کافه تلخ

۱۳۸۶ دی ۲۰, پنجشنبه

کنترل ضمیر ناخودآگاه



باورهاي انسان ، كه شكل دهنده و تنظيم كننده رفتار آدمي است ، در طول عمر ، شكل گرفته ، ساخته شـده و قالب بندي مي شوند . ولي باورهاي ساخته شده از بدو تولد تا 5 سالگي ، از اهميت بسيار حياتي برخوردار مي باشند ، چون در اين دوره 5 ساله ، كودك شديدا به مادر ، پدر ، و اطرافيان وابسته بوده و بدون اينكه مفهوم خوبي يا بدي را بداند ، و بدون اينكه توانايي فهم و شناخت مفاهيم را داشته باشد ، راهنمايي ها ، فرمان ها ، تنبيهات و تشويقات و هشدارها ي متعدد و بيشمار مادر و اطرافيان را دريافت و كليه آنها را ضبط مي كند . به علاوه هر چه از سوي مادر و اطرافيان ظهور و بروز كند ، از راه شنيدن ، ديدن ، لمس كردن ، عملكرد و و يا ناظر بر رويدادها و امور جاري زندگي ، رسوم ، سنن ، آيين ، آداب و عادات ، دين و مذهب و مراسم مربوط به آنها جملگي و بي كم و كاست و دقيقا در ذهن كودك ضبط مي شوند .
موقعيت كودك ، نياز حياتي او به مادر و پدر ، عدم توانايي او در درك و فهم معاني در اين دوره ، تصحيح و توضيح را براي او غير ممكن مي سازد ، لذا كليه امور و جريان ها را حقيقت محض پنداشته و ضبط مي كند . اين نوارهاي ضبط شده در تمام طول زندگي وجود داشته و هيچ كس ، نمي تواند آنها را از مغز خود پاك سازد و اين نوارها هميشه آماده بازنواختن هستند . اين بازنواختن در تمام عمر ، داراي نفوذي بسيار مقتدرانه است .

باورها و اعتقادات ساخته شده در اين دوره از اهميت خاصي برخوردار هستند ، چرا كه باورها ي بعدي ، تحت تاثير باورهاي اوليه قرار مي گيرند . حتي در بسياري از افراد ، قالب ها و باورهاي فكري پنج ساله اوليه ، بدون تغييرات اساسي ، حتي بعضا به صورت تعصب آميز ، راهنما و الگوي آنان در تمام عمرشان مي گردد .

بنابراين : فرمان ها ، هشدارها ، راهنمايي ها ، تنبيه ها ، تشويق ها و ... در مغز كوچك كودك ضبط مي شوند كه بيشتر اينها در چهار چوب كلمات : نكن ، بكن ، هرگز ، هيچوقت ، هميشه ، يادت نرود و ... همچنين ادب كردن هاي بيهوده و خسته كننده والدين ، در كودك احساس هاي منفي بوجود مي آورد ، اين احساس هاي ناشاد كه در پي هم مي آيند و يكديگر را تاييد و تثبيت مي كنند ، نيز به طور دائم ضبط شده و پاك شدني نيستند .

بسياري از ما تحت تاثير گفتار ، كردار و تلقين هاي منفي مستقيم يا غير مستقيم اطرافيانمان ، مخصوصا پدر و مادر ، از كودكي مي آموزيم كه : زندگي سخت ، دشوار و بي رحم است . زندگي فنا پذير است . تو عرضه نداري ، در زندگي هيچ چيز نمي شوي . تو شانس نداري . تو هميشه شكست مي خوري . تو هميشه اشتباه مي كني . و بسياري تلقين هاي ديگر از اين دست . متاسفانه اين باورهاي منفي در بسياري موارد و در بسياري از انسانها تا آخر عمر باقي مي مانند .

با توجه به مراتب فوق ، باورها و اعتقادات انسانها از بدو تولد و از زماني كه ساخته و پرداخته مي شوند كه شخص هيچگونه نظر يا دخل و تصرفي در آنها نيز نمي توانسته داشته باشد . باورها و اعتقادات بعدي نيز تحت تاثير باورهاي اوليه قرار دارند . همچنين بسياري خصوصيات و نحوه تفكر آدمي ، تحت تاثير فرهنگ حاكم بر جامعه و تحت تاثير تلقين ها و الگوي محيط ( خانواده و اجتماع ) خود مي باشد به طوري كه در بسياري از مواقع ، مقاومت در برابر آنها ، حتي در سنين بالاتر نيز بسيار مشكل است .

زندگي انسان عجب حكايتي است ! سفري آغاز شده كه اختيار آنرا نداشته ايم كه بدانيم : چرا به دنيا مي آييم ؟ سفرمان در چه زماني و از كجا شروع و تا كي ادامه خواهد داشت ؟ ضوابط و شرايط آن كدامند ؟ همسفران ما كيستند ؟ چه فضايي بر سفرمان حاكم بوده و خواهد بود ؟ حــوادث و رويدادها كه به ظاهر به نفع ماست در نهايت هم به سود ما خواهد بود يا بالعكس به ضررمان تمام خواهـــد شد ؟ از همه شگفت انگيز تر اينكه ، باورهاي اساسي و اوليه زماني شكل مي گيرند كه قدرت تشخيص خوب را از بد ، زشت را از زيبا ، سود را از زيان و مفيد را از مضر نداشته ايم .

بدون توجه به اينكه از كجا آمده ايم ، دوران خردسالي مان چگونه سپري شده و چه دشواريهايي پشت سرداشته ايم ، باورهاي اوليه مان چگونه بوده و فرهنگ حاكم بر جامعه مان چگونه و چه اثرات مثبت يا منفي بر باورهايمان داشته اند ، مي توانيم با رعايت اصولي ، از خود انساني موفق ، آرام ، شاد ، تندرست ، جذاب ، دانا و توانا ، مثبت انديش و سرشار از شور و شوق و انساني جديد با شخصيت كاملا متفاوت با گذشته داشته باشيم .

روانپزشكان متعقد هستند كه : انديشه و پندارهاي ماست كه كيفيت زندگي ما را مي سازند . انديشه ها و پندارها ، بوسيله (( پيام هاي شيميايي )) يا ((Neuropeptides )) در سراسر بدن جريان پيدا مي كنند ، به طوري كه هر فكري كه از ذهن خارج ما مي گذرد ، در يك چشم بر هم زدن بر تركيبات شيميايي بدن تاثير مي گذارد و بعد از هر انديشه اي ، احساسي در بدن توليد مي شود :

انديشه هاي مثبت و شادي بخش و مهر انگيز ، باعث ترشح هورمون هايي مي شوند كه جسم و ذهن ما را سالم ، پر نشاط و سيستم ايمني و دفاعي بدن مان را فعال تر مي سازند !

انديشه هاي مثبت : راه پيشرفت ها ، سازندگي ها و چگونگي رسيدن به پيروزي را به ما نشان مي دهند ، اينكه چه توانايي ها ، چه نيروي خلاقه و چه ابتكاراتي مي توانيم داشته باشيم ، اعتماد به نفس زياد ، خود باوري فراوان و بزرگ انديشي را به ما مي بخشد . توصيه مي كنند كه هميشه به پيروزي بينديشيم ، هميشه خود را لايق و شايسته بدانيم و هرگز خود را دست كم نگيريم .

انديشه هاي منفي و مخرب ، فعل و انفعالات شيميايي بدن را بصورت منفي تغيير داده و با ترشح هورمونهاي مضر و سمي ، باعث بروز بسياري از امراض روحي و جسمي مي گردند .

افكار منفي : ناتوانايي ها ، نارسايي ها ، احساس حقارت و خود كم بيني ها را تشديد كرده ، از سوي ديگر ، اعتماد به نفس و خودباوري را در ما بشدت كاهش مي دهند و در مواجه با هركاري ، با شعار (( نمي تواني ، عرضه اش را نداري ، شكست مي خوري )) عليه منافع خود شخص به كار افتاده و عملا سد راه پيشرفت مي گردند .

انسان دائما و لحظه به لحظه ، افكار منفي يا مثبتي را انتخاب كرده و آگاهانه يا ناآگاهانه خواسته يا ناخواسته ، حتي بعضا لجوجانه به تكرار آنها مي پردازد . احساس هاي منفي بي آنكه دخالتي داشته باشيم ، در فكر ما جاي مي گيرند ، اما جنبه هاي مثبت را مي بايست با تلقين به افكار تزريق كرد . چون هر كسي در هر روز بيش از 000/60 فكر مي تواند داشته باشد ، لذا وقتي افكار مثبت يا منفي در ذهن تكرار شوند ، با توجه به ارتباط دائمي ميان ذهن و جسم ، اثرات مثبت ( ايمن ) يا منفي ( نا ايمن ) آن بر جسم ، بصورت دائمي ادامه پيدا مي كند . وقتي انديشه هاي منفي را در سر داريم ، آنها را خواسته يا ناخواسته در هر روز چندين هزار مرتبه تكرار مي كنيم ، در نتيجه :

1. افكار منفي قوي تر مي شوند .
2. جاي بيشتري در ذهن به خود اختصاص مي دهند ،
3. ودر نهايت ، تمام بخش توليد فكر را تحت نظارت خود مي گيرند و به مجموعه افكارمان ، ماهيتي منفي مي دهند .

با اين روند ، بخش عظيمي از توانايي هاي ( بالفعل و بالقوه ) خود را ناتوان ساخته و بيهوده هدر مي دهيم . در نتيجه بي حوصله ، كم اشتها ، پريشان حال ، بدخواب و افسرده و ... گشته ، زخم معده گرفته و به بيماريهاي قلبي ، عروقي ، فشار خون و هزاران درد و عارضه كوچك و بزرگ ديگر دچار مي شويم .
در حقيقت با منفي انديشي و منفي بافي و تكرار آن در ذهن ، خون خود را بيشتر مسموم ساخته و انرژي و نيروي خود را در تخريب خويشتن و ديگران به كار برده و زندگي را براي خود و ديگران زهرآگين و غير قابل تحمل مي سازيم . به عبارت ساده ، سموم حاصل از نگراني ، خشم ، ترس ، ناكامي ، منفي بافي و ... ما را بسوي بيماري و نابودي مي كشاند . غير ممكن است در آن واحد هم سالم باشيم و هم منفي نگر و مضطرب و نگران .

جالب اينجاست كه ، هر فكري كه مي كنيم ، مثبت يا منفي ، بيشتر از حواس پنجگانه در (( ضمير ناخودآگاه )) اثر گذارند . لذا مي بايست مراقب انديشه هاي خود باشيم و سعي كنيم فقط انديشه هاي مثبت و سازنده را كه سيستم ايمني بدن را تقويت كرده و باورهاي ما را عالي مي سازند در ذهن خود تكرار كنيم .

پژوهشگران ، در مسير كشف چگونگي روند تشكيل باورهاي انساني ، به كشف بزرگتري نائل آمدند و آن ، كشف قدرت خارق العاده و نيروي بيكران و نامحدود (( ضمير ناخودآگاه )) در انسان ها بود . در اعماق ضمير هر انساني ، دريايي از هوش ، ذكاوت ، خرد ، توانايي و دانايي نامحدودي قرار دارد . همه انسانها ، در پهنه اقيانوسي از ثروت هاي بيكران به سر مي برند و قادر هستند از موهبت هاي بي نهايتي كه درونشان وجود دارد و از قدرت و توانايي هاي نامحدود ذهني خود بهره مند شوند و با استفاده از نيروي شگفت انگيز و سحر آميز درون ، به آساني به سعادت ، آرامش باطني ، شادابي ، تندرستي ، ثروت و به نور و زيبايي و عشق برسند ، و از بدي ها ، زشتي ها ، حسادت ها و پريشاني ها ، افسردگي ها و به طور كلي خود را از امراض ذهني و جسمي دور سازند . (( ضمير ناخودآگاه )) از چنان نيروي برخوردار است كه مي تواند كليه مسائل احساسي ، عاطفي ، مالي و تندرستي انسان را به آساني حل كند .

(( ضمير ناخودآگاه )) يك قدرت خارق العاده ، يك گنج بي پايان و يك نيروي نامحدود است كه همه انسانها از آن بهره مند هستند . بنابراين ، توانايي و امكانات افراد نامحدود بوده و از اين بابت ، هيچ كس بر كس ديگر برتري ندارد . ولي اين نيروي بيكران ، مثل شمشير دولبه است كه اگر درست استفاده كنيم ، زندگي عالي و با شكوه و سعادتمند خواهيم داشت . در حالي كه اكثر مردم ، به علت عدم شناخت از قدرت واقعي ضمير خود و به دليل استفاده ناصحيح و غير معقول و منفي از آن ، زندگي نامطلوب توام با نگراني ، اظطراب ، درد و مرض ، فقر و نداري ، نكبت و ... براي خود تدارك مي بينند .

همانطوري كه يك خلبان ماهر به علت آموزش و آگاهي با سيستم ها و دستگاه هاي مختلف به راحتي مي تواند هواپيماي غول پيكري را با صدها تن بار و چند صد نفر سر نشين ، به پرواز در آورده و آن را از اين طرف دنيا به آن طرف دنيا ببرد ، در حالي كه اگر كسي كه به امور خلباني آگاهي نداشته باشد نمي تواند چنين كاري را بدون ايجاد خطر و ريسك فراوان به انجام برساند .

اگر طرز استفاده صحيح از نيروي عظيم و بي نظير (( ضمير ناخودآگاه )) خود را ندانسته و نتوانيم بر آن تسلط يابيم ، مسلما نخواهيم توانست از بركات مثبت آن بهره مند شويم . به علاوه استفاده هاي ناصحيح و منفي از آن هم ، حوادث ناگوار و خسارات جبران ناپذيري در پي خواهند داشت .

براي بهره برداري صحيح از (( ضمير ناخودآگاه )) و تسلط بر آن ، نيازمند دستورالعمل صحيح هستيم تا از اين قدرت بيكران درون خود ، استفاده بهينه و صحيح داشته باشيم . براي اينكه بدانيم ضمير ناخودآگاه ما ، چقدر قدرت دارد ، فقط به ذكر اين نكته بسنده مي كنيم كه ضمير ناخودآگاه بيش از 000/000/000/70 ( هفتاد ميليارد ) سلول بدن را دقيقا تحت كنترل داشته ، به امر تغذيه و اكسيژن گيري ، دفع مواد زائد ، سلامتي و بيماري ، همكاري سلول ها با هم و هموستاز بدن ، مرگ و زندگي ، تكثير سلولي و هزاران امور ديگر مربوط به سلولها را ، لحظه به لحظه و بدون درنگ و استراحت و در تمام طول مدت شبانه روز كنترل و تحت نظارت دقيق خود دارد ، و يا در هرلحظه ميليون ها سلول از قسمت هاي مختلف بدن مي ميرند و ميليون ها سلول جديد جايگزين آنها مي شوند كه همگي با نظارت و كنترل و تصميم گيري مستقيم ضمير ناخودآگاه صورت مي پذيرد ! شايد يك نفره ، كوه البرز را كندن و با يك دست بلند كردن ، آسان تر از هر لحظه 70 ميليارد سلول را كنترل كردن باشد !!!؟

يكي از كارهاي اساسي كه ضمير ناخودآگاه انجام مي دهد ، ساخت باورهاي مثبت يا منفي انسانها است . به عبارت ديگر ضمير ناخودآگاه كارگاه ساخت باورهاست : باورها (( اعتقادات )) مهمترين عنصر ذهن هستند ، چون :

رفتار و كردار ما تحت تاثير احساساتمان قرار دارند .

احساسات ما تحت نفوذ افكار و انديشه هاي ما هستند .

افكار و انديشه هايمان ، ناشي از باورهايمان مي باشند .

باورهايمان در (( ضمير ناخودآگاه )) ساخته مي شوند .

ضماير (( خود آگاه )) و (( ناخود آگاه )) بوسيله حواس پنجگانه و تفكر ، تلقين ، تصور و تجسم (( حس ششم )) با دنياي خارج ارتباط برقرار مي كنند . هر مطلبي كه بوسيله حواس پنجگانه ، تصور ، تجسم و يا تفكر به اين ضماير منعكس شوند :

1) ضمير (( خودآگاه )) با توجه به دانش ، اطلاعات ، تجربيات تعقل و استدلالش ، مطالب و موارد دريافتي را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار مي دهد و با توجه به باورهاي هر شخص ، نسبت به موارد مختلف دريافتي ، تصميم گيري كرده و جهت اجرا و اقدام به (( ضمير ناخودآگاه )) منعكس مي سازد . توضيح اينكه عمل مشاهده ، تجربه اندوزي ، دانش اندوزي استدلال ، تعقل و ... به وسيله ضمير خودآگاه صورت مي گيرد .

2) (( ضمير ناخودآگاه )) مطالب و موارد دريافتي را بدون پردازش و تعقل و استدلال ، عينا ضبط مي كند . مثلا اگر مستقيما با (( ضمير ناخودآگاه )) ارتباط برقرار كرده و بگوييم 2*2 مساوي است با 7 ، عينا آن را ضبط مي كند . اگر مستقيما از آن سئوال كنيم كه 2*2 مساويست با چند ؟ ضمير ناخودآگاه آنچه را قبلا ضبط به ما جواب مي دهد : هفت . در حالي كه ضمير خودآگاه به علت دارا بودن دانش ، استدلال و تعقل جواب مي دهد كه حاصلضرب 2*2 مي شود چهار ! در حقيقت (( ضمير ناخودآگاه )) با وجود داشتن قدرت فراوان و نامحدود ، مثل بچه اي مي ماند كه هرچه بگويي و يا دستور بدهي ، بدون تفكر، تعقل و پردازش ، ضبط كرده و حتي امكانات اجرايي آن را هم فراهم مي سازد . يا مثل ماشيني كه گاز بدهي راه افتاده ، بدون اينكه بداند چگونه راه مي افتد و به كجا مي رود !

چگونه مي توانيم از قدرت خارق العاده و بي نظيري كه در درون همه انسانها قرار دارد ، بهره برداري منطقي و معقول داشته و چگونه مي توانيم با تسلط بر آن انرژي و امكانات نامحدود آن را ، در رسيدن به اهداف و آرمانهاي خويش و ساختن زندگي بسيار شايسته ، عالي و بسيار مطبوع به كار گيريم ؟

چگونه مي توان با راهنمايي علمي و عملي ، به سلامت ذهن دست يافت و با بهره گيري از حد اعلاي توانمنديهايمان زندگي خود را به حداكثر نشاط ، شادماني ، تندرستي و شعف برسانيم ؟ و توانايي هاي خود را چنان بالا ببريم كه كمتر غم ، اندوه ، نگراني ، تهديد ، ارعاب و مشكلاتي از اين قبيل در ما كارگر باشد !

پژوهشگران و روانكاوان ، از عدم قدرت پردازش ، تجزيه و تحليل ضمير ناخودآگاه استفاده كرده و توصيه مي كنند كه : با تلقين هاي سازنده ، تصور و تجسمات ذهني دلخواه ، بويژه با پرسش هاي مثبت و تفكر و انديشه هاي عالي مي توان ضمير ناخودآگاه را در مسير اهداف خود قرار داد . بدين معني مطلب يا مطالب معيني را از روي نوشته يا از حفظ ، روزي چندين بار مخصوصا قبل از خواب و بعد از بيداري ، بخوانيم و تصاوير اهداف دلخواه خويش را در ذهن خود تجسم كنيم و با انديشه هاي عالي سئوالات مثبتي را از خود بكنيم . براي هر باري كه اين كارها را انجام مي دهيم ، عينا در ضمير ناخودآگاه ضبط مي شوند . بر اثر تكرار و ضبط آنها ، ضمير ناخودآگاه به گمان اينكه مطالب تكراري مورد نظر و دلخواه ماست و يا مطالب جهت اجرا از سوي ما ضمير خودآگاه ، منعكس مي شوند ، تحت تاثير تكرار ، تكرار ، تكرار ، و باز هم تكرار باورهاي خود را به آرامي تغيير مي دهد و باورهاي جديدي را در مسير مفاهيم و مطالب تلقيني و يا تصورات و تجسمات سازنده و مثبت از خود ، قرار داده و باورهاي جديد را هم اجرا مي كند . هرچه پيام ها ، علامت ها ، تلقين ها بيشتر تكرار شوند (( ضمير ناخودآگاه )) زودتر عمل كرده و موجبات تغيير باورها را زودتر و سريعتر فراهم مي سازد . بايد توجه داشته باشيم كه (( ضمير ناخودآگاه )) تكرار سرش نمي شود و يا به عبارتي مطالب تكرار شده را تكراري نمي داند ، مثلا آگر جمله اي را 1000 بار تكرار كنيم (( ضمير ناخودآگاه )) آن را 1000 بار ضبط كرده و 1000 بار بعنوان پيام و علامت جديد تصور مي كند .

پژوهشگران روانكاو ، ضمير ناخودآگاه را به دستگاه ضبط صوت تشبيه كرده و معتقد هستند همانگونه كه هرچه به ضبط صوت بدهيم ، همانرا براي ما ضبط و باز پخش مي كند ، اگر با تلقين و تصاوير ذهني ، افكار مثبت ، سازنده و پرنشاط را در ضمير ناخودآگاه مستقر سازيم ، اين افكار ، روحيات و حالات ، احساسات ، كردار و رفتار شاد و سرشار از شور و شوق را در ما بوجود مي آورند .

با توجه به اينكه ، انسان تحت تاثير افكاري است گه بر ذهن او اثر مي گذارد ، لذا اگر با اشتياق و علاقمندي و با عزمي راسخ و شور و شوق فراوان ، معتقد باشيم كه باورهاي مثبت را مي توانيم جايگزين باورهاي منفي مان بكنيم ، حتما موفق خواهيم شد . چون هر انساني ، محصول افكار خويش است ، لذا مي بايست به پيروزي انديشيد تا موفق شد .

بهترين زمان براي تلقين ، تصور و تجسم ذهني و سئوالات مثبت از خود ، در حالت قبل از خواب است . چون اين موقع ، هرگونه تلاش و فعاليت انسان به حداقل مي رسد و حالت پذيرندگي ذهن در انسان زياد مي گردد و فرصت خوبي براي انتقال خواسته ها و آرزوها به ضمير ، پيش مي آيد .

وقتي خواسته ها و اهداف خود را با (( ضمير ناخودآگاه )) در ميان گذاشته و به خواب برويم ، مثلا پرسش كنيم : چرا من آدم موفقي هستم ؟ (( ضمير ناخودآگاه )) بدون اينكه علت واقعي موفقيت ما را بداند و يا آن را تجزيه و تحليل كند كه مطلب درست است يا نه ، گفته ما را پذيرفته و در ميليونها بايگاني مغز ، لحظه هاي موفقيت و پيشرفت را در طول زندگي و در هر زمينه كه داشته ايم بيرون كشيده و اعلام مي كند كه : به اين دلايل ، شما آدم موفق هستيد . بر عكس ، اگر پرسش ما از خود اين باشد كه : چرا من آدم بدبختي هستم ؟ (( ضمير ناخودآگاه )) ضمن قبولي بدبختي ، در ميان ميليون ها فايل و پرونده دور و نزديك حافظه به دنبال زمان هاي بدبختي ، بدبياري ، عدم موفقيت ، حوادث ناگوار و از اين دست گشته و آنها را از بايگاني ها بيرون كشيده و به ما مي گويد كه : به اين دلايل شما آدم بدبختي هستيد !

بنابراين ، با پرسش هاي مثبت ، (( ضمير ناخودآگاه )) جواب هاي مثبت و در مقابل پرسش هاي منفي ، پاسخ هاي منفي براي ما تدارك مي بيند . پس ، با سئوالات مثبتي چون : چرا من سالم و تندرست هستم ؟ ( در حالي كه ممكن است مريض و حتي سخت بيمار باشيم ) چرا من ثروت فراوان دارم ؟ ( در حالي كه ممكن است خيلي فقير بوده و حتي بدهي فراواني هم داشته باشيم ) چرا من قدرتمند هستم ؟ ( در حالي كه ممكن است آدمي خيلي ناتوان باشيم ) چرا من جذاب و دوست داشتني هستم ؟ ( در حالي كه احتمالا از نظر فيزيكي قيافه نازيبا داشته باشيم ) و صدها چراي مثبت ديگر (( ضمير ناخودآگاه )) كليه پرسش ها ضبط كرده و سپس جواب آنها از فايل هاي مغز بيرون مي كشد .

وقتي پروسه يا فرايند پرسش و پاسخ ، بارها تكرار مي شود ، پاسخ ها جزو باورهاي ضمير ناخودآگاه مي گردند . بنابراين ، ثروت ، خوشبختي ، سلامتي و موفقيت در دسترس همه ماست ، كافي است با اشتياق ، با اراده قوي و مصمم و با اعتقاد به پيروزي ، بخواهيم تا آنها را به دست بياوريم .

تاكيد مي شود : براي ساخت باورهاي دلخواه و اخذ نتايج مطلوب ، اهداف و خواسته هاي خود را دقيقا مشخص كرده و بنويسيد . شب هنگام ، قبل از خواب و در طول روز ، ده ها بار اهداف خود را تكرار كنيد و با اشتياق و عزمي راسخ ، آنقدر تكرار كنيد تا (( ضمير ناخودآگاه )) آنها را باور كند . وقتي ضمير آنها را باور كرد ، موجبات انجام آنها را هم فراهم مي سازد . در چنين شرايطي است كه اعتماد به نفس فراوان پيدا كرده و خودباوري و توانمندي هايمان بالا مي روند و به آساني موفق ، شاداب ، تندرست ، خوشبخت ، ثروتمند و بزرگ منش و ... تبديل مي شويم

به اين ترتيب : انسانها قادر هستند ، آگاهانه و با تكرار و تاكيد تلقين هاي سازنده و تفكرات عالي و پرسش هاي مثبت از خود و تجسم و تصورات ذهني ، باورهاي جديد مورد نظر خود را در (( ضمير ناخودآگاه )) خويش بسازند . با تغيير باورها ، افكار و انديشه هايمان عوض مي شوند ، تحت تاثير افكار و انديشه هاي جديد ، احساساتمان دگرگون شده ، رفتار و كردارمان نيز تغيير مي يابند . به اين طريق و با عزمي راسخ و با تلاش و پيگيري مي توانيم افكار مثبت و سازنده را جايگزين انديشه هاي منفي و مخرب نموده و نشاط و شادابي را به جاي افسردگي و پريشان حالي ، تندرستي و سلامتي را به جاي ناخوشي و بيماري ، موفقيت و پيروزي را به جاي شكست و ناكامي ، آرامش باطني واقعي را به جاي دلهره و نگراني ، ثروت و دارندگي را به جاي فقر و تهيدستي ، گذشت و عفو و بزرگواري را جايگزين تنگ نظري و انتقام و حسادت بسازيم . به اين ترتيب ، با تغيير باورها ، افكار و شيوه هاي زندگي مان تازه گشته و در مسير دگرگوني هاي عظيم و شگفت انگيز زندگي قرار مي گيريم .

چند نمونه از تلقين هاي مثبت و سازنده ، تصور و تجسم هاي ذهني ، پرسش هاي مثبت از خود را در اينجا با يادآوري رويدادهاي شاد گذشته و تجسم حوادث لذت بخش آينده ذكر مي كنيم . انجام اين كار سبب مي شود تا :

1) روحيه مان بسيار عالي و سرزنده شود.

2) هر آنچه در ذهن خود تصور و تجسم كنيم امكان عملي و عيني پيدا كند .

به اين ترتيب ، سيستم ذهن مان ، عادت مي كند ، تصاوير قشنگ از گذشته و آينده را تجسم كرده و روحيه مان را عالي ساخته و عادت مي كند كه دائما به چيزهاي خوب و با نشاط فكر كند و پس از مدتي ، احساس مي كنيم كه موفق ، شاد و سلامت ، همراه با عشق و علاقه به خود و ديگران ، زندگي بسيار مطبوع و عالي داريم .

شب ها قبل از خواب و روزها چندين مرتبه پرسش هاي مثبت از خود بكنيم :
خدايا ! چرا من را خوشبخت ، شايسته و سرافراز آفريده اي ؟
خدايا ! چرا همه چيز بر وفق مراد من است ؟
خدايا ! چرا به من آرامش ، سلامتي ، لياقت و نشاط فراوان بخشيده اي خدايا ! چرا به من اين قدرت را بخشيده اي كه همه را دوست داشته و هميشه كارهايم را به موقع انجام بدهم ؟
خدايا ! چرا امروز من بهتر از ديروز و فرداي من بهتر از امروز خواهد بود ؟


نامه نگاري محرمانه اينيشتين به آيت الله بروجردي





چگونه يك حديث، اينشتين را شگفت‌زده كرد؟

هيچ جا در هيچ مذهبي چنين احاديث پر مغزي يافت نمي‌شود و تنها اين مذهب شيعه است كه احاديث پيشوايان آن نظريه ي پيچيده «نسبيت» را ارائه داده ولي اكثر دانشمندان آن را نفهميده‌اند.

«آلبرت اينشتين» فيزيكدان بزرگ معاصر، در آخرين رساله‌ علمي خود با عنوان «دي اركلارونگ Die Erklarung» (به معناي بيانيه) كه در سال 1954 در آمريكا و به زبان آلماني نوشت، اسلام را بر تمامي اديان جهان ترجيح داده و آن را كامل‌ترين ومعقول‌ترين دين دانسته است.

اين رساله در حقيقت همان نامه‌نگاري محرمانه اينشتين با مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي است. اينشتين در اين رساله «نظريه نسبيت» خود را با آياتي از قرآن كريم و احاديثي از كتاب‌هاي شريف نهج البلاغه و بحارالانوار تطبيق داده و نوشته است كه هيچ جا در هيچ مذهبي چنين احاديث پر مغزي يافت نمي‌شود و تنها اين مذهب شيعه است كه احاديث پيشوايان آن نظريه ي پيچيده «نسبيت» را ارائه داده ولي اكثر دانشمندان آن را نفهميده‌اند.

يكي از اين حديث‌ها حديثي است كه علامه مجلسي در مورد معراج جسماني رسول اكرم (ص) نقل مي‌كند كه: «هنگام برخاستن از زمين، لباس يا پاي مبارك پيامبر به ظرف آبي مي‌خورد و آن ظرف واژگون مي‌شود. اما پس از اينكه پيامبر اكرم(ص) از معراج جسماني باز مي‌گردند مشاهده مي‌كنند كه پس از گذشت اين همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ريختن روي زمين است».

اينشتين اين حديث را از گرانبهاترين بيانات علمي پيشوايان شيعه در زمينه «نسبيت زمان» دانسته و شرح فيزيكي مفصلي بر آن مي‌نويسد. اينشتين همچنين در اين رساله «معاد جسماني» را از راه فيزيكي اثبات مي‌كند. او فرمول رياضي معاد جسماني را عكس فرمول معروف «نسبيت ماده و انرژي» مي‌داند: E = M.C2 >> M = E /C2

يعني اگر حتي بدن ما تبديل به انرژي شده باشد دوباره مي‌تواند عينا به تبديل به ماده و زنده شود.

اينشتين در اين كتاب همواره از آيت الله بروجردي با احترام و به لفظ «بروجردي بزرگ» ياد كرده و از شادروان پروفسور حسابي نيز بارها با لفظ «حسابي عزيز» ياد كرده است.

اصل نسخه اين رساله اكنون به لحاظ مسايل امنيتي به صندوق امانات سري لندن (بخش امانات پروفسور ابراهيم مهدوي) سپرده شده و نگهداري مي‌شود.

اين رساله را پروفسورابراهيم مهدوي (مقيم لندن) ، با كمك يكي از اعضاء شركت اتومبيل‌سازي بنز و به بهاي 3 ميليون دلار از يك عتيقه‌فروش يهودي خريداري كرد.

دستخط اينشتين در تمامي صفحات اين كتابچه توسط خط‌ شناسي رايانه‌اي چك شده و تأييد گشته است.


+ نوشته شده توسط مجتبی بهمنی در شنبه هش