کافه تلخ

۱۳۸۶ دی ۲۱, جمعه

گفتم، گفت

گفتم: خسته‌ام گفتي: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا اميد نشيد(زمر/53) ::.
گفتم: هيشكي نمي‌دونه تو دلم چي مي‌گذره گفتي: ان الله يحول بين المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بين انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غير از تو كسي رو ندارم گفتي: نحن اقرب اليه من حبل الوريد .:: ما از رگ گردن به انسان نزديك‌تريم (ق/16) ::.
گفتم: ولي انگار اصلا منو فراموش كردي! گفتي: فاذكروني اذكركم .:: منو ياد كنيد تا ياد شما باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا كي بايد صبر كرد؟ گفتي: و ما يدريك لعل الساعة تكون قريبا .:: تو چه مي‌دوني! شايد موعدش نزديك باشه (احزاب/63) ::.
گفتم: تو بزرگي و نزديكت براي منِ كوچيك خيلي دوره! تا اون موقع چيكار كنم؟ گفتي: واتبع ما يوحي اليك واصبر حتي يحكم الله .:: كارايي كه بهت گفتم انجام بده و صبر كن تا خدا خودش حكم كنه (يونس/109) ::.
گفتم: خيلي خونسردي! تو خدايي و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم كوچيك... يه اشاره‌ كني تمومه! گفتي: عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم .:: شايد چيزي كه تو دوست داري، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.
گفتم: انا عبدك الضعيف الذليل... اصلا چطور دلت مياد؟ گفتي: ان الله بالناس لرئوف رحيم .:: خدا نسبت به همه‌ي مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.
گفتم: دلم گرفته گفتي: بفضل الله و برحمته فبذلك فليفرحوا .:: (مردم به چي دلخوش كردن؟!) بايد به فضل و رحمت خدا شاد بود ::.
گفتم: اصلا بي‌خيال! توكلت علي الله گفتي: ان الله يحب المتوكلين .:: خدا اونايي رو كه توكل مي‌كنن دوست داره (آل عمران/159) ::.
گفتم: خيلي چاكريم! ولی این بار، انگار گفتي: حواست رو خوب جمع كن! يادت باشه كه: و من الناس من يعبد الله علي حرف فان اصابه خير اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علي وجهه خسر الدنيا و الآخره .:: بعضي از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت مي‌كنن. اگه خيري بهشون برسه، امن و آرامش پيدا مي‌كنن و اگه بلايي سرشون بياد تا امتحان شن، رو گردون میشن ::.