کافه تلخ

۱۳۸۷ خرداد ۲۵, شنبه

هدف از خلقت انسان و این نظام هستی چیست؟


● منبع: سایت - پرسمان

● صفحه اينترنتي مرتبط: http://www.porsemanequran.com/fa/node/13496



دراین مقاله به این دو موضوع خواهیم پرداخت:

الف) هدف از خلقت انسان و این نظام هستی چیست؟

ب) آیا زندگی این جهان می تواند هدف از آفرینش انسان باشد؟



الف) صفات کمالیه خدا اقتضا دارد جهان به گونه ای آفریده شود که در مجموع بیشترین کمال و خیر ممکن را داشته باشد؛ یعنی از برکت نظام احسن که بر جهان آفرینش حاکم است، انسانی که از مادة زمینی خلق شده، بتواند با پیمودن راه تکامل به گوهری آسمانی و شریف تبدیل شده، از نظر مراتب کمال از هر موجود دیگر برتری یابد و به خدا تقرب جوید.

خلق جمادات و نباتات و حیوانات و... در راستای پیدایش نظام احسنی است که در مجموع زمینة رشد انسان را فراهم می آورد.

این پرسش، سابقة دیرینه ای دارد و مانند برخی از مسائل فلسفی، برای همگان مطرح است. غالب انسان ها مایلند بفهمند که هدف خلقت خودشان و یا مجموعه انسان ها چیست؟

این پرسش برای افرادی به صورت یک عقدة "لاینحل " در می آید که دایره هستی را به جهان ماده منحصر می نمایند و مرگ را پایان زندگی بشر می دانند و عالمی به نام "رستاخیز" و سرایی به عنوان "آخرت " را نمی پذیرند؛ امّا کسانی که زندگی مادّی را برای انسان، منزلی از منازل زندگی بشر می دانند و به دنبال این جهان به سرای دیگری معتقدند و این جهان را روزنه و پلی برای نیل به ابدیت می دانند، پاسخ به این پرسش، آسان است و بر فرض اگر هدف از آفرینش انسان را در این جهان نتوانند بدانند، هدف از خلقت را در جهان دیگر و در زندگی ابدی، جست وجو می کنند و می گویند: "هدف خلقت انسان، در این جهان، آماده کردن او برای یک زندگی ابدی و جاودانی است که خود، هدف و مطلوب نهایی است. "

بعد از ذکر این مقدمه، به طور اجمال به بررسی هدف آفرینش می پردازیم:

برای خلقت و آفرینش، دو هدف می توان تصور کرد:

نخست: هدف متوسط؛ دوم: هدف غایی و عالی

با مراجعه به آیات قرآن و روایات اهل بیت:، روشن می شود که هدف متوسطِ خلقت، عبادت و بندگی خداست. این مطلب، در همة پدیده های عالم، ساری و جاری است. خداوند، دربارة همة اشیای مادّی عالم می فرماید: "... وَ إِن مِّن شَی ءٍ إِلآ یُسَبِّح بِحَمْدِه وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُون تَسْبِیحَهُم... " (اسرأ، 44) همه موجودات، تسبیح خدا می گویند؛ امّا شما تسبیح آنان را نمی فهمید. " و دربارة انسان و جن نیز می فرماید: "وَ مَا خَلَقْت الْجِن وَ الاْنس إِلآ لِیَعْبُدُون ". (ذاریات، 56)

آفرینش انسان و جن برای بندگی است. بنابراین، از دیدگاه وحی، همه هستی تسبیح گوی ذات اوست !(ر. ک: ترجمة المیزان، موسوی همدانی؛، ج 18، ص 612ـ614، بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی؛.)

امّا هدف عالی و غایی، وصول به مبدأ نور هستی است؛ یعنی منتهی الیه سیر مخلوقات، اوست: "وَ أَن إِلَی رَبِّکَ الْمُنتَهَی ". (نجم، 42) انتهای سیر انسان به سوی پروردگار است: "إِن إِلَی رَبِّکَ الرُّجْعَی ". (علق، 8) بازگشت همگان به سوی خداست: "إِنَّا لِلَّه وَ إِنَّـآ إِلَیْه رَ َجِعُون ". (بقره، 156) همه این آیات، غایت سیر را روشن می کند. البته رسیدن به خدا، همان به کمال مطلق رسیدن مخلوقات است. هنگامی پدیده های هستی کمال آخِر خود را می یابند که به قرب الهی برسند. پس روشن شد هدف غایی خلقت، به کمال رسیدن همة موجودات و رسیدن انسان به مقام قرب الهی است.

در این جا دو مطلب دیگر را نیز باید مورد توجه قرار داد:

نخست این که خدای متعال، فیاض به تمام معناست و باران رحمت او همیشه بر بندگان می بارد و مانعی هم برای آن نمی توان تصور کرد؛ به دیگر سخن، مقتضی موجود و مانع مفقود است؛ پس باید خلق کند؛ چون لازمة ذات او خلاقیت و فیاض بودن است.

دوم این که آیا خدا در آفرینش، ذی نفع است یا نه؟ در پاسخ باید گفت: منفعت و سود، به خلق بر می گردد؛ نه به خالق؛ یعنی خدا ذی نفع نیست؛ یا به عبارت دیگر، ناقص نیست که با این کار به کمال برسد؛ بلکه سود به مخلوق بر می گردد.

من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم

به دیگر سخن: آفرینش، احسان و فیض از جانب خدا نسبت به مخلوقات است و چنین آفرینشی حُسن ذاتی دارد و قیام به انجام دادن فعلی که ذاتاً پسندیده است، جز این که خودِ فعل زیبا باشد، به چیز دیگری نیاز ندارد؛ بنابراین اگر کسی بپرسد: چرا خالق منّان، دست به چنین کار پسندیدة با لذات زده است؟ در پاسخ باید گفت: خداوند که فیّاض علی الاطلاق است، (با توجه به این که می توانست موجودی را خلق کرده، به کمال برساند) اگر چنین نمی کرد، جای پرسش و ایراد بر او بود.

ممکن است این پرسش نیز در ذهن انسان مطرح شود که مگر خداوند نیازمند پرستش بندگان است؟

در پاسخ می گوییم: همان طور که می دانید، هدف از فعل، در خداوند متعال و انسان ها متفاوت است. هدف در افعال انسان عبارت است از فایده ای که هنگام فعل، انسان در نظر می گیرد و برای رسیدن به آن تلاش می کند؛ یعنی هدف انسان از فعالیت هایش دفع کمبودها و نیازمندی های خودش می باشد؛ امّا درباره خداوند نمی توان گفت: هدف از فعل او تأمین نیازمندی ها و رفع نواقص است؛ زیرا خدای متعال به چیزی نیاز ندارد تا برای تأمین آن کاری انجام دهد. او کمال مطلق است و هر کس هر چه دارد و هر بهره ای که از هستی داشته باشد، از او گرفته است و در ذات خود فاقد چیزی نیست تا با انجام دادن کاری کامل شود؛ بلکه هدف از افعال خداوند، تناسب با ذات الهی داشتن یا رفع نیاز بندگان است.

عبادت هم جزو اهداف آفرینش است و از اهداف متوسط برای رسیدن به کمال نهایی و غایی می باشد و فایدة عبادت، تنها عاید بنده می شود و او را پرورش داده، از نقص به کمال می برد و در عبادت بنده هیچ فایده ای برای خداوند متصور نیست.

بنابراین، همان طور که اشاره شد، هدف غایی از آفرینش انسان، تکامل و وصول به رحمت الهی است و افرادی می توانند از این رحمت و فیض الهی استفاده کنند که به نهایت درجة تکامل رسیده باشند؛ از این رو، اثر تکامل، آرامش در سایه سار رحمت الهی است:

"وَ لاَ یَزَالُون مُخْتَلِفِین # إِلآ مَن رَّحِم رَبُّکَ وَ لِذَ َلِکَ خَلَقَهُم؛ (هود، 118 و 119) آنان همواره در اختلافند؛ مگر آن چه پروردگارت رحم کند و برای همین ]رحمت [ آنان را آفرید. "

که این باعث ورود به بهشت و زندگی جاودان داشتن در آن جا می شود. (ر. ک: معارف قرآن، آیة الله مصباح یزدی، 1ـ3، ص 155 ـ 179، مؤسسة در راه حق.)

چنان که مولای متقیان می فرماید: "بی گمان، خدای سبحان دنیا را مقدمه ای برای زندگی پس از آن قرار داده است و آن را برای مردم، بوتة آزمونی شمرده است تا هر آن که را نیکوکارتر است، باز شناسد. این است که ما برای دنیا آفریده نشده ایم و مأموریت مان تلاش در جهت آن نیست؛ بلکه برای آزمایش در دنیا نهاده شده ایم ". (فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی نهج البلاغة، عبدالمجید معادیخواه، ج 1، ص 77، نشر ذره.) در پایان، مناسب است به "هدف نهایی " در کارهای انسان نیز اشاره ای کنیم:

از ویژگی های هدف نهایی این است که هر چه باشد، چون و چرا نمی پذیرد؛ توضیح این که:

اگر از دانش آموزی بپرسیم: برای چه درس می خوانی؟ می گوید: برای این که به دانشگاه راه یابم. باز اگر پرسش کنیم: دانشگاه را برای چه می خواهی؟ می گوید: برای این که دکتر یا مهندس شوم. می گوییم: مدرک برای چه می خواهی؟ می گوید: برای این که فعالیت مثبتی انجام دهم و درآمد خوبی داشته باشم. باز اگر بپرسیم: درآمد خوب را برای چه می خواهی؟ می گوید: برای این که زندگی آبرومند و مرفهی داشته باشم. سرانجام می پرسیم: زندگی مرفه و آبرومند برای چه می خواهی؟ در این جا می بینیم، لحن سخن او عوض می شود و می گوید: خوب برای این که زندگی مرفه و آبرومندی داشته باشم؛ یعنی همان پاسخ سابق را تکرار می کند و این پاسخ نهایی او به شمار می رود. دلیل آن هم این است که او همواره بر پاسخ پایانی خویش تأکید خواهد کرد.

در این جا هم وقتی گفته می شود: هدف از آفرینش چیست؟ می گوییم: برای تکامل انسان و دریافت رحمت خدا. اگر پرسیده شود: تکامل و قرب پروردگار برای چه منظوری است؟ می گوییم: برای قرب به پروردگار! یعنی این هدف نهایی است و همه چیز را برای تکامل و قرب می خواهیم؛ امّا قرب و دریافت رحمت، ذاتاً ارزشمند است و ماورای آن خوبی دیگری نیست. (تفسیر نمونه، آیة الله مکارم و دیگران، ج 22، ص 393، دارالکتب الاسلامیة.)



ب) دنیا راه است. راه نمی تواند هدف باشد. اگر هدف از آفرینش تنها زندگی در این جهان باشد، لازم می آید که جهان آخرت وجود نداشته باشد، نیکان پاداش داده نشوند و بدان به کیفر کردارشان نرسند، چون در دنیا نمی توان به طور کامل، پاداش نیکان و کیفر بدان را داد.