالمفاخر هستند. ایزدیان معتقدند که خدای شر (ملک طاووس) دارای قدرت و تسلط فوق العاده ای بر کائنات است و از آنجا که مشایخ می توانند در کار کائنات دخل و تصرف نموده و سیر طبیعت را تغییر دهند، از ارجمندی خاصی در میان ایزدیان برخوردارند. کار دفع شر از طریق تقدیم قربانی و خیرات به پیشگاه ملک طاووس از وظایف مهم مشایخ است.
پیر: 

پیرهای ایزدی از بین چهار خانواده که به شیخ عدی خدمت کرده اند انتخاب می شوند. پیرها در تمام شئون زندگی ایزدیان دخالت دارند. آنان با خواندن دعا و انجام مراسم مذهبی و استمداد از خاک و سنگ مرقد شیخ عدی و اولیاء بیماران را شفا می دهند و دیوانگان را به سر عقل می آورند و در مراسم کفن و دفن مردگان شرکت دارند.
فقیر: 

به زاهدان یزیدیه فقیر می گویند. فقرای یزیدیه خرقه ی پشمی سیاهی می پوشند که تا پاره نشود آن‌ را از بدن بیرون نمی آورند. این خرقه از طرف امیر به فقرا هدیه میشود. فقرا کمربندی پشمی به کمر می بندند و حلقه ای مسی به آن آویزان می کنند. همچنین رشته طنابی را هم به گردن خود می بندند. پوشاک ایزدیان مخصوصا حلقه و خرقه دارای قداست است. همه ی مردم ایزدی خواه از طبقات روحانی یا عوام می توانند به مرتبه ی فقیری برسند.
قوال:

به کسانی گفته می شود که سرودهای دینی را در مراسم دینی یا در ایام عید می خوانند. غالبا قوالها شعرای محلی خوبی هستند که گویا شیخ عدی به آنها حق انشاء قصیده و مدیحه را داده است و به حفظ اسرار شریعت و حوادث تاریخ ماخوذ نموده و نیز به مصاحبت طاوس ملک مفتخر داشته است.
قوالها طی تشریفات خاص سنجقها را به میان مردم برده و نذورات ایشان را جمع آوری می کنند. و جاروب کردن مقبره شیخ عدی از دیگر وظایف آنان است ، این کارها به طور موروثی به آنان به ارث می رسد و به فرزندان خود رقص دینی و نواختن دف و نی و سرنا و قصاید و سرود می آموزند، آنها با غیر از سلسله خود ازدواج نمی کنند.
کوجک ها: 

کوجک ها از طبقه ی عوام و غیر روحانی هستند. وظیفه آنان خدمت در مرقد شیخ عدی است. آنها مطیع و تحت امر باباشیخ هستند. ایزدیان معتقدند که کوجکها می توانند رابطه ی معنوی با عالم ملکوت برقرار سازند و از طریق مکاشفه و شهود از اسرار غیب مطلع و باخبر شوند. آنها عالم و بصیر به جایگاه ارواح و مردگان هستند و می دانند که ارواح مردگان در نعمت به سر می برند یا در عذابند.
چنانچه یزیدی به مقام کوجک ها رسید باید بر چهل منبر رفته و چهل چراغ زیارت کنند و قسم بخورند که نسبت به شیخ عدی بن مسافر وفادار باشند و چهل روز روزه بگیرند. در کتاب جلوه، عمل به گفته های کوجکها توصیه شده و آمده است:

“به گفته ی خدمتگذاران من عمل کنید واز خدمتگذارانم اطاعت نمائید، به اخبار که از غیب می دهند و از طرف من است باور و ایمان داشته باشید”.
مرید: مریدهای یزیدیه که مردم عوام و گدایان این طایفه هستند، کورکورانه اوامر روسای روحانی خود را انجام می دهند. هر مرد یا زن یزیدی باید پیر و شیخ داشته باشد و صدقات و نذر و نیاز خود را به او بدهد و از وی تعلیم بگیرد.
……………………………………………………………………………………………….

۲ . صیدق الدملوجی، ایزیدیه، ص ۴/




۱ . Êzidî ۳ . ایزدیان او را “شیخ ئادی” می نامند. ۴ . نام فعلی این روستا خربة قنافار است. ۵ . هفت ملک ایزدی عبارتند از: عزرائیل (ملک طاووس یا شیطان)، دردائیل، اسرافیل، میکائیل، جبرائیل، شمتائیل، نورائیل. ۶ . مجسمه های برنزی به شکل طاووس که نماد شیطان یا ملک طاووس است. ۷ . الیزیدیه، ص ۱۱۵/

برای مطالعه ی بیشتر:

www.en.wikipedia.org/wiki/Lalish
www.malaezidiyan-berlin.net
www.dasin.net
www.yeziditruth.org
www.lalish.de
www.lalishduhok.org
www.en.wikipedia.org/wiki/Sheikh_Adi_ibn_Musafir
www.yazidi.org www.en.wikipedia.org/wiki/Yazidi

اسارت انسان از از هبوط تا اکنون arrival - 5 - 4


 4
در ادامه‌ی تسلط موجودات غیرارگانیک بر انسان و
    مهار انرژی‌ها و توان بالقوه‌ای که از دست می‌رفت و می‌رود. « باورهای بزرگ به خویشتن خویش، خواب بزرگ و رویاگونی بود که ما را به خلسه‌ی سرسپاری و وابستگی‌های بیرونی می‌برد. « ضعف‌، ناامیدی، ناتوانی، محدودیت، شکست، ناکامی را یک به یک برای آدم تعریف  ‌کردند و باور او را از خود گرفتند. باور انسان از آدمی که به او سجده شد و اشرف‌مخلوقات خداوند بود به موجودی بدل شد که باید دخیل می‌بست، دم می‌دید و رشوه می داد و .... حقیر در کابوس ضعف‌های ذهنی فرو رفت.  »
ما بردگان ابلیس خواهیم ماند. این آئین از عصر آدم آغاز و تا همیشه کنار زندگی بشر بوده است.انتخاب بین خیر و شر، عبور از صراط انسانی‌ت. گذشت ازر منه من برابر تو. گذشت از هر چه به‌خیر بشریت آفریده شده بود. و تبدیلش به پرستنده‌ی انواع بت‌ها.
این همین‌جا تمام نخواهد شد. او می‌خواهد پادشاه زمین و منو تو باشد. او سروری بر آدمی می‌خواهد که به او سجده نکرد. او خواهد آمد. در پیکری گسترده و هول‌ناکی در جمعی کسیر از شیطان پرستان . او بر سخره خواهد ایستاد و پیروزی‌اش را جشن خواهد گرفت. و آمدن او مراسم و تدارکات می‌خواهد. او اکنون دیگر حقیقت است. حقیقتی که با جوهره‌ی وجود ما بارور شده و روز به‌روز عظیم تر خواهد شد.
پا به پای ترس‌های نسل آدم. از جنگ، فقر، نابرابری، بی‌کسی، تنهایی، خشم، حسادت، نفرت، اندیشه‌ی بسته...

و بنای مجدد معبد سلیمان برای تصرف آئورت کیهانی ، یا مسیر باز انرژی از ما تا ناکجاست. راهی از زمین تا خداست. راهی که محمد از آن به معراج رفت. مسیح عروج کرد و جبرئیل در آن تردد داشت. راه مستقیمی به عرش ملکوت. انرژی‌های ناب و خاصی که ابعاد بسیار را به هم می‌پیوندد و ما از آن بی‌اطلاعیم.

در این‌که ما حقیر و اسیر در به‌در به جستجوی سحر ، جادو ، منجی، یکی بیرونی، کسی که نکرده‌هامان را انجام دهد. ناامیدی‌ها را بزداید. کسی که مثل هیچ کس نیست جز آرزوهای بربادرفته‌ی انسانی خود را از یاد بردیم. برای چه آمدیم؟ قرار بود چه کنیم؟ قرا است کجا برویم؟ پیش از تولد کجا بودیم؟ و........... ؟

 باورها و ذهنیات مداومی که ما را به سوی خیالات بی‌مایه پیش می‌بره. ما رویاسازان کذبیم. که عاشق رویاهای خود ساخته شده‌ایم. رویای ثروت، تاهل، اولاد، شهرت، سوپر من، شزم.....


 انسان به جادویی رو می‌آره که، در تمامی ادیان از آن منع شده. به نیاز به موجودات جهان غیر نمائی. 
 
 
در زمین  نقاطی سرشاری از انرژی وجود دارد که برای تعادل آدم و طبیعت موجود شد. مثل ( کعبه. پرسپولیس، مصر، هند، تبت، آمازون ، معبد سلیمان یا همان مسجدالقصی. ) می‌بینی؟ دعوا سر لحاف ملاست. نه بیت‌المقدس. کانال‌های باز انرژی برای جادوی بزرگ. نبرد بین ما بازماندگان عصر ابراهیم با اولادان ابلیس. به تصرف زمین و آسمان آن نقطه  نظر دارند نه تقدسش.  انرژی‌های فورانی و گردابی،  معروف به دروازه‌ ستاره .
در ابعاد کوچکتر همان گیت‌ها و آستانه‌های به جهان‌های موازی. آستانه‌هایی که هر هجده روز در زمین گشوده و قابل رویت می‌باشند. 




  جادوگران برای  یاری گرفتن از موجودات آن‌سوی ابعاد، توسط انجام آئین  شیطانی که از عهد مصر پدید آمده دروازه‌هایی به‌سوی جهان غیرنمایی باز می‌کنند. 

یکی از آن‌ها راهی‌ست که ابلیس پس از چندهزار سال مناجات، گشود او را به عرش رساند. او اولین جن یا غیر ارگانیکی بود که مرزهای زمین را در نوردید و به بالا راه یافت. 
  با بسته شدن این مسیر توسط  سلیمان و سکونت مسلمین در بیت‌المقدس مکان مهمی از اختیار شیطان پرستان درآمد. همان‌ها که هزاره‌ها در این نقطه به مراسم قربانی پرداخته و در آرزوی گشودن دوباره این مسیر، که از عهد سلیمان بسته شده.
  دلیل بازسازی معبد سلیمان نه از باب آمدن ماشیح که از برای  فراخوان همه‌ی نیروهای شیطانی از ابعاد دیگر ؛ به این بُعد و حکومت و کنترل نیروی شر بر انرژی‌ها و باور انسان و بازگشت  ابلیس به جهان انسانی می‌باشد. 

 برای مدد گرفتن از موجودات‌‌ فراسو باید دروازه‌های ستاره ایجاد کرد.  و برای گشودن هر دروازه‌ستاره، باید قربانی داد.  تا  موجودات فراسو از بُعدی به این بُعد وارد شده و جادویی بزرگ و شیطانی انجام پذیرد. این سنت هم‌چنان در روستاهای دور افتاده‌ای در گوشه و کنار جهان از جمله تایلند برای حفظ قیبله از بلایا و .... انجام می‌پذیرد.
 برای شیطان و مراسم قربانی، خون لازم است تا دروازه‌ای گشوده و جادویی امکان حضور یابد.  
 در  قوانین کابالا " تصویر بالا " حکمت به ده ستون و یازدهمین به ابلیس اختصاص دارد که با پرش از عدد نه به یازده معنا می‌یابد. جهش از انسان به شیطان با عبور از باور خدا.
و رسیدن به جایگاه یازدهم، که لوسیفر یا شیطان قرار گرفته.اعداد معروف0911
11 9sep
 فاجعه‌ی 9- 11  که به دست ماسون بزرگ" بن‌لادن"  در امریکا رخ داد. طرح عظیمی از مراسم قربانی بود.  
جنگ‌های صلیبی و شوالیه های معبد  این مراسم را پایه گذاری کردند. 

 این همان اسراری‌ست که
سلیمان یا ناظم جهان غیر نمایی برای پایان دادن‌شان به زمین آمد.
 

سلیمان از طریق دروازه‌ای که مستقیما به عرش راه داشت.  برای مهار  نیروهای بد شگون و سرگردان‌ جهان تاریکی؛‌ به کمک نقشه‌ و نیرو و ابزاری که در روح الهی‌ داشت توانست،  بزرگترین آن غواصان، دیوان، بنایان،( منظور از بنا، همان ماسون‌های اینک می‌باشد.)  واژه‌ی بنا تنها یک‌بار در قرآن آمده که مربوط به حیطه‌ی سلیمان بر موجودات غیرارگانیک و وابسته به سوی ابلیس است.
غواصان را به کار گماشته و معبد بزرگ را ساخت.

انبياء/82:
و من الشياطين من يغوصون له و يعملون عملا دون ذلك و كنا لهم حافظين .
برخى از شيطان‏ها براى حضرت سليمان غواصى مى‏كردند و كارهاى ديگر جز اين(بناهاى عظيم مى‏ساختند،حمل سنگهاى بزرگ براحتى و...)و ما نگاهبان آنها بوديم.
ص/37:
و الشياطين كل بناء و غواص .
و هر شيطان بناء و غواص را...

سلیمان آن چه جادو طلسم از ابعاد تاریک ( برج‌های بابل ) ( اهرام مصر )  به دست انسان رسیده را جمع آوری و در صندوق عهد موسی گذاشت.  ( اهرام مصر هم توسط موجودات غیر ارگانیک با زوایای شیطانی تحت امر خدای یک چشم  بر مدار گیزه بنا شده‌اند )  
در عهد سلیمان غیرارگانیک‌ها خلع سلاح و زمین به آرامش نسبی و اذهان‌ بیگانه و مداوم نگران بشری،‌ به سوی انسان به بهشت باز می‌گشت. 

بهشت آسایش فراغت از ذهن .

با مرگ سلیمان دیو خادم وی تنها موجودی بود که پی به مرگ او برد؛‌ صندوق عهد که زیر تخت سلیمان پنهان شده را ربوده و به غیرارگانیک‌ها بازگرداند.

دیو سارق صندوق، عاشق افسونگری هرزه،  به نام زهره  شد.
صندوق به دست زهره و از آن به بعد به ( قوم بنی اسرائیل ) بازگشت. و طرح کابالا مجددا جهت حکومت ابلیس بر جهان و یک‌پارچگی در این سو به جریان افتاد.  این افسانه شبیه به  حکایت الواح زمردین تحوت Thoth خدای آتلانتیس
می‌باشد. 

 برای طرح انسان،  در بند.  ذهن مایوس و ناامید از خدا؛  از هر سو ترفندی و اسطوره‌ای ساخته شد تا واقعه‌ی کهن از خاطره‌ها نرود.  انسان را خواب نبرد و به‌یاد داشته باشد، آدرس سفر را از یاد برده و باید سریعا به جستجوی مسیری بپردازد که برای مکاشفه یا عبور و تجربه‌ی آن به این سفر آمده بود. با گذشت زمان محتاج تر به بیرون از خود، به طلسمات چنگ انداخت. 
قربانی می‌دهد،  فریبکار و پست و طماع و در جهت اهداف ابلیس به نام تفکرات خود قدم برمی‌دارد.
به شهوت چسبیده و روز به روز بیمار و پیری زودرس به سراغش آمد. 

                ( فاحشه‌ها، هوس‌رانان را دیدی؟  چه زود پیر و طرح فساد بر چهره‌شان نقش می‌زند؟ ) 
   زیرا انرژی‌های حیاتی " انرژی جنسی " را دور ریخته‌اند. 

برای جادو باید قربانی داد. 

از قتل روح الهی تا قتل نفس.
فروش وجدان تا کوتاهی عمر انسان .
  از خروس و بز و گربه‌ی سیاه تا ابعاد بالاتر که به دست انسان برای او قربانی می‌شود. قتل‌های زنجیره‌ای، خون‌های بیگناه. تجاوز و خونریزی . قربانی کودکان آدم در برابر  بت، خواسته‌های نفسانی ابلیس. 
 قتل و خونریزی جاری در زمین، همه هدایایی به پیشگاه شیطان است. در نتیجه روز به روز بر قدرت ابلیسیان افزوده و از انسان کم شد. مگر انسان آگاه.


برای فرار از این جهنم  راهی به جز آگاهی نداریم.

ابلیس هر روز خون می‌خواهد

قربانی. 

قربانی همانی‌ست  که
او حاضر به سجده‌اش نشد و ما نصب بیگانه یا " ذهن " را پذیرفتیم و راه نجات  فراموش شد.  
مگر، تسلط بر ذهن،  کنترل و طراحی تا رسیدن به سکوت کامل درونی و تجربه‌ی بهشتی که زمین نام دارد. 


این تنها مبارزه‌ی ما در برابر نیروهایی‌ست که با احداث  بناهای زاویه دار، شیطانی،  از جمله هرم یا طرح شطرنجی و دو ستون معروف ( معبد سلیمان) 
دروازه‌های ستاره‌ای سعی بر مهار و کنترل انرژی‌های انسان می‌کنند.
 مسدود ساخته و انرژی‌های خیر یا انسانی که در کنترل خود قرار می‌دهند.  

 این بازی از عصر فرعون آغاز و هم‌چنان می‌بینیم که همه جا و در اطراف بناهایی با طرح‌های کابالا به چشم می‌خورد. تا تو و مرا در بند اسارت انسان ذلیل کشند. تو جاودانه نیستی.
من جاودانه نیستم
جرات کن که باور داشته باشیم، ما آزاد و خوشحال نیستیم، چون اسیر ذهن بیگانه شدیم. 


  



















The Arrivals pt. 4 (The Battle for Human Energy) video


 انسان کامل






معبد سلیمان : قدیمی ترین بنای بیت المقدس





شهر اورشلیم و مكان بیت المقدس، یكی از تاریخی ترین و مقدس ترین نقاط جهان است كه مورد احترام همة موحدین جهان بوده و پیروان ادیان ابراهیمی در قداست آن اشتراك نظر دارند و آثاری مذهبی از هر یك از این ادیان ا.لهی در این محل بجای مانده است.

Beit-ol-moghadas
از دیدگاه یهودیان معبد بیت المقدس كه در عبری « بِت همیقداش» نام دارد، معبدی است كه به عنوان خانة خد.ا توسط حضرت سلیمان بنا شد و مركز انجام مراسم عبادی یهودیان میباشد. این معبد در تاریخ پر فراز و نشیب سرزمین مقدس، بارها مورد حمله و تجاوز واقع شد و گاه اقوام مشرك، بتهای خود را نیز در داخل آن قرار دادند. بت همیقداش دو بار به طور كامل ویران گشت كه آخرین آن حدود سال 70 میلادی بود و علیرغم این موضوع، این مكان مقدس تا به امروز قبله گاه یهودیان جهان و مهمترین زیارتگاه آنان به شمار میرود.

آثار بدست آمده از حفریاتی در نقاط مختلف شهر اورشلیم در عمق 10 تا 20 متری، و نیز بررسیهای كتاب مقدس حاكی از آن است كه بت همیقداش اول یا معبد سلیمان یقیناً یكی از باشكوهترین و عظیمترین بناهای مذهبی و تاریخی ساخته شده در نوع خود بوده است. محل احداث این بنای بی نظیر برفراز تپه های «مُوریا» یكی از مرتفعترین نقاط شهر اورشلیم است.

اورشلیم، شهری است كه از همان دوران باستان در صفحات تاریخ در زمرة پر حادثه ترین شهرهای جهان جای گرفته است. این نام كه در زمان تسلط حضرت داوود با نام «شهر داوود» یا اورشلیم شهرت یافت كلمه ای عبری است، مركب از دو واژة « اور» به معنی روشنایی و مقدس؛ و كلمة «شلیم» یا «شالِم» به مفهوم صلح و سلامتی.

طبق بررسیهای انجام شده قدمت این شهر به پیش از 4000 سال قبل از میلاد میرسد. شواهد نشان میدهد كه نام اولیه آن «یِبوس»  یا جیبوس Jebus بوده، ساكنین آن متشكل از دو قبیله یبوسیها و كنعانیان بوده اند و از این جهت بعدها نام یبوس به كنعان تغییر یافت. تاكنون سه حصار مهم گرداگرد این شهر ساخته و چندین بار هم مرمت شده است. اولین آن را یبوسیها ساخته بودند كه با گذشت زمان و جنگهای آن دوران، حصار یبوسیها رو به زوال و نابودی نهاد. دومین حصار در دوران حكومت حضرت سلیمان ساخته شده بود كه بر اثر هجوم لشكریان بخت النصر پادشاه بابل ویران گردید.

Beit-ol-moghadas

پس از خرابی بیت المقدس دوم توسط رومیان، سومین دیوار را هیرودیوس كبیر، پادشاه دستنشانده رومیان كه بر سرزمین اسرائیل منصوب شده بود برای جلب نظر و حمایت یهودیان ساخت. این دیوار از سه طرف با سنگهای عظیم به ارتفاع 15 متر، معبد را محصور كرده بود و آثار به جا مانده از آن دیوار از قرن اول میلادی تاكنون مورد توجه یهودیان جهان است.

این دیوار «ندبه»، به معنا و مفهوم نیایش همراه با تضرع نام گرفته و علت آن بخاطر پیش آمدهای شومی بوده كه طی تاریخ باعث ویران شدن بت همیقداش و به اسارت رفتن یهودیان به اكناف دنیا بوده است. این دیوار در زبان عبری به كوُتِل هَمَعراوی  (دیوار غربی) معروف است.

خاطرة خرابی معبد، تا به امروز در میان یهودیان به صورت یك سنت شبیه به سوگواری نگاهداری شده است. ناگفته نماند كه اولین قربانگاه در این شهر توسط حضرت ابراهیم بنا گردید.

حضرت ابراهیم از شهر «اور» (ur) كه در آن زمان در تصرف كنعانیان قرار داشت همراه همسرش سارا و برادرزاده اش «لوط» بخاطر فشارهای« نَمرُد» یكی از سلاطین آن زمان به شهر اورشلیم كه به نام« لوز» معروف بود وارد شده و در آنجا ساكن گردید و پس از مستقر شدن، اولین قربانگاهش را با نام بِت اِ-ل  ایجاد كرد.

Beit-ol-moghadasشواهد بدست آمده حاكی است كه دومین قربانگاه را حضرت داوود در خرمن گاه مردی كشاورز بنام ارنان یبوسی بناگذاشت و سومین آن را حضرت سلیمان در همین نقطه طبق وصیت پدرش حضرت داوود با نام بت همیقداش با شكوه و جلوه ای خاص بنا نمود.

ایجاد خانه خد.ا و قربانگاه یكی از آرزوهای دیرینه حضرت داوود طی چهل سال پادشاهی بود. اما به دلیل جنگهای فراوان و گرفتاریهای سیاسی كه پیوسته در دوران حكومتش او را مشغول كرده بود، این سعادت هرگز نصیبش نشد. طبق پیغامی كه ناتان نبی از جانب خد.اوند به داوود داد، احداث معبد بت همیقداش در اورشلیم به پسرش سلیمان واگذار شد.

به تعبیری دیگر، بخاطر خونریزی ها و جنگهایی كه توسط داوود صورت گرفته بود، این امر برای او جایز شمرده نشد كه خانه ای را به نام خد.اوند بنا نماید. هر چند كه حضرت داوود قبل از وفاتش برای ایجاد این بنا تدارك بسیاری دیده بود ولی طبق وصیتی كه به پسرش سلیمان كرد، از او خواست كه این ماموریت را كه به او محول شده بود به نحو احسن انجام دهد و فرمود «ای پسر
من، خد.اوند با تو خواهد بود تا در این امر موفق شوی و خانه خد.ا را بنا نمایی».


تسخیر شهر یبوس توسط حضرت داوود

پس از هفت سال جنگ و ستیز و ایجاد امنیت نسبی، حضرت داوود متوجه شهر اورشلیم شد كه در آن زمان در قلب متصرفات بنی اسرائیل قرار داشت و به نام یبوس Jebus معروف بود.

اهمیت یبوس بخاطر آن بود كه در آن دوران یك كانون مهم مذهبی كنعانیان بوده و كلیه عبادتماهها و بتكده های آن ناحیه در این شهر مستقر بود. این فكر به ذهن حضرت داوود خطور نمود كه پس از تصرف این شهر آنجا را پایتخت و مركز دینی خود قرار دهد و پس از ایجاد خانه خد.ا در این شهرصندوق عهد خد.اوند (میشكان) را كه برای بنی اسرائیل سمبل اعتقاد و نشانه وحدانیت میباشد به یبوس آورد تا شاید به این طریق اذهان عمومی را متوجه این نكته نماید كه اورشلیم بخاطر موقعیت خاصش، مهمترین كانون عبادت و یكتاپرستی است و همچنین قربانگاهی برای خالق عالم میباشد. او ضمن این كار، قصد داشت نفوذ و اقتدار خود را بر تمام سرزمین یهودا و اسرائیل (دوازده اسباط بنی اسرائیل) بسط و توسعه دهد تا در آینده نه چندان دور كشوری واحد و یكپارچه پیریزی و بنا گردد. بالاخره شهر توسط قوای نظامی به تسخیر حضرت داوود درآمد و پس از استقرار كامل بلافاصله آنجا را به نام شهر داوود (اورشلیم) تغییر نام داد.



انتقال صندوق خد.اوند به اورشلیم

حضرت داوود در اولین فرصت ایجاد شده اقدام به آوردن صندوق خد.اوند  از «قِریت یِعاریم» نمود. لوحه های ده فرمان خد.اوند كه در كوه سینای به حضرت موسی داده شد و یك نسخه از تورات در این صندوق جای داشت. حمل و نقل صندوق خد.اوند مستلزم رعایت آداب شرعی خاصی بود كه در مرحله اول به علت كوتاهی در رعایت آنها، انتقال صندوق ممكن نشد.

در دومین اقدام، جمیع كاهنان و لاویان (افرادی از نسل حضرت موسی و هارون) پس از تقدیس نمودن خویش در حالی كه صندوق عهد بر روی كتف لاویان قرار داشت، رهسپار شدند. حضرت داوود و همراهان دیگر این كاروان را همراهی مینمودند. جمیع قوم با جشن و سرور و پایكوبی و خواندن سرود و نواختن ساز و دهل و كرنا وارد شهر اورشلیم شدند و صندوق خد.اوند را در مكانی كه قبلاً به صورت یك خیمه آماده كرده بودند قرار دادند. سپس مراسم تقدیم قربانی های سوختنی و ذبح نمودن از جهت سلامتی به حضور خد.اوند شروع شد و حضرت داوود پس از فارغ شدن از مراسم قربانی و ذبح، كلیه حاضرین را طی مراسمی به نام خد.اوند بركت داد.

پس از مدتی فرشته خد.اوند امر فرمود به داوود بگویید كه برود و مذبحی برای خد.اوند در خرمن گاه «ارنان بیوسی» برپاكند. بیدرنگ داوود به آن نقطه كه به او نشان داده شده بود رهسپار گردید و از مالك آن خواست كه خرمن گاه را به او بفروشد تا قربان گاهی برای خد.اوند برپا نماید. از همان ابتدا بیوسی موافقت خود را اعلام نمود و حتی حاضر شد كه نه تنها زمین را، بلكه گاوهایی را برای قربانی نمودن و گندم را برای هدیه آردی و هیزم را بطور رایگان در اختیار داوود قرار دهد كه البته داوود این پیشنهاد را قبول نكرد و گفت همه را به قیمت خواهم خرید و خون اموال تو میباشد و این امر برای خد.اوند وقف میباشد به رایگان نخواهم گرفت.

در نتیجه خرمن گاه را به وزن ششصد مثقال طلا خریداری نمود و سپس در آن مكان مذبحی برای خد.اوند بنا نمود و قربانیهای سوختنی و ذبایح سلامتی تقدیم نمود.

پس از خرید زمین، داوود فرمود سنگهایی به شكل مربع برای بنای خانه خد.ا بتراشند و همچنین شروع به جمع آوری مس و چوب سرو آزاد از منطقه صیدون كرد و دیگر لوازم اولیه را تهیه نمود.



نصایح و وصیت های حضرت داوود

پس از آن كه حضرت داوود متوجه شد كه اجازه احداث بنای خانة خد.اوند از او سلب گردیده است، در یك گردهمایی كه جمیع روسای قوم بنی اسراییل از روسای اسباط گرفته و دیگر امرای لشكری، بزرگان و كلیه خدمتگزاران در آن شركت جسته بودند سخنانی به این مضمون ایراد نمود:

ای قوم من، من داوود بن ییشای، تصمیم داشتم كه خانة خد.اوند را در این شهر احداث نمایم و برای ایجاد آن نیز تدارك وسیع دیده بودم. لیكن خد.اوند مرا گفت به خاطر آن كه تو مرد جنگی هستی و خون ریخته ای خانه ای به نام من بنا نخواهی كرد.

اما خد.اوند از تمامی خاندان پدرم، مرا به عنوان پادشاه بنی اسرائیل برگزیده است و از جمیع پسران من، پسرم سلیمان را برگزیده است كه پس از من بركرسی سلطنت جلوس نماید. او به من فرمود پسر تو سلیمان تنها كسی است كه خانه و صحن های مرا بنا خواهد نمود. هر چند كه سلیمان جوان و ضعیف است و كاری بسیار عظیم در پیش دارد اما تو ای پسرم مطمئن باش كه خد.اوند همراه تو خواهد بود تا كامیاب شوی و خانه خد.ای خود را چنانكه درباره تو فرموده است بنا نمائی. من آنچه كه در توانم بود برای بنای خانه تدارك دیده ام. سنگهای مرغوب و چوبهای سرو و صنوبر، آهن، مس، طلا و نقره و مصالح گرانبهای بیشمار را مهیا ساخته ام كه میتوانی از آنها استفاده كنی. داوود سپس رو به حاضران نمود و از آنها خواست كه در این امر سلیمان را یاری نمایند و در ادامه سخنانش فرمود كه آنها هم میتوانند با اهدا طلا و سنگهای گرانبها برای بنا نمودن خانه خد.اوند در این امر خیر شریك باشند. او پس از نصیحت و وصیت به سلیمان و حاضران، از سلیمان خواست كه در امور مملكتداری طبق موازین و شریعت حضرت موسی رفتار و احكام خد.اوند را حفظ نماید.



آغاز سلطنت حضرت سلیمان

پس از ملحق شدن حضرت داوود به اجدادش، در چهارمین سال سلطنت سلیمان در دومین ماه(ایار) در سال 2928 عبری برفراز كوه موریا در اورشلیم در محل خرمنگاه اَرَونا یبوسی در مكانی كه فرشته خد.اوند برحضرت داوود ظاهر شد، بنای ساختمان خانه خد.اوند آغاز گشت. به این منظور سلیمان از «حیرام» حاكم صور(یكی از شهرهای فعلی لبنان) كه از دوستان نزدیك پدرش بود دعوت به همكاری نمود.

طبق معاهدهای بین سلیمان و حیرام، سلیمان متعهد شد كه بخشی از نیازهای مواد غذایی مردم حیرام را شامل روغن و گندم تأمین نماید و حیرام هم متعهد شد تا در مقابل دریافت آذوقه و مواد غذایی، چوب درختان سرو آزاد و صنوبر منطقه صور را كه از لحاظ استحكام و قابلیت تجاری شهرت فراوانی داشت از طریق دریا برای سلیمان به بندر حیفا ارسال نماید. در ضمن برای اعزام كارگر و معمار و استادكار و هنرمندان لبنانی كه در زمینههای نجاری و مسگری و منبتكاری و سنگتراشی تبحر داشتند موافقت شد.

اولین اقدام سلیمان اعزام یك گروه كارگر به لبنان شامل سی هزار نفر به عنوان كارگران اجباری به منظور بریدن درختان بود. این كارگران به سه گروه 10 هزار نفری تقسیم شده بودند و هر 10 هزار نفر به مدت یك ماه در لبنان مشغول به كار میشدند و دو ماه هم در بین خانوادههایشان به عنوان مرخصی بسر میبرند. و همچنین یك گروه هفتاد هزارنفری را برای عملیات حمل و نقل اختصاص داده بودند و 80 هزار نفر مشغول به حفاری سنگ از كوه بودند.

سه هزار و سیصد نفر به عنوان سر كارگر و كارفرمای ارشد انتخاب شده بودند كه تا پایان بنای خانه خد.اوند و قصرها و دیوار اورشلیم و مرمت دیگر نقاط، فعالیت داشتند.

برای تأمین بودجة احداث معبد بت همیقداش و بناهای دیگر تدابیری اندیشیده شده بود كه مهمترین آنها وضع نمودن مالیاتهای سنگین بر كشاورزان، به كار گرفتن شماری از مردان به عنوان كارگران اجباری به مدت 4 ماه در سال (هر فصل یك ماه) وعقد قرار داد با حكام و تجار كشورهای همسایه بود.

یكی از استادان هنرمندی كه برای معبد سلیمان بكار گرفته شده بود شخصی بود به نام حیرام از خاندان نفتالی (و هم نام با حیرام پادشاه صور).

این هنرمند بیمانند به خدمت سلیمان فرا خوانده شد و مسئولیت انجام كلیه كارهای فلزی و مسگری و برنزكاری بتهمیقداش به او واگذار گردید. از مهمترین آثار خلق شده توسط این هنرمند میتوان به دو ستون با شكوه كه در مقابل در ورودی محوطه ایوان شرقی در طرفین در سالن بتهمیقداش نصب شده بود اشاره نمود. قابل ذكر است كه این دو ستون اول به صورت یك پارچه از جنس مس به طول تقریبی 18 متر و قطر 4 متر به صورت استوانه ریختهگری شده بود كه بعداً به دو قسمت مساوی هر كدام به طول 18 «اَما» حدوداً برابر با 9 متر تقسیم شد.

پس از نصب ستونها برای هر یك نامی انتخاب كردند كه به تفسیری دارای معنا و مفهوم عمیق عرفانی بوده است. ستون سمت راست را «یاخین» نامیدند كه به معنای «برقرار و استوار» میباشد كه مظهر استوار بودن قانون ابدی خد.اوند (تورات و آیین یهودیت) بودهاست.

ستون سمت چپ را به نام «بُوعَز» نام نهادند كه تركیبی از دو كلمه عبری «بو» و «عز» به مفهوم «قدرت در آن است » میباشد كه مظهر قدرتمند بودن ملت در سایه محترم شمردن و اطاعت از فرامین تورات است.

دو سر ستون تاج مانند به شكل نیم كره به ارتفاع 5/2 متر از مس ریخته شده و بر بالای ستونها نصب گشت. برای تزیین این دو سر ستون، از تورهای مشبك از جنس مس بر بالای سطح جانبی آنها همانند دسته گلهای زنجیری شكل به صورت گلكاری استفاده شد. در قسمت بالای سرستونها در كنار این تزیینات مشبك، دویست گل اناری شكل در دو ردیف در محل اتصال ستون و سر ستون با استفاده از هنر سوسنكاری به كار رفته بود. كلیه تزئینات استفاده شده بر روی ستونها و سر ستونها یكسان انجام شده بودند.



آثار خلق شده توسط حیرام

از دیگر شاهكارهای خلق شده توسط این هنرمند، استخری بود به منظور غسل نمودن و شستشوی مذهبی كُهنیم (كاهنان) به شكل دایره و به گنجایش تقریبی 35 متر مكعب از جنس مس كه همراه با تزیینات كناری آن به صورت یك پارچه ریختهگری شده بود.

این استخر بر روی 12 پایه به شكل گاو متصل شده بود به گونهای كه استخر بر پشت این دوازده گاو قرار گرفته بود. محل قرار گرفتن هر سه گاو در چهار جهت اصلی تحت زاویه 90 درجه بود در حالی كه صورتشان به طرف خارج از استخر قرار داشت. برای شستشوی متعلقات قربانیهای سوختنی، از 10 حوضچه، هر كدام با ظرفیت حدود یك متر مكعب از جنس مس استفاده میشد.

ده عدد شمعدان و ده عدد میز از جنس طلا ساخته شد كه هر پنج عدد شمعدان و میز را در دو طرف هخال (محراب) در داخل معبد قرار داده بودند. یك مذبح مسین به شكل مربع به ضلع تقریبا 9 متر و به ارتفاع تقریبی 5 متر برای قرار دادن قربانیهای سوختنی و آردی مورد استفاده قرار میگرفت. غیر از موارد ذكر شده، «حیرام» وسایل دیگری از جمله تعداد زیادی كاسه، مجمر، چراغدان، خاكانداز، انبر، قاشق و ظروف دیگر از جنس طلای خالص ساخته بود.



جزئیات ساختمان بتهمیقداش

مصادف با چهار صد وهشتادمین سال خروج بنیاسرائیل از مصر بود كه ساختن معبد سلیمان آغاز گردید. این بنا از یك ساختمان مستطیل شكل به طول تقریبی 30 متر و عرض 10 متر و به ارتفاع 15 متر در سه طبقه بر روی یك صحن مستطیل شكل احداث شد.

درِ ورودی اصلی در سمت شرق معبد و با دو ستون در طرفین آن تعبیه شده بود. درِ ورود به طبقات و اطاقهای دالان وار در اطراف معبد، در سمت راست بنا قرار گرفته بود.

پنجرههای معبد به نحوی طراحی شده بودند كه از داخل كوچكتر و از قست خارج بزرگتر و عریضتر بودند. به تفسیری مفهوم این پنجرهها این بوده است كه برخلاف پنجرههای عادی كه نور را از خارج به داخل خانه هدایت مینمایند، بتهمیقداش نه تنها احتیاج به نور خارج نداشته است بلكه نور جلال ا.لهی از داخل به خارج تابیده و دنیای خارج را روشن مینمود.

سنگهای دیوارهای معبد در محل استخراج دقیقاً به اندازههای مورد نیاز، بریده شده و سپس در محل ساختمان بدون استفاده از ابزارفلزی بر روی هم نصب میشدند. این عمل به این دلیل انجام گرفته بود كه هیچ گونه صدای خارجی آرامش خانه خد.ا را بر هم نزند. علت دیگر عدم استفاده از ابزار آهنی به خاطر حفظ حرمت و قداست خانه خد.اوند بود، زیرا همین فلز برای ساختن ابزار و سلاحهای جنگی از قبیل نیزه و شمشیر بكار میرفته و از جهت احترام و حفظ صلح در ساختن معبد نمیبایست از این فلز استفاده شود. به تفسیری دیگر برای بریدن تمامی این سنگها از یك نوع كرم مخصوص و عجیب به نام «شامیر» استفاده میشد كه دارای ترشحات اسیدی بود و به قولی دارای قدرت تشعشع بود، عبور دادن آن از محلهای مورد نظر باعث ایجاد شیارها و بریدن سنگها میگشت.



تزیینات داخل بتهمیقداش

برای تزیینات داخلی معبد، سقف و دیواره داخلی را با تختههایی از سرو آزاد پوشانده بودند و بر سطح این تختهها هنرمندان منبتكار، زیباترین شمایلها را از گل و گیاه تا تصویر فرشتگان ایجاد نموده بودند. تمامی كف را با چوب صنوبر فرش كرده و كلیه این پوششهای چوبی داخل خانه خد.اوند با طلای ناب روكش شده بود.

در داخل معبد، محرابی به طول و عرض و ارتفاع 10 متر با پوششی از طلا ساخته شده و با زنجیرهای طلا از اطراف مهار گشته بود. درهای محراب از چوب زیتون با نقشهای كندهكاری شده، ساخته و توسط پردههای طرح دار كتانی، قدسالاقداس را از سایر قسمتهای محراب تفكیك نموده بودند.

در محراب دو فرشته با بالهای گسترده از چوب زیتون به ارتفاع حدود 5 متر ساخته شده بود. طول بالآنها نیز به 5 متر میرسید و این دو فرشته با طلا روكش شده و آنها را در كنار هم در داخل و بالای محراب قرار داده بودند.



افتتاح بت همیقداش

پس از گذشت هفت سال و تلاش بیوقفه هزاران نفر، ساختمان بتهمیقداش آماده بهرهبرداری شد. اولین اقدام سلیمان انتقال تمامی موقوفات پدرش حضرت داوود به داخل خزاین این معبد بود.

در اولین روز عید سایبان (سوكوت) در ماه تیشری طی مراسمی خاص سلیمان با حضور میهمانان خارجی، كلیه بزرگان و روسای اسباط، امرا و شخصیتهای مهم و جمعیتی بیشمار از مردم با كمك لاویان، صندوق عهد و كلیه وسایل مقدس را به بتهمیقداش منتقل نمود. بلافاصله كُهنیم (كاهنان)، صندوق عهد را در محل خود در محراب خانه خد.اوند در (قدسالاقداس) در زیر بالهای فرشتهها قرار دادند.

آنچه كه داخل صندوق خد.اوند نگاهداری میشد از این قرار بود: الواح سنگی ده فرمان اولیه تورات كه حضرت موسی از كوه سینا برای بنیاسرائیل به ارمغان آورده بود و لوح ده فرمان شكسته شده. عصای حضرت موسی، پیمانهای از مائده آسمانی(مان)، عصای اهرون (هارون) كه در واقعهای برای اثبات حقانیت او، به معجزه ا.لهی سطح آن شكوفه كرده بود و یكی از 13 جلد تومارهای تورات كه توسط حضرت موسی (ع) نوشته شده بود در كنار صندوق عهد در هِخال (بخشی از محراب) قرار داشتند.

هیچ كس به غیر از كاهن بزرگ (كهن گادول) حق ورود به قدسالاقداس را نداشت و كاهن بزرگ نیز تنها چهار بار در سال آن هم در روز كیپور (روز كفاره) وارد آن مكان میشد و به نیایش و اجرای مراسم میپرداخت.

مراسم با شكوه افتتاحیه طی 14 روز برگزار شد. بیش از 22 هزار رأس گاو و 120 هزار رأس گوسفند در این مراسم قربانی شد. مذبح مسین كه برای مراسم قربانی سوختنی تهیه شده بود لحظهای خالی نمیماند به طوری كه گنجایش قربانیهای سوختنی و هدایای آردی و همچنین پیه ذبایح را نداشت. جمعی از لِویها كه به لباس كتانی ملبس شده بودند به سرپرستی «آساف» در قسمت شرقی مذبح به نواختن كرنا مشغول بودند و همگی با نوای موزون و هماهنگ در حمد و تسبیح خد.اوند آوازی بلند و یك صدا میخواندند. پس از اجرای این مراسم، سلیمان در كنار مذبح مسین قرار گرفت و در حضور جماعت زانو زده و دستهای خود را به سوی آسمان برافراشت و پس از به جا آوردن دعا و نیایش، چنین گفت:

«اكنون ای خد.ای من، دیدگان تو به سوی این جماعت است و گوشهای تو به دعاهایی كه در این مكان گفته شود شنواست. من با صداقت و ایمان كامل، خانهای برای تو ساختم تا جلال و نور تو در آن برای همیشه ساكن شود. تضرع بندهات و قوم بنیاسرائیل را كه به سوی این مكان دعا مینمایند بشنو و چون شنیدی استجابت و عفو نما».

چون سلیمان از گفتن دعا و تضرع نزد خد.اوند فارغ گردید با صدای بلند جماعت حاضر را دعا نمود و در خاتمه چنین فرمود: «تمامی قومهای جهان بدانند كه خد.اوند عالم یكی است و دیگری ندارد».

Beit-ol-moghadas

سلیمان به آرزوی دیرینه خود و پدرش داوود به نحو احسن جامة عمل پوشانید. از آن زمان اورشلیم به عنوان قبله و مركز مذهبی یهودیت شكلگرفت و هر فرد یهودی موظف بود كه سه بار در سال از دورترین نقاط سرزمین یهودا و اسرائیل به زیارت خانه خد.ا برود و قربانی تقدیم نماید



منابع:

1- تورات، تنخ، (كتاب پادشاهان- تواریخ ایام)

2- تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)

3- قوم من، تاریخ بنی اسرائیل، ابا ابان

4- تاریخ یهود، پرویز رهبر

ماجرا و بنای استر و مردخای در همدان




در عهد عتیق کتابی تحت عنوان استر (ستاره) وجود دارد که مشتمل بر 10 باب است که بیشترین باب ها مربوط به قصه زندگی دختری است بنام هدسه که دختر فردی بنام آنی حایل است و بعدا استر نامیده می شود.

استر طی ماجراهایی زن اخشورش (خشایارشاه) شاه ایران می شود و با کمک عمویش (مردخای) خشایار شاه را از توطئه ای که برای نابودی شاه بود آگاه می نماید و در نتیجه استر ملکه شاه و دارای مقام و احترامی خاص می شود.هامان بن همد تای اجاجی (از درباریان خشایار شاه) درصدد نابودی قوم یهود و مردخای می افتد ولی استر با استفاده از موقعیتش قوم یهود را از هلاکت و نابودی می رهاند و هامان به غضب شاه گرفتار می شود و از میان برده می شود.
قوم یهود نیز به پاس این اقدام مهم استر" عید فوریم (پوریم) را به یادگار این ماجرا در بین خود سنت کرده و این عید جزء اعیاد همیشگی و رسمی آنها می شود.
در صفحه 783 عهد عتیق درباره عید پوریم آمده است:
و مردخای این مطالب را نوشته مکتوبات را نزد تمامی یهودیانی که در همه سرزمینهای اخشورش (خشایار شاه) پادشاه بودند از نزدیک و دور فرستاد تا برایشان فرضیه بگذارد که روز 14 و روز 15 ماه آزار (آخرین ماه سال) را سال به سال عید نگاه دارند... از این جهت آن روزها را فور - فوریم (پوریم) نامیدند..
جریان استر و مردخای و هامان و خشایارشاه در تاریخ باستان ایران یک جریان ویژه سیاسی و تاریخ ساز بوده است و اگر اثر آن جریان از دهها قرن قبل بصورت یک سنت و آداب و رسوم" مبتنی بر دین یهود باقی است خود نیز یک جریان سیاسی را می رساند.کلا کتاب تورات که مشتمل بر فصول و ابواب متعدد در پیرامون انبیاء است و در همه جا از انبیاء الهی به بزرگی یاد می نماید" نکات و مسائل تاریخی باستانی را در بر دارد.
داستان استر یکی از این مسائل و جریانات تاریخی می تواند باشد.مورخان و محققان در پیرامون داستان استر و خشایار شاه سخنان و تحقیقات فراوانی کردند و عده ای بر این اعتقادند که کتاب استر و مردخای داستانی ساخته و پرداخته و جدا از تورات است و بعدها وارد تورات شده است.
ولی اینکه چه کسی و چه زمانی اقدام به انجام این کار کرده است نامشخص است.یحیی ذکاء در مقاله ای در این خصوص مطلبی دارد که خلاصه اش از این قرار است (مجله هنر و مردم شماره 11 سال 1342):

یک) عده ای اظهار کرده اند که این داستان یا افسانه ای حماسی (که مملو از نژاد پرستی یهودی بود) برای بیان اساس پیدایش عید پوریم است که جعل و ساخته شده است و به هیچ وجه خصوصیات یک کتاب مذهبی را دارا نیست و حتی برای نمونه یکبار هم ذکری از نام خدا در آن نشده است
دو) در کتاب عهد جدید (انجیل) هرگز مطلبی به کتاب استر استناد نشده و هرگز نامی از او در آن کتاب نیامده است
سه) در کتاب مزامیر که درباره قهرمانان عهد عتیق در 180 سال قبل از میلاد سروده شده است نامی از استر و مردخای نیامده است (حتی به اشاره)
چهار) مارتین لوتر (مصلح مذهبی و موسس فرقه پروتستان) مطلقا آن را جزء کتاب مقدس به حساب نمی آورد
پنج) اسارت یهودیان و کوچ دسته جمعی آنها به ایران در زمان قدرت بابل و پادشاهی بخت النصر است که توسط کوروش آزادی بدست آورده و در زمان داریوش" شهر بیت المقدس بازسازی می شود. حکومت خشایارشاه (486 - 465 ق م) و وقوع داستان استر با اسارت مردخای که به ایران آمده نزدیک به 100 سال فاصله دارد.

اما هستند مورخین و دانشمندانی که به راحتی از مسئله نمی گذرند و در مقابل نظرات فوق حرفهایی دارند.از آن جمله نوشته های یاکوب ادوارد پولاک (متولد سال 1818 در یکی از نواحی بوهم و متوفی 8 اکتبر 1891 در وین) است که 2 بار از ایران دیدن کرده است و بار دوم سال 1299 شمسی است که مشاهداتش را در کتابی بنام ایران و ایرانیان (1865) نگاشته است.پولاک در بازدید از آرامگاه استر و مردخای در مقابل شک و تردیدهای نویسندگان پیشین می نویسد: به دلایل زیر در صحت داستان استر و انتساب این گور به او تردیدی نیست:

یک) یهودیان از زمان اسارت بابل" در ایران زندگی می کنند.مشکل است بتوان مطلبی را که به همه قوم و ملتی مربوط می شود به آنان تحمیل کرد.
دو) وصف (داستان نقل شده در تورات) خیمه ها (پرده ها) و غذا در مدخل کتاب" چنان عالی است که به احتمال قوی می توان گفت که نویسنده خود در آنجا و مقام بوده است.
سه) شاهان هخامنشی در شوش اقامت داشتند و این شهر در خوزستان است.در زمستان اقامت در آن دیار بسیار مطبوع است و در عوض در تابستان درنگ در آنجا قابل تحمل نیست.در نتیجه این رسم ایرانی بوده که شاه در کوهستان (ییلاق) چادر می زده و به این منظور در آن حوالی جائی مناسب تر از همدان در دامنه کوه الوند... نمی توان یافت و همدان پایتخت دولت ماد" پایتخت تابستانی دولت هخامنشیان بوده است.پس این احتمال هست که استر به هنگام اقامت در پایتخت تایستانی (ییلاق) مرده باشد و او را در آنجا دفن کرده باشند.
چهار) طبق عادات و رسوم شرقی اصلا غیر عادی نیست که شاه در حال مستی یا از روی هوس دستور کشتن زنی را بدهد و سپس زن دیگری از طبقات عامه مردم را به همسری برگزیند... این هم چنین زنی که در اثر جاذبه تن و با هوش فوق العاده چنان بر وی تاثیر کند که در امور مملکتی هم دارای نفوذ کلام بشود.
پنج) بخاطر همین است که در ماجرای هامان (وزیر اعظم خشایارشاه) که وزیری مقتدر است" وی با همه خانواده اش به عذر اینکه چشمش به همسر سلطان افتاده است به دیار نیستی فرستاده می شوند.چنین داستانهایی همیشه در مشرق زمین امکان تکرار شدن را داشتند...

پولاک در جای دیگری می گوید: درباره موثق بودن این قبرها" عقیده محققان بر آن است که یهودیان همدان بازیچه خیال و تصوری مقدس هستند و روایتی که این دو قبر را گور استر و مردخای قلمداد می کند پایه و ماخذ تاریخی ندارد.البته عبرانیان شهر" هرگز در مورد موثقیت این انتساب شک و تردید به دل راه نداده اند و اعتقاد محکم دارند که در آرامگاه مزبور معجزه هایی رخ می دهد (خاصه در ایام عید پوریم) به نظر آنان حکایتی که در کتاب تورات درباره استر آمده است افسانه نیست بلکه عین واقعیت می باشد و در این شهر و در قصور تابستانی خشایارشاه رخ داده است.
بعضی از نویسندگان" مشکل این مطلب را با یک نظریه اساطیری جواب داده اند و آن را بیان کننده کشاکش های خدایان بابلی و ایلامی می دانند بدین گونه که استر را مطابق با ایشتار و مردخای را مطابق با مردوخ و وشتی و هامان را مطابق با مشتی و هومان (ربة النوع و رب النوع های ایلامی) دانسته اند.
بنظر می رسد که این نظریه با ظاهری روشن و گویا که دارد از یک تلفیق لغوی" پیش داوری گردیده است.در این صورت جواب مطلب را اینگونه هم می توان تعبیر و توجیه نمود: واژه استر از ریشه عشتر که در سامی به معنی ماه و سعد اصغر یعنی نیک بختی کوچک دارد.
در آریایی همان ستاره زهره و ناهید است و در یونان باستان و روم قدیم آفرودیت و ونوس می باشد که نامهای مونث هستند و مردخای از ریشه مردوک به معنی خورشید و معنی سعد اکبر یعنی نیک بختی بزرگ و در آریایی مهر" شمش (شین اول با فتحه)" شمش (شین اول با کسره) و مشتری و در یونان باستان زئوس خدای خدایان و مذکر است.
می توان اینگونه تعبیر نمود که این دو اسم در ورود به ایران تغییر لفظ و شکل داده باشند.از اینگونه اسامی در فارسی بسیار وجود دارد و در سایر زبانها نیز وجود دارد مانند الکساندر یونانی که در ایران هخامنشی اسکندر نامیده می شود و هگمتانه در یونان که به اکباتان تغییر شکل پیدا کرد.به همین منوال عشتر و مردوک به استر و مردخای تغییر صورت یافته اند.
با توجه به موقعیت آرامگاه در گذشته تا حال" و اعتقاد مردمی و قومی به آن مکان و وجود برخی کتیبه ها از گذشته دور و همچنین سردابه ای که گفته می شود گورگاه استر و مردخای می باشد.همچنین سکونت قوم یهود از هزاران سال قبل در همدان خود می تواند دلیلی بر صحت گفته هایی باشد که به اشاره گذشت.


موقعیت بنای آرامگاه و تاریخچه ساختمان:
امروزه ساختمان و محوطه آرامگاه استر و مردخای در ضلع شمالی خیابان دکتر شریعتی (عباس آباد) واقع است.ظاهر بنا ساختمانی است آجری با گنبدی مدور (مانند بناهای اسلامی) گفته می شود قبل از حمله تیمور لنگ به همدان" مدفن استر و مردخای در آرامگاهی بزرگ در میانه گورستان یهودیان همدان بوده است.آن بنا در زمان حمله امیر تیمور صدمه دید و رو به ویرانی گذاشت و تخریب شد.در زمان دولت صفویه اقدام به بازسازی یا تجدید بنای آن کردند و آنچه امروزه هست بنای مانده از همان زمان است.در سفرنامه پولاک چنین نوشته شده است:
آرامگاه استر و مردخای در همدان تنها بنای یادبود ملی ای است که یهودیان در ایران دارند و از قدیمی ترین زمان" یهودیان به زیارت آن آرامگاه می آیند.کر پورتر (جهانگرد انگلیسی) در قرن نوزدهم در همدان از آرامگاه استر و مردخای دیدن کرد و نوشت:
ساختمان بعد از ویران شدن در زمان امیر تیمور" در قرن 17 میلادی یعنی زمان صفویه مجددا بازسازی شده است.توضیح اینکه در قرن 8 هجری قمری ما در جمال الدوله از اتابکان فارس (که نامش حزق بوده است) با همیاری یهودیان همدان اقدام به بازسازی آرامگاه می نمایند.
همان بنا تا سال 1314 شمسی بصورت محقر و تا حدی کثیف و فراموش شده در بالای تپه ای قرار داشته و بنا به گفته معمرین همدان" اطراف آن گورستان یهودیان ساکن همدان بوده و نام گورستان جهود بوده است.پس از احداث خیابان دکتر شریعتی سمت جنوبی گورستان در کنار خیابان واقع" و ارتباط با خیابان می یابد.از همان زمان دفن مردگان ممنوع شد.پس از تسطیح گورها" محوطه تبدیل به فضائی مشجر و پارک گونه شد.

این آرامگاه در ردیف آثار میراث فرهنگی همدان است.در ورودی به فضای آرامگاه" دری است کوتاه در حد یک متر و عرض 80 سانتیمتر از سنگ کرم رنگ قطور و بسیار سنگین (روی در سوراخی وجود دارد که براحتی یک دست از آن عبور می کند و قفل سنتی {کلون} پشت در را باز و بسته می کند) در سنگی بر روی پاشنه خود" یکی در بالا که در حفره سر در فرو رفته و دیگری در زیر که در حفره آستانه قرار دارد می تواند براحتی چرخیده باز و بسته شود.بنظر می رسد تنها یادگار بنای اولیه آرامگاه از گذشته" همین در سنگی زمخت و سنگین باشد.ورود هر ... از آن در باید بصورت خمیده باشد زیرا سر در آن کوتاه است.ساختمان آرامگاه از 2 اتاق و یک سردابه که در زیر کف اتاق دومی است درست شده.
اتاق اول فضائی است در حدود 7 متر طول و به عرض تقریبی 4 متر.در طاقچه ها و قفسه های موجود" کتب اداعیه ویژه دین یهود و برخی وسایل مخصوص عبادت قرار دارد.چند کتیبه سنگی کوچک به خط عبری و زبان عبری و بدون ترجمه در بالای در و دیوارها نصب شده اند.در گذشته توراتی نوشته شده در روی پوست به صورت طومار به عرض تقریبا 50 سانتیمتر در گوشه ای از اتاق قرار داشت.
دو سر طومار به میله چوبی متصل بود.میله های متصل به طومار بصورت عمودی در قابی و نقره کاری قرار داشت.با چرخانیدن یکی از میله ها" طومار از میله ای باز و به میله دیگری پیچیده می شد.نگارنده این مقاله در سال 1350 شمسی این تورات را دیده است.

اتاق بوسیله مدخلی کوتاه به اتاق دوم راه دارد.این فضا با پوشش گنبدی" مسقف است.گورگاه استر و مردخای در سردابه زیر کف همین اتاق واقع است.دو صندوق چوبی به فاصله کمی در جوار هم قرار دارند.گفته می شود هر صندوق در روی یکی از قبرها قرار دارد.در پیرامون صندوق های چوبی مطالبی به خط عبری کنده کاری شده است.در کتاب جغرافیای کامل همدان تالیف رضا خزائل کردستانی در این مورد آمده است:
دیگر کتیبه های صندوق عتیق است که در روی یکی از مزامیر حضرت داوود... نوشته شده با ذکر تاریخ استر 2045 سال قبل.در طرف شرقی صندوق مزبور عبارت زیر به خط و زبان عبری نقش شده که ترجمه آن این است: سفارش زن عفیفه و عاقله و اولاد برجسته و عاقل و حکیمش (جمال الدوله حزقیا و ستام الدوله یشوعا) 3655 تاریخ هبوط آدم.کتیبه دیگری به خط و زبان عبری در پایین صندوق مزبور دیده می شود که یکی از آیات یشعیای نبی است.صندوق متعلق به مردخای سوخته و کلیمیان همدان صندوق موجود فعلی را که نظیر صندوق اصلی پیشین است به استاد عنایت تویسرکانی سفارش داده و ساخته اند و در روی آن نیز به خط و زبان عبری" نسب نامه مردخای تا زمان شاغول که در همدان می زیسته دیده می شود.در فاصله تنگ ما بین دو صندوق" سنگی چون در چاه" که با قفل و زنجیر به کف اتاق محکم شده است وجود دارد.روی سنگ چند سوراخ وجود دارد که می توان از آنجا سردابه و دخمه زیر اتاق را دید و تنها راه ورودی به سردابه همین دهانه است.

گفته می شود استخوانهای استر و مردخای در گورهای داخل دخمه وجود دارند.اصل بنای سردابه و دخمه را می توان به ۲۰۴ سال قبل از میلاد قدمت داد ولی سایر قسمتهای آن بی تردید بارها بازسازی و تعمیر شده اند.
بنا به گفته متصدی آرامگاه سردابه دهلیز گونه ای است به طول ۷ متر و عرض ۳ متر و ارتفاعی در حدود ۵/۲ متر.هرگز کسی نمی تواند به سردابه وارد شود زیرا اجل او فرا رسیده و در دم می میرد.به جز صندوقهای روی قبرها" در آرامگاه چند کتیبه سنگی و گچبری به خط عبری نیز وجود دارد.
مردم همدان عقیده دارند در آرامگاه اشیاء نفیس و عتیقه هایی وجود داشته که به سرقت رفته اند از جمله: کتیبه ای روی سنگ به رنگ یشمی و به خط میخی" تاج استر" نگین بهمن و فرمان آزادی یهود و... را نویسندگان نام برده اند.در کتاب جغرافیایی کامل همدان به دنبال مطلب آرامگاه استر و مردخای است:
آثار و اشیاء قیمتی هم در قسمت فوقانی گنبد بوده" از جمله مجسمه ای از طلای سفید که در حدود ۴۰ سال قبل (۱۲۸۲ شمسی) به سرقت رفته است.کلیمیان همدان در همان زمان به وزارت خارجه تظلم نمودند و در این خصوص پپرونده های متعددی در وزارت خارجه موجود است.همچنین در کتاب خاطرات و اسناد ظهیر الدوله (به کوشش ایرج افشار . انتشارات بنیاد افشار) بطور مفصل در مورد این اشیاء آمده است که خلاصه اش از این قرار است:

ماجرای بردن سنگ قدیم بقعه:
موافق تاریخ یهود و ملل قدیمه" تاج استرو تاج نگین بهمن را که مردخای داده بود با فرمان آزادی یهود" در بقعه مردخای درآویختند و به سنگ یشمی و به خط میخی تاریخ وفات آنها نقل شده و در بالای در مقبره از طرف داخل نصب بوده است.چهار سال قبل (۱۳۱۸ قمری) یکی از فرنگیان ساکن مصر که مذهب یهود داشته و پنهان می کرده است به همدان آمده قریب یک سال ماند.هنگام رفتن" آن سنگ تاریخ را به ۱۰۰ تومان از ماشیخ (خادم مقبره) بطوری دزدی خرید و برد و جای آن را گچ اندود کرد و از انظار مستور داشت.تا پارسال (۱۳۲۱ قمری) (احتمال قوی این ماجرا در سال ۱۳۲۲ قمری اتفاق افتاده است) که یکی از یهودیان همدان ساکن مصر نوشت و نقل قول کرد که آن یهودی اروپایی ساکن مصر که به همدان آمده و سنگ را خریده است و می گوید: من از این سنگ و سایر ذخایر و ودایع مقبره استر و مردخای با خبر بودم.سه سال پیش به همدان برای بدست آوردن چیزی از آنها در محله یهودیان ساکن شدم و گاهی به آنجا می رفتم و خادمش را ملاقات می کردم.سایر اشیاء را نتوانستم بدست بیاورم.آن سنگ را به ۱۸۰ تومان خریدم و آوردم به مصر و در این ایام به ۸۰ هزار لیره مصری فروختم.و یهودیان ایران قدر آن را ندانستند.محتمل است که از تاجها و نگین و... نیز در آن سنگ اثری بوده است که به آنقیمت فروخته شده است.

ماجرای قندیل بقعه (از همان کتاب):
در ماه شوال و ذیقعده" مسیو گروبه (رئیس بانک استقراضی تهران) برای تاسیس بانک به همدان آمد.روزی در مقبره مردخای رفته و در هنگام بیرون آمدن وقتی خواسته بود در میدان جلوی مقبره سوار شود توسط مترجمش به ماشیخ (خادم مقبره) می گوید که این قندیل را تا ۱۰۰ هزار تومان می خرم.شیخ ابوالقاسم و دو مسلمان دیگر آنجا بودند و این را شنیدند.ماشیخ بدبخت به وکلای جماعت یهود می گوید که شخصی این قندیل را به ۱۰۰ هزار تومانمی خرد.آن جماعت احمق می گویند که اگر پا بالای قبر مردخای بلند شود آسمان به زمین می آید.رنود یهود ملتفت شده با خادم" ساخته قندیل را که ذیلا عرض می شود به تدبیری پایین آورده و العلم عنداله که چه شد و چه کردند.

منبع:کتاب دیدنی های همدان
منبع : خدمات وبلاگ نويسان جوان




آغاز و پایان هستی از دیدگاه قرآن


دوستان عزیز همانطور که می دانید این وبلاگ از دسته بندی های موضوعی متفاوتی در راستای معرفی شعور غیر بشری تشکیل یافته است. مصالح مورد نیاز این بررسی ، شناخت ساختار جهان ، شناخت سیاره زمین و مختصات آن در کیهان، شناسائی علوم وحی ، بررسی حیات و اشکال آن و مطالعه حیات فرازمینی است. لذا مقاله زیر از سایت قرآن شناسی
(http://www.quranology.com/farsi.htm) با موضوع قرآن و علم تقدیم شما می گردد:

آغـاز هـسـتـی

« و فضا را، ما آنرا با نیروی ویژه بنا کردیم، و این ما هستیم که پیوسته آنرا گسترش می دهیم»!
«سماء»: چیزیکه در بالا قرار دارد (بالای سر قرار دارد)، و به بالای هر چیزی سماءِ آن گفته می شود (و به پائین آن زمین آن).

 ابتدا به درخت که بالای سر قرار دارد سماء گفته شده و بعد به گیاه تعمیم داده شده، و شاید به خاطر اینکه گیاه بالای زمین قرار دارد به آن سماء گفته شده است. سماء در برابر ارض (زمین) مؤنث است و مذکر هم بکار میرود. سماء هم مفرد و هم جمع هر دو می آید و جمع آن سماوات است. سمائی که بمعنی باران است مذکر میآید.
سماء در آیه بمعنی فضاء آمده است و می تواند مجاز باشد، که  بمعنی “محتوای فضا” خواهد بود و میتواند بمعنی خود فضا باشد، که در این صورت به این معنی خواهد بود که گسترش فضا و گسترش محتوای آن با هم هستند و فضا بدون محتوای آن وجود ندارد.
نکات آیه:
ـــ فضا پیوسته در گسترش است:

وقتی منبع نور به طیف نور نزدیک می شود امواج نور آن بهم فشرده می شوند و خطوط سیاه در طیف به طـرف رنگ آبـی جابجا می شود. و وقتی منبع نور از طیف نور دور می شود خطوط سیاه در طیف به طرف رنگ قـرمز جابجا می شوند.
وقتی انسان از طـیـف نور سـتارگان کهـکشانها تصویر می گیرد و آنها را با هم مـقایسه می کند، می بیند که خطوط طیفی آنها در نظام تجزیه طیفی در جائیکه می بایست باشند نیستند، بـلـکـه بـه سمت خط قـرمـز طیف جابجا شده اند. معنی این جابجائی این است که ستارگان پیوسته از ما دور می شوند و این به این معنی است که کهکشانها پیوسته از ما دور می شوند. و این به این معنی می شود که فـضا (یعنی جهان) پـیوسته در حال گسترش است. یعنی همان چیزی که آیه گفته است.
ـــ فضا با نیروی ویژه بنا شده است:

“پیوسته در گسترش بودن هستی” به این معنی است که هر چه رو به عقب برمی گردیم نتیجه این می شـود کـه کـهکـشانها به هم نزدیک و نزدیک تر میشوند. تا اینکه بالاخره هـمه جرم و انرژی موجود در جهان در یک نقطه به هم می رسند. و نتیجه این می شود که همه جرم و انرژی موجود در هستی در ابتدا در یک نقطه مـتمـرکز بوده و ضمن یک انـفجار به هر سو پخش و پراکنده شده و جهان کـنونی مـا شکـل گـرفـته است. زمان آن انفجار حدوداً 18 میلیارد سال پیش تخمین زده می شود.

پس از پخش و پراکنده شدن جرم و انرژی اولـیه با نیرو (یا بعبارتی با انفجار)، هـر یک از سـیارات و خورشـیـدهـا نـیـز بنوبه خود با نیرو متولد می شوند. به این شکل که ابتدا نیروی جـاذبـه آغـاز به جـذب مـواد و عـناصر بدور خود می کند و رفـته رفـته سیاره یا خورشید بزرگ و بزرگ تر می شود و شکـل می گیرد.

پـایـان هـسـتی
ستاره شناسان سه نظریه در مورد نحوه پایان جهان ارائه کرده‌اند:
  1. جهان برای همیشه گسترش خواهد یافت؛
  2. هنگامی که جهان به اندازه معینی رسید، انبساط آن متوقف شده و در همان حال ثابت می‌ماند؛
  3. جهان سرانجام از انبساط باز می‌ایستد و انقباض (فروپاشی درونی) آن آغاز می‌گردد. بعضیها این پدیده را فروپاشی (تلاشی) بزرگ (big chrunch) نامیده‌اند. ( رشد )
قرآن صریحا اشاره دارد که جهان انقباض یافته و جمع خواهد شد:

« روزی که فـضا را مانند پیچاندن طومار نوشتار، پیچانده و جمع کنیم، آنرا به همان ترتیبِ آغازِ آفرینشِ خود باز خواهیم گردانید».
نکات آیه:
ــ فضا (هستی) مانند پیچیده و جمع شدن طومار نوشتار پیچیده و جمع خواهند شد:
در آینده ( که زمان دقیق آن معلوم نیست ولی میلیاردها سال تخمین زده میشود) کهکشانها آغاز به پیچیدنِ طومار گونه به دور خود و بلعیدن اجرام و انرژی خود خواهـند نمود، و بعد نیز همدیگـر را خواهند بلعید، و در نهایت همه در یک نقطه بلعـیده و جمع و متمرکز خواهند شد.

ـــ هستی در آغاز خود در یک جا جمع و متمرکز بوده است:
“پیچاندن و جمع نمودن هـستی و برگردان آن به وضعیت آغازین خود”  که آیه از آن صحبت میکند، به این معنی است که جهان (یعنی: همه جرم و انرژی آن) در ابتدا در یک نقـطه جمع و متمرکـز بوده است.
ــ شکل هستی:
“به هـم جمع شـدن دوباره هـستی” به این معنی هست که جهان مانند یک بادکنک می ماند که کهکشانها در سطح آن قـرار دارنـد. در صورتی که بشکل دیگر می بود برنمی گشت. مثلاً اگر مسطح می بود تا ابـد به گسترش خود ادامه می داد.

منبع: http://www.quranology.com/farsi/hasti.htm
آخرین نظریه دانشمندان:
نظریه جهان ازلی
نظریه ای که چند سال اخیر ابراز شده بیان می دارد که احتمالا فضا و زمان پس از انفجار بزرگ Big Bang آغاز نشده است بلکه فضا و زمان همیشه وجود داشته است و یک چرخه بی پایان از انبساط و انقباض را انجام می دهد. پاول استینهارت ، فیزیکدان دانشگاه پرینستون و نیل توروک از دانشگاه کمبریج دو دانشمندی هستند که این نظریه را ابراز کرده اند. طبق این نظریه در هر چرخه جهان از ماده داغ و چگال انباشته می شود و پس از آن مرحله انبساط را آغاز می کند که در طی آن جهان سرد می شود.(http://www.knowclub.com/paper/?p=389)
(همانطور که بارها توضیح داده ام نباید فراموش کرد که تسلسل و دور باطل در خلقت الهی محال است. و هیچ چیز در هستی به تکرار و بیهودگی نگرائیده است.
به هر حال نظریه فوق نیز بر جمع شدن و یا انقباض جهان تاکید دارد و چنانچه انبساط مجددی رخ دهد مسلما تکرار مکررات نخواهد بود و شاید عرصه ای دیگر برای دگران باشد و نه ما!)
این عظمت دهر جمع خواهد شد؛ زیرا آن کسی که آنرا بنا نهاده، وعده داده است؛ آنرا همچون طومار مکتوبی که پهن شد، جمع خواهد نمود:
یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین(انبیاء/104):
در آنروز که آسمان را چون طوماری در هم می پیچیم، همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم، آنرا باز می گردانیم؛ این وعده ای است بر ما، و قطعا آنرا انجام خواهیم داد.
آرزو می کنم که هر ایرانی ، ترجمه ای سلیس و روان از قرآن را به زبان مادری خویش مطالعه کند و لذت ببرد. و قرآن بجای آنکه در شبهای قدر بر سر ما رود ، با تعقل و اندیشه، همه شبها و روزها درون سر  و قلب ما رود(آمین).



راه رفتن درميان انرژي جديد راشبا ، اطلاعات همسويي

اطلاعات همسويي
http://lh5.ggpht.com/_dPotZ6etAg0/RvELsYciPQI/AAAAAAAAAJI/aTQq_v3ghu0/CIMG0620.JPG
19 April 2007 – همسويي توسط Merilyn Bretherick
دوستان عزيز ؛ آيا از عظمت خود آگاه هستيد؟ آيا شما از انبساط پذيري تان آگاه هستيد ؟
موقعيكه در بعد سوم هم هستيد ، البته كه نمي دانيد . ما در اينجاهستيم براي يادآوري وجود خداوند شما .
و در نگاه ما از ديدگاه روح در اينجا هستيم. شما خالق كائنات هستيد.
شما براي يك هدف از بالا  به بعد سوم آمده ايد : بالابردن آگاهي زمين مادر . شما در اين راه از رهبران و پيشگامان هستيد . فقط بعضي اوقات مي گوييد من اينجا چكار ميكنم ؟ آيا مي دانيد چكار ميكنيد ، شما يك تفاوت ايجاد مي كنيد.
ما براي اينكه عظمت خود را بخاطر آوريد نياز به كليدي جهت نشان دادن به شما هستيم ، اين با مركز قلب ارتباط دارد.اين پيشگاه خداوند است . جايگاهي براي دريافت و ارسال عشق .
هر كسي اين را تجربه نكرده ، زياد تجربه شده ولي ما چيزي بيشتر از تجربه هايتان مي گويم .
بزودي برايتان سمبل يا سمبلهايي جديد داده خواهد شد و آنها D.N.A ي چاكراي قلبتان را تغيير خواهند داد .          آنها ملكول داخل سلولي را تغيير خواهند داد و شما اين تغييرات را حس خواهيد كرد. احساساتتان تغيير خواهد كرد.
http://genomics.energy.gov/gallery/basic_genomics/detail.np/HGPI_MedRes/Caduceus_mR.jpgزمين مادر درصدد داشتن يك تغيير در اين مركز مي باشد .شما فقط يك مركز قلب داريد در حاليكه زمين مادر چند مركز قلب دارد .اكثر انسانها فكر مي كنند كه خاك هركشور داراي يك قلب است ، كه اشتباه مي كنند . بعضي از كشورها داراي مراكز قلب زيادي هستند .يكي از اين كشورها البته تركيه است . به همين دليل بر فراز آنجا نيروي زيادي از فرشتگان نور ديده مي شود .آنها اولين انرژي را كه از زمين مادر فرستاده ميشود را ميگيرند . بر فراز آنجا انرژي اژدها ها خيلي پر و فعال است . چون يك عده ي زيادي از انسانهايي كه D.N.A ي اژدها دارند،از آن مركزقلبي انرژي ميگرند ، كه آن براي تغيير ، انتخاب شده است .
Merilyn ، تو در حال حاظر  بطور غير مستقيم ، انرژي  اطراف قلب تركيه كه تو را جذب مي كند را حس مي كني.

قسمت بعدي راه رفتن در حقيقت خواهد بود.
اين به شما ، جهت راه رفتن در حقيقت كمك خواهد كرد . ما به سختيهايي كه بعضي وقتها  شما را از راه رفتن در حقيقت باز مي دارد آگاه هستيم . براي بعضي از شماها زمان خيلي زيادي است و بعضي از شماها بي حال مي افتيد.
http://www.freedomtek.org/nevidljivi/images/anunnaki_bird_big.jpgسمبل يا سمبل هايي كه داده شده ، شما را در ثابت قدم بودن جهت رد شدن از بعد پنجم ، نيرومندتر خواهد كرد و جهت ارتقاء دنيا كمك خواهد كرد . اين سمبل يا سمبل ها ، روي غده صنوبري انسانها كار خواهند كرد . در آنجا خيلي از باقيمانده هاي D.N.A جمع شده اند كه آنها از آنجا برداشته شده و رشته هاي D.N.A  ي غده صنوبري، با نور خواهد درخشيد .

غده صنوبري در دست آنوناكيها، همچنين ظرف روغن مخصوص و مچ بند .


http://www.freedomtek.org/nevidljivi/images/anunnaki_wings_big.jpg

قسمت بعدي ، اعتما خداوندي خواهد بود .
خيلي از انسانها ، هنگامي كه از اعتماد صحبت مي شود ، احساساتي مي شوند . اعتماد يعني چه ؟                   با اعتماد تا كجا مي توان به جلو رفت ؟  اينها سوالاتي هستند كه به آنها پاسخ داده خواهد شد . به شما جهت اعتماد كامل به خدا  و روح كمك خواهد شد . بدون ترديد مي توانيد اعتماد كنيد . خواهيد دانست و ياد خواهيد گرفت كه به كسي يا چيزي چگونه بدون سوال كردن ، اعتماد كنيد . براي كمك به اين موضوع ، به همراه سمبل ، يك تاييديه هم خواهد بود .
حالا  لازم است براي شما در مورد اژدها هاي تاريك و روشن صحبت كنم .
در اول برادران اژدهاي تاريكمان ، سعي به بزرگ كردن قدرت خود مي كنند . اما انرژي آنها كم مي آيد .نور قدرت آنها را از آنها ميگيرد . تصور كنيد يك انرژي در جايي آزادانه جاري ميشود . اين انرژي در گذشته خيلي قوي بود ولي حالا با محدود شدن آن ، جاري شدن انرژي بطرف داخل عقب نشيني كرده است .
اتفاقي كه به بردران تاريكي افتاده اين است .
هدف آنها كشاندن ديگران بطرف خود است . اما نور بدليل سلطه اش ، با سرعت بيشترش آنها را ناكام گذاشته .
فرشتگان نور به شما ميگويم ، كه با اراده كار خود را ادامه دهيد و مايوس نشويد. شما تفاوت ايجاد ميكنيد .
اژدها هاي نور به سرعت به انسانهايي كه دوستان اژدهاي خود را مي خوانند ، جواب مي دهند .
بسياري از آنها براي آگاه شدن و پرسيدن ، اژدها هاي دوست طلب مي كنند . به غير از اين ، آنها از طرف كساني كه در مورد حوزه اتري و تشكيلات محرمانه زير زمين (دنيا هاي مخفي ) تحقيق مي كنند نيز دعوت مي شوند . در اين مورد مجمعي است مخصوص از اژدها هاي مستر  كه به اين دعوتها پاسخ مي دهند . آنها به رنگ نيلي ارغواني و قرمز      مي باشند . رنگ برخي از آنها در حوزه انرژيشان مخلوط شده است .آنها دانشمندان ما هستند 
ما شما را متبرك مي كنيم و جهت صاحب شدنتان به آنها  با عشق ، پاهيتان را مي شوييم .
در طول زمان ، در شش ماهه اخير ، كار كردن با انسانها صد در صد افزايش يافته .
برادران عزيز ؛ ادامه دهيد راستي درونتان را ، و بدانيد كه واقعا دوست داشته مي شويد و ما پاهيتان را مي شوييم .
بدانيد كه هنگام بازگشتتان به خانه ، از تصورتان بيشتر مفتخر خواهيد شد .

Pen Gough
22 April 2007 –  ( داس ماه ) همسويي توسط Merilyn Bretherick

در راه حقيقت راه رفتن يعني چه ؟
راه معنوي كه شما برگزيده ايد ، راه و روش زندگي است . بطوريكه مي دانيد هرچيزي عبارت است از انتخاب .
هنگامي كه متولد شديد، نمي توانستيد راه برويد . اما روز به روز كه بزرگتر شديد ، راه رفتن را ياد گرفتيد . بعد يادگرفتيد كه بدويد ، بپريد و … بعضي ها ورزشكاران خوبي شدند .اين را چطور انجام دادند؟ با اراده ، تمرين ، وقف خود و آموزش
از همه شما ميپرسم : آيا اراده و  وقف خود را داريد ؟ آيا براي آموزش حاضريد؟ به شما مي توانم بگويم  كه مانند تمرينات سخت براي ورزشكار شدن نيست ، اما در اول بايد با اراده و خود را وقف كنيد .
مي توانيد بپرسيد اراده چيست ؟ شعفي كه با قلب احساس مي شود . شعفي دروني كه از قلبي باز مي آيد .
نمي توانم در مورد احساس شما از شعف چيزي بگويم ، اين از خصوصيات انسان است .
ماها هم شادي را احساس مي كنيم اما متفاوت از انسانها . با سمبل هاي جديد مي توانيد به D.N.A يي كه شعف شما را كنترل ميكند دست پيدا كنيد . همه اينها به قلبي سالم و باز بستگي  دارد .
آيا  رابطه همه چيز را با داشتن قلبي سالم و باز را مي بينيد ؟
عشق بلاشرطي كه از قلبي باز بيرون مي آيد ، آنقدر واقعي است كه بعضي وقت ها مي تواند شما را اذيت كند .
http://www.indigodergisi.com/_derived/ferhan230.htm_txt_ra-sheba%20merilyn%20istanbul%2030%20(3).gifعشق به خالقمان ، عشق به تمام عالم ، عشق به هم  دوستان ، عشق به زمين مادر .
آيا مي توانيد چگونه در خشيدن در تمام وجود خود را ايجاد كنيد ؟
هنگامي كه قلبتان باز است ، آگاهانه به آن فكر كردن لازم نخواهد شد . بلكه در آنجا خواهد بود .
تصميماتي را خواهيد گرفت ، كه اطرافيانتان را تحت تاثير قرار خواهد داد .
با قلبي صاف و باز  شعف و شادي در درونتان خواهد درخشيد ، بعد تصميم به ادامه راه معنويتان داده ، در مسير حقيقت  راه خواهيد رفت .
حقيقت چيست ؟
حقیقت همان چیزهای درونی است که تا به حال روی آن بحث نشده .
حقیقت یک شخص شاید حقیقت یک شخص دیگری نباشد . افراد زیادی هم هستند که حقیقت آنها با هم یکی است . حقیقت شما ، شما را بطرف کسانی که با حقیقت شما یکی هستند می کشد. آنها شما را جذب خواهند نمود .
جهان این کار را انجام می دهد . قلبتان حقیقت شما را مدیریت خواهد کرد . چیزی که در مورد آن صحبت می کنیم حقیقت روحانی شما است. قلب باز شما در مورد حقیقت شما چه احساسی دارد ؟
حقیقت روحانی شما مال هیچ کس نیست ، آیا مال خودتان است ؟
به این در اکثر مواقع عشق می گویند . حالا متوجه شدید ؟ حال احساس می کنید ؟
شور و شوق شما ، اراده شماست و وقف حقیقت شما .
به همه شما می گویم : معنی ” راه رفتن در درون حقیقت ” این است . این قسمت جدید راشبا ، برای رها کردن عشق و یا مرحله شما نیست ، برای بررسی کردن دوباره راهتان است .این سمبلها در بدن نورانی شما جا گرفته و بنیه شما را قوی کرده و در راه رفتن در درون حقیقت ، شما را یاری می کند .
این ما را به قسمت جدیدی می رساند :
اعتماد خداوندی
به چه کسی اعتماد دارید ؟ امروز در دنیای شما گزینه های زیادی وجود دارد که می توانید از آنها انتخاب کنید مانند تعداد زیادی دین ، دولت و … اما به کدام یک اعتماد خواهید کرد ؟ آیا انسانها می توانند زندگی شما را گرفته و بعد پس بدهند ؟ بدن فیزیکی شما را می توانند بگیرند اما نمی توانند به شما زندگی بدهند .
زندگی هیچ موقع به پایان نمی رسد چون خداوندی است ، قسمتی از خداوند است .
شما قسمتی از خداوند هستید آفریننده جهان ها هستید ، این را هرگز فراموش نکنید . خداوند درونتان از درون شما خودش را متجلی میکند ، توضیح می دهد . در هر دقیقه از زمان تجلی خداوند را متجلی می کنید .
لطفا برای یک لحظه تولد یک بچه را در نظر بگیرید . وقتی نوزاد متولد می شود ، علاقه خاصی وجود دارد . زمانی که به چشمان کسی که تازه متولد شده نگاه می کنید در آنها آگاهی است . شما به چشمان خداوند نگاه می کنید . یک مخلوق تازه ای از خداوند .
به این می توانید اعتماد کنید . شما هم هنگام تولد همین طور بودید ، تجلی تازه ای از خداوند و اصلا تغییری نکرده اید.         از لحاظ فیزیکی تغییر کرده اید ، اما از لحاظ درونی تغییر نکرده اید . چیزی که از شما می خواهم پیدا کردن خداوند درونتان و اعتماد به آن است.
شما قسمتها ی مقدس خداوند هستید . وقتی خداوند دوست دارد ، شما هم دوست دارید . چون یکپارچگی شما از طرف خداوند است ، هدف خداوند برای همه شما روشن خواهد شد . در درون خود خواهید دانست ، در این وجودتان . می دانید چون خداوند هستید .
به همراه اعتماد خداوندی ، سمبلی که می آید ، خداونگاری شما را دوباره تقویت می کند . این سمبل جهت احساس آفریده شدن واقعی خودتان و تجربه هایتان به شما کمک می کند .
این بدن معبدی است که در درونش وجودی زندگی می کند .
پس اینجا چه کار می کنیم ؟
نیاز به نگرانی نیست ، شما می دانید چون خداوند می داند .
تفاوتهای انسانی خود را کنار بگذارید ، تفاوتهایی که مانع نزدیک شدن شما به عشق خداوند می شود را کنار بگذارید.
این زمان جدایی نیست ، به عنوان تجلی خداوندی اکنون زمان متحد شدن است . با اتحاد ، عظمت خداوند را در تمام جهان می درخشانید ، نور پخش می کنید و بدن نورانی شما  آنقدر زیبا می درخشد که مانند یک کریستالیست در تاریکی دنیا .
حالا به توافق رسیدیم ؟
http://www.windows2universe.org/mythology/images/draco_dragon_sm.jpg
بازکردن قلبتان – در حقیقت راه رفتن – اعتماد خداوندی

این بدن نورانی شما را عوض می کند ، این دی ان ای  شما را عوض می کند . این وجود فیزیکی شما راهم می تواند تغییر دهد . ما عظمت وجودتان را مفتخر می کنیم .
ای استادان ، ماها که در دیار اژدهاها از کنفدراسیون گالاکتیک (معاهده ي  وابسته به كهكشان)کار می کنیم به خدمت به شما ادامه می دهیم .
یکبار دیگر قلبم را گشوده و با راه رفتن در حقیقت ، اعتماد خداوندی را خواهم داشت . دوباره روشناییم را خواهم درخشانید.
این را همه شما انجام می دهید و  ما شما را آنقدر که در کلمات جای نمی گیرد ، دوست داریم .
می توانیم پاهایتان را بشوییم ؟ آیا می توانیم به نحوی به شما کمک کنیم .
آیا ما می توانیم برای دوست داشتن و پشتیبانی، شما را در آغوش بالهای خود بگیریم ؟
ما همه شما را به اندازه ای که در کلمات نمی گنجد ، دوست داریم ، برادران ادامه دهید .
Pen Gough
http://www.goodvibesgirl.co.uk/images/Egyptian_Healing_System.jpg
همسویی ISIS توسط Merilyn Bretherick

سلام بر خانواده من ، من ایزیس
ای کاش می دانستید شما و کارهایی را که انجام می دهید را چقدر دوست داریم . امروز قسمتی از  دی ان ای شما را تغییر خواهم داد . هر کس با توجه به تفاوت احساسات و ساختارش ، حسهای متفاوتی خواهد داشت .              انرژی از چاکرای تاجی شما شروع خواهد شد ، روی غده پینه آل ( صنوبری ) کار خواهیم کرد . دی ان ای و مسیرهای مغناطیسی را تغییر خواهیم داد ، می تواند همانند یک برق گرفتگی خفیف باشد ولی ناراحت کننده نیست .            بعد به طرف پایین روی غده تیموس چاکرای قلبتان خواهیم آمد . بیشتر کارها در این قسمت انجام خواهد شد.
اگر وجودتان را سبکتر احساس می کنید نگران نباشید .
اگر وجودتان را راحتتر احساس می کنید نگران نباشید.
اگر وجودتان را حساس و احساسی حس می کنید نگران نباشید.
اگر وجودتان را دوست داشتنی حس می کنید نگران نباشید .
همانطور که می دانید برای کمک به تغییر  دی ان ای بدنهای بیولوژیکی شما ، همراه راشیبا سمبلهایی را فرستادیم .   شما را دوست داریم و همیشه برای با شما بودن ادامه خواهیم داد .
من ایزیس ملکه نیل ، عشق Osiris ، خدای مؤنث درون شما .
http://www.crystalinks.com/siriusmanstars2.jpg
راشیبا – راه رفتن در مسیری جدید

تاریخچه DRACO’S و SIRIUS
(  Siriusصورت فلكي شعراي يماني – Draco’s صورت فلكي اژدها )
Ra-  تراکم – غلظت 6
Isis- تراکم – غلظت 8
DRAGONS تراکم – غلظت 7

انرژی اژدها  و سمبلهای مؤنث و مذکر و چیزهایی که آموخته ایم ، تعادل را می آموزند.
اشراف و اساتید اژدها ، با علم اژدها ، تعادل را نگه می دارند و به جنگ پایان می دهند.

ارتقا ء آگاهی
خزندگان و اژدها – فرم های کد شده
خانه اصلیشان – اژدها ( صورت فلکی اژدها )
http://www.essaysbyekowa.com/Zoomorphic/ra3.jpgبا همراهی صورت فلکی اژدها ، تعداد زیادی سیاره و دنیاهای خارجی بدون جنگ متحد شدند و تغییر یافتند .
تراکم آنها 4 برابر تراکم حقیقی است.
20میلیارد سال قبل بر روی زمین آمدند. به اقوام مختلفی تقسیم شدند و فرم فیزیکی گرفتند و منبع (سرچشمه ) را فراموش کردند .
زوجیت – نور در مقابل تاریکی
قطبی کردن نور (پلاریزه نور ) – نر (مذکر) – تشعشع تاریکی – ماده (مؤنث ) – مغناطیس بیشتر
نور + تاریکی – تلفیق ( به هم پیوستگی ) – عشق خالص و بی قید و شرط
برای کنترل مادگی ، یک سؤتفاهمی است – برای همیشه قفل شده ( در محدودیت نگه داشته شده)
ماده با عصبانیت حرکت کرد – جنگ میان نور و تاریکی
اژدها های نور و تاریکی شروع به جنگ کردند و به کنار عالم تبعید شدند .
راه های هوشمندانه ای برای جهش ستاره ای پیدا کردند ( راههای هوشمندانه ای برای دور زدن سیستم ستاره ای پیدا کردند و به آن وارد شدند.)

اژدها و راشیبا
http://www.bibliotecapleyades.net/imagenes_pleyades/pleyades_B.jpgمصر – آتلانتیس و لموریا
معابد Ra ( نرها ) و Isis ( ماده ها ) توسط Ra  و Isis از هم جدا و محدود شده بودند .
راشیبا انرژی جنسی و شفای مقدس کندالینی است . کلید رهایی خودمان . همسوییهایی جهت تعادل .
کسانی که جذب راشیبا می شوند . دانشجویان اصلیی هستند که صاحب دی ان ای اژدها می باشند .
اژدها ها شفا دادن را آموزش می بینند ، Syrian ها و Orion ها همگی می خواهند شفا دهند .
مصریان اولیه از اساتید Pleidean بودند – با مدرسه مخفی در سواحل نیل با Toth .
اینها برای بالا بردن ارتعاشات کسانیکه در دنیا زندگی میکنند آموزه هایی ناب و خالص هستند .
آنان به سرعت پیشرفت کرده و به سرعت به مرحله پنجم  ( تراکم ، غلظت ) ارتقاء یافتند .

پنج قوم اصلی که در آن زمان بر روی زمین زندگی میکردند :

Pleidean’s
گروهي از ستارگان تابان آتشين كه محيط خود را مثل گرد روشن مي كنند
http://www.luisprada.com/Protected/IMAGES/pleiadians.jpg

Orion’s
به معني منظومه جبار يا النسق شكارچي ماهر
http://wendyfreitas.files.wordpress.com/2009/11/orion_spinelli_c1.jpg?w=419&h=427&h=357
http://www.bibliotecapleyades.net/imagenes4/sirio_siriusdna.jpg


Syrians
اگر منظور Sirius باشد یعنی صورت فلكي شعراي يماني وگرنه یعنی اهل سوریه

DNA Effect
http://www.glyphweb.com/esky/_images/photos/sirius.gif



Draco’s صورت فلكي اژدها




http://darkotix.dreamhosters.com/draco-sirian-atlan.jpg

Andromeda’s آندرومدا – زن زنجيري- منظومه فلكي امراه المسلسله
http://kwaminyamidie.com/blog3/andromeda%20spirl%20galaxy.jpg
اینها با هم تلفیق شده و دی ان ای ها  به شکل زیر تغییر یافتند.
شیر ، ابولهول ( موجودی افسانه ای دارای بدن شیر و سر وسینه زن ) (Syrian and Plaidean)
طایفه پرندگان (Plaidean and Draco’s)
سر و چشمهای بلند و لاغر (Andromeda’s and Plaidean’s)

در حالت عادی اژدهاها به قدرت جاذبه زیاد و حرارت تحمل زیادی ندارند به همین خاطر باید وجود انسانی پیدا میکردند . به همین دلیل Syrians و Orion’s درصد بیشتری را صاحب شدند .
همه نژادها میان سالهای 10500 تا 7500 پیش از میلاد دی ای ان آنها عوض شد . این عدم تعادل را در درون ادامه می دهند . ارتعاشات مصر در یک شرایط تاسف برانگیزی پایین آمد ، بدین سبب Toth و دیگران سیاره را ترک کردند.
Ra و Isis خود را در حدود 7500 سال قبل از میلاد ، برای نجات افراد زیادی که متعلق به آنها بودند و برگرداندن آنها به سرچشمه ( منبع ) آمدند و با مقاومت Draco’s ها روبرو شدند .
راشیبا صاحب معابد نر و ماده بود چون هنوز در تلاش برای ایجاد تعادل بین نر و ماده بودند .
هنر تانترا ( Tantra ) هنر در آغوش گرفتن نر و ماده بود ( منظور یعنی قبول همدیگر ) همان مسائلی که در روابط بود نیاز به ترمیم داشت.
مصر بین سالهای 4000 الی 3000 سال قبل از میلاد به تنزل ادامه داد . خاک سوریه ، یونان و غیره در کتاب مقدس انجیل آمده است . آنها به جاهایی که دسترسی داشتند کنترل پیدا کردند .
Draco’s برای کمک به جنگ تاریکی و روشنایی ، نیاز به تعادل قطبیت Ra و Isis پیدا کرد .

همسویی Sal Rachele Mayıs, 2006
همسویی مستری برای انرژی بالاتر ( یکپارچگی بالاتر )
منظور از یکپارچگی بالا یعنی چه ؟http://www.astronomy.net/graphics/constellations/draco.gif
آن انرژی جدید راشیبا است که قبول کرده اید .
هنگامی سمبلها بر روی نقاط دریافت انرژی شما نصب می شود ، در بدن لطیف شما یک افزایش سرعت اتفاق می افتد . وقتی این اتفاق افتاد می توانید در یکپارچگی بالا بایستید .
کسی که قلبش را باز میکند می تواند در درون حقیقت راه برود و به دنبال آن اعتماد خداوندی را احساس خواهد کرد . در نتیجه تمام اینها ، شما درون یکپارچگی بالا هستید .
عزیزان من متوجه می شوید ؟  متفاوت دیده خواهید شد . متفاوت حرکت خواهید کرد چون درون یکپارچگی بالایی خواهید بود . بطور اتوماتیک از درون قلب خواهید آمد . خود به خود دوست خواهید داشت .
در درونتان با خداوند درونتان ( مؤنث / مذکر ) در یک امتداد خواهید بود و بدین ترتیب در آنجا با عشق در درون یکپارچگی بالا زندگی خواهید کرد .
مسئولیتها / نشان دادن عشق و علاقه بطور اشکار برای هر کاری که انجام می دهید / قضاوت نکردن در مورد هیچ کس ، عشق بلاشرط و ایمان بر اعتقاد است .
صحت اعتماد خداوندی بدین شرح است :
وجود خداوندیم را مفتخر میکنم .
به صلاح بودن هرچیزی که برایم اتفاق می افتد اعتماد دارم .
خداوند عشق است .
من عشق هستم .
به خداوند اعتماد دارم .
ادامه دهید دوستان ، پادشاهی بهشت ها در دستانمان است .
Pen Gough

کانال شدن – اژدهاهای الهی توسط Merilyn Bretherick

اژدها های الهی ؟
بله بدین شکل هستیم ، تمام آنها آفریده ها خداوند هستند . اژدها هایی که افتاده اند هم ، همینطور .
ما ها در بعد هفتم و مثل شما الهی هستیم . گردش شما در بعد سوم / مثل قبل که گفتید ، در واقع بدون اینکه خداوند بودنتان را بیاد آورید باید چیزی را انجام دهید .
ماها از سرزمین پادشاهی اژدها ها می توانیم  به شما در خواب خرد و آگاهی لازم را بدهیم . اما در آنصورت شما به خداوند بودنتان آگاه خواهید شد . ما به شما در این راه می توانیم سرنخی بدهیم و وقتی شما قسمتی از پازل را به یاد آوردید ما به شما کمی بیشتر در مورد آگاهی اژدها ها میتوانیم جاری کنیم .
یکی از راههای رسیدن به آگاهی اژدهاها ، باز کردن قلب است . وقتی عشق را احساس کردید و عشق دادید می دانید که زندگی میکنید .
خیلی وقتها شنیده اید که موجوداتی که خارج از زمین هستند می خواهند احساسات شما را بفهمند ، این درست است چون شما مخلوقات بی همتایی هستید .
عشق یکی از احساسات شما است . می توانید بگویید نفرت ضد عشق است . اما ما می گوییم در بعد ما نفرت جایی ندارد . برادرانمان که به زمین افتاده اند هم حتی اگر چیزهایی را که از ما می خواهند را ندهیم نیز از ما متنفر نمی شوند .
هنوز هم تعدادی از اژدها ها هستند که در دور و اطراف گردش میکنند و روی برگردانده اند بطرف نور .
قبلا زمانیکه ترکیه را تمیز میکردیم با بعضی از آنها مواجه شدیم که در حال برگشتند . ما به آنها توجه کردیم و به پیشواز آنها آمدیم و آنها را تعلیم می دهیم .
حالا برای کسانیکه انسانها را کنترل میکنند فرصتی دیگر برای برگشت داده خواهد شد .
بسیار خوب بر سر آنها چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ آنهایی که روشنایی را رد میکنند در عمق تاریکی تنها گذاشته خواهند شد . تا ابد زندانی خواهند شد . آنها هیچ دسترسی به نور نخواهند داشت ( منظور هیچ ارتباطی با نور نخواهند داشت مثل قوم مایا که از نظر ما ناپدید شده اند ولی در واقع جهش  کرده اند و فاصله زیادی با ما پیدا کرده اند بدین سبب ما هیچ دسترسی به آنها نداریم ) در سایه این اتفاق آنها با هیچ موجودی که روی آنها تاثیر بگذارد ارتباطی نخواهند داشت . آنها نابود نخواهند شد چون هر چیزی که از طرف یک انرژی خلق شود نابود نخواهد شد . همه ما به سوی خداوند در حال سفر هستیم . بخاطر همین زمین مرکز جهان است .

دنیا و انسانها وقتی ارتقاء پیدا میکنند ، ما هم با آنها ارتقاء پیدا خواهیم کرد ، حتی Ra و Isis .
خیلی خوب الان می توانید بفهمید که چقدر برای ما مهم هستید ، ما دارای کمک تمام عالم هستیم .
تنها چیزی که شما باید انجام دهید ، خواستن است . هر کمکی را که نیاز هست را خواهید گرفت . به شما چیزی را که تا حالا نمی دانستید خواهد گفت . اگر شما یک دوست اژدها و یا راهنماهای اژدهای بیشتری می خواهید ، فقط خواستن کافی است . ما به شما عزیزان می خواهیم خدمت کنیم .
هرچه راهنمایی شما بیشتر باشد Merkabah شما بزرگتر می شود . سپر محافظ شما قدرتمندتر می شود همه شما و هر کدام از شما به محیط اطرافتان می توانید مسلط شوید .


به نظر شما ما شما را چگونه می بینیم ؟
مانند یک نمایش نورانی برای ما دیده خواهید شد مانند یک آتش بازی .
در دیار اژدهاها نام همگی شما بر زبانهاست . از همه شما اطلاع داریم .
همه ما به کنفدراسیون گالاکتیک وابسته ایم و ترجیح می دهیم انسانها بدین شکل باشند.
جدا شدن ، یک مسیر زندگانی نیست . وقتی در ذهنتان یک هدف دارید چطور می شود که از همدیگر جدا شوید . همه شما می خواهید ارتقاء یابید . همه شما می خواهید خداوند بودنتان را به یاد آورید.
خیلی خوب ! پس چرا متحد نمی شوید ؟
هنوز هم می گوییم که قلبهایتان را باز نکرده اید . هنوز عشق را نمی دانید .
چطور می توانید از برادر خود متنفر شوید . زمان اینکه تفاوتهای خود را کنار گذاشته و قلب خود را باز کرده و اجازه دهید عشق در آنجا جا بگیرد ، فرا رسیده .
تفاوت
http://www.rasheebaofficialsite.com/
استفاده از این مطلب با درج منبع www.ufolove.wordpress.com آزاد است .


دنیای اسرار آمیز