کافه تلخ

۱۳۸۵ دی ۲۰, چهارشنبه

افلاطون و آتلانتیس



49 افلاطون در رساله‏هاى تيمائوس، (Timaiosو كريتياس، (به تاريخچه و سرنوشت آتلانتيس اشاره كرده است. وى ضمن‏اشاره به انحطاط اخلاقى مردم آتلانتيس پس از رسيدن به اوج تمدن، مى‏گويد:
اين انحطاط زمانى پيش آمد كه لئامت وخودخواهى بر صفات حسنه چيره شد.
در آن موقع زئوس (خداى خدايان) چون مشاهده كرد «يك قوم مشهور باستانى به‏وضعى اسف‏انگيز گرفتار آمده» و «عليه تمام كشورهاى آسيا و اروپا قيام كرده» تصميم گرفت كه عذاب مهيبى به مكافات‏عملشان بر ايشان نازل كند
به گفته حكيم يونانى «چندى بعد زلزله‏ هايى پياپى روى داد و سيل‏ها جارى گرديد و در ظرف يك‏روز و يك شب شوم همه مردان جنگى در كام زمين فرو رفتند و نابود شدند.
جزيره آتلانتيس نيز در دريا فرو رفت

کتیبه های زرتشت




1- من مزدیسن،بغ شاپور،شاهنشاه ایران و انیران که چهر(نژاد)از ایزدان،پور مزدیسن،بغ اردشیر شاهنشاه ایران که چهر از ایزدان پورِ پور(نوه)بغ بابک شاه]است[.خداوندگار ایران شهرم و]این[ شهرها(کشورها) را دارم:

پارس،پارت،خوزستان،میشان،آسورستان،اربایستان،آتورپاتکان،ارمنستان

2- وروچان،سیکان،اران،بلاسگان تا فراز به کوهِ کاف(=قاف) و ]به[ در(=حدود)آرانان و به همه ]حدود[ کوهِ پریشخوار،ماد،گرگان،مرو،هرات و همه ابر شهر:کرمان،سکستان،توران،مکران،پارتان،هندوستان،کوشان شهر تا فراز به پیشاور و تا به کاش(=کاشغر)،سغد و چاچستان........]تا ساحل[ دریا]یعنی[مزون شهر.ومن گرفتم پیروز شاپور نامی.....و من گرفتم

3- هرمزد اردشیر نامی/نام را.و این همه شهر(کشور) و شهریار و والیان،همگی برای ما به باج و بندگی ایستادند.و هنگامی که نخست من بر شهر (کشور)ایستادم(=پادشاه شدم)،گردیانوسِ قیصر از همه شهر"روم"،"گُت" و "ژرمن" سپاه جمع کرد واز ]سوی[ آسورستان به سوی ایرانشهر و ما آمد. و در مرز آسورستان جنگی در "مشیک"جنگ بزرگی بود(=درگرفت)گردیانوسِ

4- قیصر کشته شد،سپاه رومیان از بین رفت و رومیان "فیلیپوس" را قیصر کردند و فیلیپوسِ قیصر به نمسته(=التماس و شفاعت)به سوی ما آمد و برای خون بها پانصد هزار دینار داد(پرداخت)]و[ به باج ایستاد(=باج گذار شد)و ما از این رو مشیک را "پیروز شاپور"نام کردیم(=نهادیم).

و قیصر دوباره دروغید،در ارمنستان گناه کرد و ما به شهر(=کشور) روم یورش کردیم و سپاه شصت هزار نفری رومیان را در"بیبالیش"

5-زدیم(نابود کردیم) و شهر(=کشور)سوریه و آنچه که در بالای شهر سوریه بود همه را آذر بیز(سوزانده)،ویران و نابود کردیم.وگرفتیم(=فتح کردیم)تنها در این نبرد از شهر(=کشور)رومیان: دژ و شهرستان "آناث"را با ناحیه های اطراف آن،دژ"اروپن" با ناحیه های اطراف آن،شهرستان بیبالیش با ناحیه های اطراف آن،شهرستان منبوگ

6- با ناحیه های اطراف آن،شهرستان حلب با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کنشرا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان آپومیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان رنیپوس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان زوما با ناحیه های اطراف آن،شهرستان گُندُروس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ارمیناژ با ناحیه های اطراف آن،شهرستان سلوکیه با ناحیه های اطراف آن،شهرستان انطاکیه

7-با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کیروس با ناحیه های اطراف آن،دیگر شهرستان سلوکیه با ناحیه های اطراف آن،شهرستان اسکندریه با ناحیه های اطراف آن،شهرستان نیکوپولیس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان سزار با ناحیه های اطراف آن،شهرستان حما با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ارستون با ناحیه های اطراف آن،شهرستان دیکور با ناحیه های اطراف آن،شهرستان دورا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان دولیخ با ناحیه های

8-اطراف آن،شهرستان کرکسیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ژرمانیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان بتنان با ناحیه های اطراف آن،شهرستان خانر با ناحیه های اطراف آن.اندر کاپادوکیه:شهرستان سَتَل با ناحیه های اطراف آن،شهرستان دومان با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ارنگلیا، با ناحیه های اطراف آن،شهرستان سوش با ناحیه های اطراف آن،شهرستان شود با ناحیه های اطراف آن،شهرستان فرات با ناحیه های اطراف آن.

9-بر روی هم سی و هفت شهرستان با ناحیه های اطراف آن.سومین بار،هنگامی که ما به حرّان و الرّها حمله کردیم و حرّان و الرّها را محاصره کردیم،والریانوس قیصر به پذیره ما آمد و با ]او[ بود از سرزمین ژرمانیا،از سرزمین ریشیا،از سرزمین نیرکوس،از سرزمین داکیا،از سرزمین پندانیا،از سرزمین میسیا،از سرزمین آستاریا،از سرزمین اسپانیا،از سرزمین افریقا،از سرزمین تراکیا،

10-از سرزمین بوتنیا،از سرزمین آسیا،از سرزمین پامپیا،از سرزمین آسوریا،از سرزمین لوکونیا،از سرزمین گلاتینا،از سرزمین لوکیا ،از سرزمین کیلیکیه،از سرزمین کاپادوکیه،از سرزمین فریگیا،از سرزمین سوریه،از سرزمین فنیقیه،از سرزمین یهودیا،از سرزمین ارابیا،از سرزمین مورن،از سرزمین ژرمانیا،از سرزمین روتاس،از سرزمین اسنیوس.

11-از سرزمین میان رودان،سپاهی هفتاد هزار]نفر[.و در آن سوی حرّان و الرّها حمله بزرگی بر والریانوس قیصر بود(=شد) و والریانوس قیصر را،خودم،با دست های خویش دستگیر کردم و سایر حاکمان،سناتوران،و فرماند]هانی[ که در سر(=رأس) آن سپاه بود،همه را دستگیر کردم و به پارس هدایت کردم(=آوردم)و سرزمین سوریه،کیلیکیه و سرزمین کاپادوکیه را

12-آذر بیز(سوزانده)،ویران و غارت کردم.و گرفتم این بار از رومیان،سرزمین اسکندریه و شهرستان کتسیوس با ناحیه های اطراف آن،شهر شمشات با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کرترای با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ایگا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ماماسیتا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان مالوس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان آدانا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ترسوس

13-با ناحیه های اطراف آن،شهرستان زفیرون با ناحیه های اطراف آن،شهرستان سپستیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کورکوس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان انزرپوس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کاستاپلا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان نرینیاس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان پلاویاس با ناحیه های اطراف آن،شهرستان تودینا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان قیصریه با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کومانادیا

15-با ناحیه های اطراف آن،شهرستان کوپستریا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان سباستیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان بیرت با ناحیه های اطراف آن،شهرستان راکوندیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان لارندیا با ناحیه های اطراف آن،شهرستان ایکوندیا با ناحیه های اطراف آن،همه شهرستان ها با ناحیه های اطراف آن سی و شش.و از مردمان سرزمین(=کشور)روم]و[از انیران

16-آورده شده(=به عنوان اسیر آورده شد)اندر ایران شهر،اندر پارس،پارت،خوزستان،آسورستان و دیگر سرزمین(=استان)به سرزمینی که از آنِ ما و پدر و نیاکان و پیشینیان]ما[بود،آنجا برقرار کردیم(=در آن جاها سکنی دادیم).و ما سرزمین های بسیار دیگری را خواستیم]و[بسیار نام(=آوازه)و نیوی(=دلیری)کردیم که اینجا ننوشتیم.اما آن چند(=مقداری)از کرده هارا فرمان دادیم نوشتن(=بنویسند)تا کسی که پس از]ما[خواهد بود.

17-این نیکنامی]کرده ها[ و نیوی و خداوندگاری ما را بشناسد.و پیش از آنکه ایزدان آنگونه سرزمین ها را به ما بدهند(=ارزانی دارند)و با پشتی(=پشتیبانی)ایزدان این چند کشور را بخواهیم و بداریم،این چنین ما در کشور بسیار آذر بهرام نشانیدیم و بسیار مغ مردان را کرفه کردیم و ایزدان را نیایش های بزرگ کردیم و اینجا،در کتیبه نوشتیم:یک آتشی معروف به شاپور

18- نام برای]آمرزش[روان و نیکنامیمان،آتشی معروف به آذر-آناهید نام برای]آمرزش[روان و نیکنامی دخترمان آذر-آناهید شهبانوی شهبانوها،آتشی معروف به هرمزد-اردشیر نام برای]آمرزش[روان و نیکنامی هرمزد-اردشیر،پسرمان،بزرگ شاه ارمنیان،آتشی معروف به شاپور نام برای ]آمرزش[روان و نیکنامی شاپور،پسرمان،شاه میشان

19- آتشی معروف به نرسه نام برای]آمرزش[روان و نیکنامی آزاده مزدیسن،نرسه،پسرمان،شاه هند]و[سکستان و توران تا ساحل دریا]برپا کردیم[.و آنچه را که بدین آذران ارزانی می داریم و آنچه از آیین ها که برپا داشتیم،هم چنین همه را بر این سند نوشتیم و از آن روی هزار بره را که افزون بر آیین بود و ما اینها را به آذران پیشکش کردیم،ما فرمان می دهیم که اینگونه کرده شود برای]آمرزش[ روان ما روز

20- به روز(=روزانه)یک بره،یک گریو و پنج هوفن نان،چهار پاس شراب،برای ]آمرزش[روان ساسان خدای و بابک شاه و شاپور شاهِ بابکان و اردشیر شاهنشاه،خورانزیم شهبانو،آذر-آناهید شهبانوی شهبانوها،شهبانوی دینی،بهرام گیلان شاه،شاپور شاهِ میشان.هرمزد-اردشیر شاه بزرگ ارمنیان،نرسه سکان شاه،شاپور-دختک

21- شهبانوی سکاها،چشمک بانو،شهزاده پیروز،مردود بانو،مادر شاپور شاهنشاه،شهزاده نرسه،رود-دخت شهزاده،دختر انوشک،وراز-دخت،دختر خورانزیم،شهبانوی استخر یاد و هرمزدک،پسر شاه ارمنیان،هرمزد و هرمزدک،اوتابخت و بهرام،شاپور پیروز پسر]ان[ شاه میشان،شاپور-دختک،دختر شاه میشان و

22- هرمزد-دختک دخر سکان شاه]هرکدام[یک بره ،یک گریو و پنج هوفن نان،چهار پاس شراب.

و از بره]هایی[ که آنجا باقی می ماند،تا هرزمان که طول بکشد،برای]آمرزش[روان کسانی که ما فرمودیم روانشان ستوده شود و اینجا نوشته شد:برای کسانی که در زمان خداوندگاری بابک شاه بودند:ساسان ارنوکان،فردکِ فردکان،بهرام بادِ هورکان،اسپورکِ اسپورکان،پوهرکِ مرتینکان،زیک در باربد

23- شاپور بیژنکان،شاپور مهروزینکان.برای کسانی که در زمان خداوندگاری اردشیر شاهنشاه بودند:ساترپ،ابرنیک شاه،اردشیر،شاهِ مرو،اردشیر شاهِ کرمان،اردشیر سکان شاه،دینیک،مادر بابکِ شاه،رودک مادر اردشیر شاهنشاه،دینیک بابکان،شهبانوی شهبانوها،اردشیر بیدخش،بابک هزارپت،دیهینِ وراز،ساسانِ سورن،ساسان اندیکان خدای،پیروزِ کارن

24- گوکِ کارن،ابرسامِ اردشیر فر،گیلمان دماوندی(=از دماوند)،رخش سپهبد،ماردِ دبیربد،بابک درباربد(رئیس تشریفات)،پاشهرِ ویسپورکان،ویفردِ فردکان،مهرخواست بریسکان،هوم فریاد مایگان بِد(=رئیس بایگانی)،دَرَن زین بد(رئیس اسلحه خانه)،شهرک دادور(=قاضی)،وردن آخور بد،مهرگ توسرکان،زیک زبرکان،سکپوس نخچیر بد،هوتوک آذوقه بد(=رئیس آذوقه)زاهین می دار.کسانی که برای(=در زمان)خداوندگاری ما بودند:اردشیر شاهِ ادیابن،اردشیر

25- شاه ِ کرمان،دینیک شهبانوی میشان،دستگرد شاپور،همزاسپ شاه وروچان،شاهزاده ولخشِ بابکان،شاهزاده ساسان که به وسیه فردکان نگهداری می شد(=پرورش یافته بود)،دیگر(=هم چنین)شاهزاده ساسان که به وسیله فردکان کدوگان نگهداری می شد،شاهزاده نرسه پیروز کان،شاهزاده نرسه شاپورگان،شاپور بیدخش،بابک هزارپت،پیروز اسب بد،اردشیرِ وراز،اردشیرِ سورن،نرسه اندیکان

26- خدای،اردشیرِ کارن،بهنام فرماندار،پریاک ساتراپ وه-اندیوک-شاپور،سریتود شاهموست،اردشیرِ اردشیر هشنوم،پاشهرِ تهم شاپور،اردشیر ساتراپ گودمان،چشمکِ نیوشاپور،بهنام شاپور هشنوم،تیر مهر دژبان شهرکَرد،زیک درباربد،اردوان دماوندی(=از دماوند)،گندفر آبکان رزمجوی و پاپیش،

27- پیروز-شاپور شنبیدکان،وارزن ساتراپ جی،کردسروِ بیدخش،بابک ویسپورکان،ولخش سلوکان،یزدبد،اندرزبد(=رای زن)شهبانوها،بابک سپسیردار،نرسه ساتراپ رند،تیانک ساتراپ همدان،وردبدپریستاگ بد،جود مرد رستکان،اردشیر بی فردکان،ابرسام-شاپور دریگان بد(=رئیس دربار)،نرسه بردکان،شاپور نرسکان،نرسه

28- آذوقه بد،هرمزد دبیر بد،نادوک زندانبان،بابک دربد(=دربان بد)،پاسپردِ پاسپردکان،آبداخش دژبدکان،کرتیر هیربد،رستگ،ساتراپِ وه اردشیر،اردشیر بیدخشان،مهر-خواست گنجور،شاپور فرماندار،ارشتادِ مهران،دبیرنامه ها،ساسانِ شبستان(=خواجه)ساسانکان،ویرایِ بازاربد(=رئیس بازاریان)،اردشیر ساتراپ نیریز،بغداد وردپتیکان(=گُلبدان)کرتیرِ اردوان،زروان دادبندگان

29- وینار ساسانکان،مانزکِ شبستان(=خواجه)،ساسانِ دادور(=قاضی)،وردن ناش پتکان،وردک(=گُلک)ورازبد(=گُرازبان)هریک،یک بره،یک گریو و پنج هوفن نان،چهار پاس شراب.اکنون همان گونه که ما بر امور و کارهای ایزدان می کوشیم و ایزدان دستگردیم(=دستگرد ایزدان هستیم) و به یاری ایزدان این چند شهر(=سرزمین)را خواستیم و گرفتیم،نیکنامی و نیوی(=دلیری)کردیم،آن کسی که پس از ما خواهد بود و فرهمند بُود او چنان که بر امور و

30- کارهای ایزدان بکوشد.پس ایزدان او را یاور باشند و دستگرد کنند.این دست نبشته(=کتیبه)من هرمزدِ دبیر،پسر شیلکِ دبیر]است[.